سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم

در 8 دسامبر 1987 انتفاضه اول ملت فلسطین علیه اشغال سرزمینشان توسط ارتش رژیم صهیونیستی آغاز شد و تاکنون که دومین انتفاضه را شاهد هستیم این حرکت مردمی توانسته است ضرباتی را در ابعاد گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ... به این رژیم وارد کند.
انتفاضه واژه ای است که از همان سال 1987 (1366) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حکایت از عملکرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حرکت توده های سنگ به دست فلسطینی است توده های که اعم از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی ایستادگی می کنند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین خویش را به جهانیان برسانند. در تاریخ یک قرن گذشته فلسطین چندین انتفاضه وقیام مردمی رخ داده است از این میان قیامهای 1921، 1933، 1936 همگی کوتاه بودند و خیلی زود توسط استعمارگران انگلیسی سرکوب گردیدند، اما در سال 1987 انتفاضه بزرگ موسوم به "انتفاضه اول"رخ داد. 

 

1- شروع انتفاضه
در این خیزش عمومی، حوادث مهمی اتفاق افتاده است که هر یک در شروع انتفاضه مردمی دخیل بودند: در شب ششم اکتبر 1987، در گذرگاه «الشجیعه» در جنوب شهر غزه، بین نیروهای اسرائیلی و گروهی از مجاهدان فلسطینی درگیری پیش می‌آید. صبح روز بعد با حضور خبرنگاران در محل حادثه، رژیم صهیونیستی اثری از درگیری برجای نگذاشته بود، امّا بعد از مدتی جریان فاش گردید که در این حادثه چهار مبارز فلسطینی به شهادت رسیده‌اند. روز هشتم اکتبر، تمام شهرهای نوار غزه شاهد راهپیمایی مردم خشمگین بود. تا غروب این روز تعداد مجروحین به 30 تن رسید و ده‌ها نفر نیز بازداشت شدند. پس از این درگیری، پلیس بیت‌المقدس اعلام کرد که به گروهی یهودی موسوم به «پاسداران جبل هیکل» اجازه داده است تا در حرم شریف قدس، مراسم دینی خود را برگزار کنند. این خبر، صبح جمعه نهم اکتبر 1987 تمام مردم شهر قدس را برانگیخت تا برای دفاع از حریم بیت‌المقدّس و جلوگیری از آلوده شدن آن بوسیله دشمنان بپاخیزند. در روز موعود، مقاومت فلسطینی‌ها برای جلوگیری از ورود این گروه به حرم شریف قدس، به زخمی‌شدن ده‌ها مسلمان ختم شد و گروه پاسداران هیکل از محل درگیری گریختند. با این حال قدس آرام نگرفت ودر آن روزها نوار غزه، نابلس، رام‌الله، و الخلیل یکپارچه آشوب بود. در 12 اکتبر با شهادت مادر 35 ساله‌ای که دبیر یکی از مدارس رام‌الله بود و نیز با زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر، نبرد میان مردم بی‌دفاع و نیرو‌های اسرائیلی شدت یافت. از طرفی با ورود «جرج شولتز» وزیر امور خارجه وقت آمریکا به سرزمین‌های اشغالی، تظاهرات اعتراض آمیز فلسطینی‌ها در نوار غزه و کرانه باختری ادامه یافت و... فرمانده نظامی منطقه جنوب ارتش اسرائیل نیز درپی این اتفاقات، در روز 16 نوامبر حکم اخراج «شیخ عبدالعزیز عوده» رهبر معنوی «جهاد اسلامی» را صادر کرد. در پی انتشار این خبر سراسر مناطق جبالیا، غزه، خان یونس، بلاطه، دهیشه و جنین مملو از تظاهرات و اعتراضات گردید. در ادامه این نا آرامی‌ها «گروه جهاد اسلامی» در شب 22 نوامبر عملیات شهادت‌طلبانه‌ای را در شمال «تل‌آویو» اجرا کرد که منجر به هلاکت عده‌ای از سربازان اسرائیلی شد. همچنین در شب 25 نوامبر نیز چریک‌های فلسطینی جبهه خلق، توسط هواپیمای بادبانی (کایت) به شهرک یهودی‌نشین «الخاصّه» حمله بردند که باعث کشته‌شدن 6 تن از سربازان اسرائیلی شد. همه این رویدادها زمینه ساز قیامی شد که پس از هشتم دسامبر 1987 با تصادف عمدی یک خودروی ارتش اسرائیل با 4 تن از کارگران فلسطینی، شعله‌ور گردیده و بزرگترین و گسترده‌ترین خیزش فلسطینیان پس از سال 1967 را رقم زد.
 

2) علل ظهور انتفاضه
اگر چه بررسی همه علل و عوامل انتفاضه مردم فلسطین نیاز به گذشت زمان بیشتری دارد، اما چند عامل مهم بروز انتفاضه را می‌توان بدینگونه فهرست کرد:
1-2) تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مردم فلسطین: یکی از دلایل اصلی شروع انتفاضه نگاه ملت فلسطین در تحولات بیرونی در منطقه و انقلاب اسلامی ایران بود که دراین‌باره رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین، شهید دکتر فتحی شقاقی توضیحات جامعی دارد: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه کنیم". 2-2) ناامیدی مردم از رهبران خود: از دیگر عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)که در مسیر مبارزات مردمی تا دوران کسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتکاء مردم فلسطین بخصوص ساکنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یک سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت که برای کسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد. به تعبیر «ابوایاد» از رهبران سابق ساف: "... صریحاً بگویم ورود فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1968، خصلت انقلابی آن را کاهش داد. جنبش ما دچار بوروکراسی شده است. رزمندگی خود را از دست داده و به جای آن احترام و ابهت به دست آورده است و از ترس اینکه مبادا از جانب سیاستمداران، متهم به تروریسم، تندروی و ماجراجویی شود، برای اثبات میانه‌روی، نرمش و آشتی‌پذیری خود در هر قدم شتاب کرد، غافل از آنکه رسالت عمده‌اش اساساً این نیست..." 

3-2) سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل: اقدامات وحشیانه حاکمان اسرائیلی و همچنین عناصر و گروههای نژادپرست و افراطی صهیونیست نسبت به اهالی و مردم فلسطینی، از جمله قتل، شکنجه، غارت، تخریب منازل، بازداشت‌های گسترده دسته‌جمعی، حبس‌های طولانی و توهین به مقدسات، کاسه صبر فلسطینی‌ها را لبریز نمود تا اینکه باعث شد آنها در مقابل تجاوزات و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی ایستادگی نمایند و منطقی ترین پاسخ به چنین سیاستهائی آغاز قیامی مردمی به دور از دخالت سستم دولتی بود.
4-2) ناامیدی توده‌های فلسطینی از دولتهای حامی: یکی از دلایل مهم آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود که انتظار هرگونه کمکی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی که تا آن زمان آنها انتظار آن را داشتند عبث و بیهوده است. کشورهای عربی پس از شکستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تکیه کردند تا عمل.
به تعبیر ابوایاد: "... تمام انقلابهایی که در فلسطین شکل گرفته‌اند در پایتختهای عربی دفن شده‌اند. دولتهای عربی نسبت به فلسطینی‌ها علاقه افلاطونی ابراز داشتند، وعده و وعید فراوان دادند، اما اقدام واقعی و عملی هیچ... . با مشاهده این بی‌توجهی آشکار رژیم‌های عربی به اوضاع فلاکت‌بار فلسطینیان، آخرین امیدها از حمایتها و کمک‌های دولتهای عربی و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی قطع شد و اندیشه اتکا به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نحو موفقیت‌آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت...".
 

3) ویژگی‌های انتفاضه
1-3) اسلامی بودن:
یکی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسیبت به حرکتهای مشابه پیشین خمیر مایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق»؛ تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد می‌گوید:" ...مسئله فلسطین همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطن‌پرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئله‌ای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود ..."
2-3) حضور مردم در متن انتفاضه:
نقش مردمی در بسیاری از قیامها تاریخی یکی از مهمترین عامل موفقیت این حرکتها بوده است و انتفاضه ملت فلسطین نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این حرکت مردم در متن انتفاضه قرار داشتند و گرچه دولتمردان سعی داشتند در برخی از برهه ها از این مسئله- به درست یا به غلط - به عنوان برگی چانه زنی در فرایند گفتگوها سود ببرند اما به عنوان ابزاری در دست رهبران فلسطینی نبودند و شاید به جرات بتوان این را گفت که در برخی اوقات اینم حرکت انتفاضه بود که راهبرد گفتگوها را تعیین می کرد تا اینکه ورود به مذاکرات بتواند چنین خواسته ای را بر آن تحمیل کند.
3-3) نوع مبارزه:
یکی دیگر از ویژگیهای این قیام نوع منحصر به فرد بودن این قیام بود که بلحاظ ابزار و شیوه با قیامهای پیشین در داخل وخارج بسیار متفاوت بود. مبارزات فلسطینی همواره متکی به عملیاتهای چریکی و سلاح و سازمان بوده است، اما این بار زنان و کودکان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف - بلحاظ شیوه های مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانه ها و سرزمین خود پرداختند.
4-3) شهادت‌طلبی:
شهادت‌طلبی و از جان گذشتگی، یکی دیگر از خصوصیاتی بود که در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه بخود گرفت. این خصوصیت که اوج آن در عملیات استشهادی بویژه در سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید سبب آن شد تا دولت عبری بر این باور برسد که ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاکره کننده ترسیم می کنند و درصورت عبور این مقامات از این خطوط آن را نخواهند پذیرفت.
5-3) خودجوش و مستقل بودن:
از دیگر ویژگیهای این دوران نسبت به حرکتهای قبلی فلسطینی‌ها، خودجوش و مستقل بودن آن است. جنبش فلسطین در برخورد به بن‌بست در همه خطوط و راهها، سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راه‌حل این مسئله است. راهی که فلسفه‌های سیاسی نتوانستند بپویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش کشیده شدند. امروز در اسلام جستجو می‌شود و این راه همان ایده بازگشت به خویشتن است.
6-3) آگاهی:
مردم فلسطین با "آگاهی و معرفت" برای کسب حقوق از دست رفته‌شان با یکدیگر متحد شدند و در صحنه مبارزه حضوری فعال دارند چنین آگاهی با گذشت زمان نیز فزونی پیدا کرد و در انتفاضه بعدی و حرکت های دیگر این ملت تداعی پیدا کرد و به اوج خود رسید.
رکود انتفاضه و صعود سازش:
با آغاز انتفاضة فلسطین در سال 1987، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت و چنین بعدی سبب گردید تا این تفکر در برخی طیف ها ایجاد شود که موضع تدافعی اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل را می توان در روند گفتگوها شاهد بود و در نتیجه آن می توان از طریق گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین جامعه عمل پوشاند. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت. در این بین ساف با توجه به برگ برنده‌ای که به دست آورد، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاکرات صلح با اسرائیل استفاده کرد. یک سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تصویب کرد و قطعنامه‌های 242و338 که موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، مورد قبول قرار داد. به هر رو برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه مردمی وارد آورد. مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و کشورهای عربی با شرکت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروههای فلسطینی شرکت‌کننده در انتفاضه شد. در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، که منجر به خاموش شدن انتفاضه گردید، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلام‌گرایی در سرزمینهای اشغالی فلسطین اعتراف کرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل، تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری می‌یابد و این برای اسرائیل خطرناک خواهد بود. رابین گفت: "طرفداران فلسطینی (امام) خمینی می‌کوشند تا جناههای معتدل جنبش فتح را از صحنه مبارزه خارج سازند." «نیوزویک» در تفسیری که پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یک اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است که در سال 1967 اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع کشور نیز کسی بود که از سرکوب فلسطینی‌ها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری می‌کرد. اکنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمرکز نموده است که جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد. پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمی‌پیوست." این روزنامه می‌افزاید: "از شگفتی‌های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال می‌باشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند." به اعتقاد «جرج حبش»، پیشنهاد اسرائیل برای خارج کردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود که انتفاضه در آنجا ابتکار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر می‌شد و آنها دریافتند که نمی‌توانند « آهن داغ »ی چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونه‌ای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریکایی مخاطره آفرین بود که بناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی که طی سالها از آنها اجتناب می‌کردند، روی آورند. از جمله این مواضع، مذاکره و نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین بود.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:24 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: صالح السنوسی

هنگامی که جنگ میان "اسرائیل" و مقاومت لبنان با موافقت دو طرف و بر اساس تصمیم غیر الزامی شورای امنیت مستند به ماده ششم منشور سازمان ملل ( و نه ماده هفتم آن) متوقف شد، یکی از پرسش های مهم این بود که آیا "اسرائیل" به آنچه مرتکب شده است، بسنده می کند یا آنکه قصد دارد با تازه کردن نفس جنگ دیگری را آغاز کند. در مقابل هیچ کس این پرسش را مطرح نکرد که آیا مقاومت تمایلی به از سرگیری جنگ دارد یا نه، زیرا همه می دانند که مقاومت در حال دفاع از خود است نه در حالت حمله، چرا که مقاومت هیچ گاه تصمیم نداشت که جنگی را آغاز کند و بر اساس آن دشمن خود را به عقب نشینی در مواضع سیاسی یا نظامی وادار سازد. مقاومت تاکنون از سرزمین خود خارج نشده است، هر چند که گاهی به حملاتی تاکتیکی علیه مهاجمان و در چارچوب دفاع از خود و سرزمین اشغال شده خود دست می زند. بر خلاف مقاومت، اسرائیل از آغاز جنگ اخیر خود اهدافی راهبردی را دنبال می کرد. مقاومت لبنان می توانست با حفظ وضع موجود تنها خواستار آزادی اسیران در برابر آزادی دو نظامی صهیونیست شود و نه نیازی به این داشت که جنگ را آغاز کند و نه مصلحتش در آن بود.
به همین سبب پس از توقف جنگ، این مقاومت بود که هشدار می داد که نباید شرایط به گونه ای پیش برود که عملیات از سرگرفته شود و حال آنکه "اسرائیل" ادعا می کرد که آماده جنگ تازه ای است و این کار برایش دشوار نیست. البته تردیدی در آن نیست که این گونه رفتار (قلدرمابانه) "اسرائیل" بخشی از جنگ روانی این رژیم است و می خواهد با این اقدام آنچه را در میدان جنگ و درگیری نظامی به دست نیاورده است، کسب کند. با این وجود نباید این ادعاهای دشمن را تهدیدی بی مورد دانست، زیرا این رژیم همیشه در حال توطئه است و این توطئه ها اگر وضعیت داخلی لبنان و منطقه و جهان اجازه دهد، قطعا به اجرا گذاشته می شود.
اگر همه بندهای قطعنامه شورای امنیت آن گونه که آمریکا و رژیم صهیونیستی می خواست به اجرا در می آمد، "اسرائیل" می توانست دستاوردهایی داشته باشد، اما اکنون زخمی سطحی برداشته است و بدان سبب که خون از آن جاری است، می تواند در بلند مدت برای این رژیم پیامدهای راهبردی منفی داشته باشد، زیرا همیشه مدعی بوده است که توان نظامی اش در مقایسه با همسایگان بسیار بالاتر است.
به همین سبب تلاش می کند تا اوضاع را به شرایط سابق بازگرداند و پیروزی قاطعی به دست آورد تا به این وسیله بتواند دوباره کابوس وحشت را برای همه کسانی ایجاد کند که در اطراف به نظاره نشسته اند و درباره آن بلایی که بر سر اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل وارد آمد، می پرسند. هر چند این پرسش ها در ابتدا کوچک به نظر می رسد، اما از آنچه که هر حادثه ای در ابتدا می تواند کوچک باشد، اما ممکن است پیامدهای سنگینی به دنبال داشته باشد، "اسرائیل" نیز در فکر آن است که تردیدهای ایجاد شده در میان همپیمانانش درباره توان نظامی و کاهش قدرت "اسرائیل"، بر طرف کند.
بی گمان این انگیزه درونی و احتمالاتی که مطرح می شود، نمی تواند بهانه ای برای جنگ دیگری از سوی اسرائیل باشد، زیرا در چنین وضعی تنها جنگی با پیروزی قاطع لازم است و نه آنکه جنگی بروز کند که پیروزی آن قاطع نباشد و آن وقت تردیدها دو چندان گردد. برای آغاز چنین جنگی از سوی اسرائیل باید سه عامل در کنار هم قرار گیرد: نخستین و مهم ترین عامل تحولات داخلی لبنان است. وضع باید در این سرزمین به گونه ای رقم بخورد که همین اندک اتفاق نظر درباره مشورت و گفت و گو و اختلاف هم از بین برود و به جنگی خشن تبدیل شود که در آن زمان فرصت مناسب برای جنگ آماده خواهد بود و اسرائیل آشکارا و بدون واهمه جنگ را آغاز خواهد کرد.
دوم، تحولات جهان عرب. از آنجا که وضع جهان عرب در مقایسه با پیش از این جنگ هیچ تغییری نکرده است، احتمال آنکه اسرائیل به جنگ دیگری علیه لبنان دست بزند، بسیار است، زیرا عرب ها نه تنها از این شکست اسرائیل و تقویت دستاوردهای مقاومت از راه زیر فشار گذاشتن رژیم صهیونیستی و هماهنگی با مقاومت و رد تلاش های "اسرائیل" جهت بهره برداری از اندک پیروزی به دست آمده از جمله ادامه محاصره لبنان و دادن پرچم به فرانسه برای تهدید حاکمیت لبنان برای این رژیم، عرب ها پذیرفته اند که در دوره انتقالی به نیابت از "اسرائیل" از اجرای محاصره و صحت و دقت و اثرگذاری آن مطمئن شوند. برخی از آنها نیز بر این باورند که ضعف عملکرد نظامی "اسرائیل" ناامیدی زیادی در پی داشته و خواسته ها و انتظارات آنان را برآورده نکرده است!
به همین سبب نه فقط به حمایت از مقاومت یا تثبیت دستاوردهای آن دست نزدند، بلکه اشتیاق زیادی برای استقرار ارتش لبنان در جنوب این سرزمین نشان دادند تا از درد مقاومت که آنان را در تنگنا قرار داده است، راحت شوند و چیزی جز ویرانی های به بار آمده از جنگ باقی نماند و ادعاهای پیش از جنگ آنان ثابت شود و یأس و ناامیدی در دل ملت هایی که تبلیغات حکام عرب را شنیده بودند، جای گیرد.
متغیرات خارجی (غیر از جهان عرب) سومین عامل تصمیمات "اسرائیل" است. زیرا آمریکا هنوز از سودمندی یا بی فایده بودن جنگ دیگری از سوی اسرائیل برای راهبردهای آمریکا در منطقه مطمئن نیست و اگر آمریکا موافقت کند، "اسرائیل" بدون درنگ علیه لبنان و سوریه اعلام جنگ خواهد کرد، اما در آمریکا نظر بر آن است که لبنان راه ورود به شیوه تعامل با سوریه و ایران و حتی عراق است و چنانچه آشفتگی این کشور بتواند موجب تضعیف سوریه و ایران در مقابل آمریکا شود در این صورت همه اتفاق نظر دارند که رژیم صهیونیستی چراغ سبز آغاز جنگ را از آمریکا دریافت کرده است. از این رو، چنانچه دولت بوش تصمیم بگیرد که از مدت باقی مانده از زمامداری اش برای تکمیل پروژه موسوم به "دمکراتیزه کردن جهان و نابودی ترویسم" استفاده کند و برای این منظور از زور نظامی علیه هر یک از این دو دولت بهره بگیرد در آن صورت اسرائیل باید در چنین جنگی حضوری فعال داشته باشد و برای این منظور باید مقاومت لبنان از راه نظامی یا سیاسی از منطقه جنوبی این کشور بیرون رانده شود تا آنکه نتواند در صورت آغاز جنگ سراسری مشکلاتی برای "اسرائیل" پدید آورد.
اما به نظر می رسد که آمریکا فقط در پی تضعیف و از بین بردن مقاومت از راه های سیاسی و با استفاده از ابزار رقابت میان طوائف داخلی لبنان است، زیرا این امر می تواند همبستگی و حمایت از مقاومت را در لبنان کاهش دهد.
همه قراین حاکی از آن است که "اسرائیل" به این سمت در حرکت است و حتی برای آزادی دو نظامی خود نیز حاضر به مذاکره خواهد شد تا آنکه با استقرار ارتش لبنان در نزدیکی مزارع شبعا، دیگر هیچ دلیلی برای مقاومت باقی نگذارد و مقاومت دیگر توان حضور در این منطقه را بدون درگیر شدن با ارتش لبنان و نیروهای بین المللی نداشته باشد. این موضوعی است که "اسرائیل" بسیار به آن دل بسته است.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:22 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: محمد صادق افراسیابی

منبع: روزنامه جام جم، شماره 1840
حزب الله لبنان امروزه نه فقط به خاطر مقاومت نظامی در برابر اسرائیل بلکه به کمک برنامه های رسانه ای - فرهنگیش در تمام دنیا ، چهره ای شناخته شده است. در حقیقت آنچه حزب الله لبنان را از سایر گروه های اسلامی و عربی متمایز ساخته ، قدرت رسانه ای آن بر پایه فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی است. آنچه پیش رو دارید به بررسی ابعاد مختلف قدرت رسانه ای حزب الله لبنان می پردازد.

سایبر دیپلماسی
از سال 1992 میلادی مصادف با حضور سید حسن نصر الله ، دبیرکل حزب الله ، تا کنون رفتار سازمانی مقاومت لبنان ، با رویکردهای رسانه ای ، به ویژه ساختارهای سایبرنتیکی و رایانه ای همراه بوده است. استفاده از سایبر دیپلماسی و اطلاع رسانی مبتنی بر آن ، نقشه هدفمند و نوینی است که امروزه مراکز سیاسی ، نظامی و حتی مذهبی جهان ، برای ارتقای ضریب نفوذ اثر بخشی برنامه های خود ، از آن بهره می جویند. استراتژی برنامه ریزی و سازماندهی دیجیتالی ، یک نوع آزادی فرا مرزی را در اختیار کارگزاران این فرآیند به ارمغان می اورد که حزب الله ، به خوبی از این پتانسیل سود جسته است. به طوری که به جرات می توان گفت رسانه های حزب الله در کنار رسانه های دولتی ایران تنها قدرت های رسانه ای منطقه هستند که رفتاری موثر علیه امریکا و اسرائیل از خود بروز می دهند. موارد ذیل شواهدی بر این مدعاست.
از سحر تا المنار
چند سال پیش را خاطرمان هست که پخش شبکه تلویزیونی ماهواره ای سحر ایران ، توسط یک شرکت فرانسوی که پوشش اروپایی این شبکه را بر عهده داشت ، بر اساس حکم دادگاهی در فرانسه ، در سال 2004 میلادی به طور کامل قطع شد .
علت قطع برنامه های سحر ، لابی صهیونیسم فعال در دولت فرانسه بود که از این کشور خواسته بودند تا پخش برنامه های ضد صهیونیستی شبکه ماهواره ای سحر ایران را در ماهواره و کانال های تلویزیونی فرانسه قطع کند.
همچنین شبکه ماهواره ای خبری عرب زبان العالم نیز که توسط ایران برای کشورهای عرب زبان منطقه برنامه های ضد صهیونیزم پخش می کند ، بارها مورد خشم محافل غربی قرار گرفته است به گونه ای که قطع برنامه های این شبکه نیز چندین بار در دستور کار این مقامات قرار گرفته است . مخالفت شبکه های جهانی ایران با ممنوعیت حجاب دختران و زنان مسلمان در اروپا و ارائه تصویر خشونت طلب و تروریستی رژیم اشغال گر قدس در برنامه های خبری ، از جمله مهم ترین دلایل مخالفت آشکار رسانه های غربی ، از پخش برنامه های خبری شبکه های ماهواره ای ایران در اروپا به شمار می آید. موج گسترده مخالفت ستیزی با پخش برنامه های شبکه های تلویزیونی اسلامی موثر در اروپا و آمریکا ، هم چنان ادامه دارد .
اما شبکه تلویزیونی المنار لبنان www.almanar.com.lb، بیش از همه شبکه ها به دلیل صهیونیست ستیزی آن و پخش برنامه به زبان های مختلف علیه سیاست های اسرائیل و آمریکا در منطقه و جهان ، مورد انزجار رسانه ای اروپا قرار گرفته است . به گونه ای که هم اینک فقط روی ماهواره های عرب ست و آسیا ست قرار دارد . المنار در برنامه های 24 ساعته خود ، مبارزات نیروهای نظامی حزب الله و فلسطین را علیه مواضع اشغال گران قدس نشان می دهد و رفتار سازمانی - رسانه ای کاملا ضد صهیونیستی دارد . المنار در آغاز برنامه های روزانه خود ، سرودی را پخش می کند که در آن به انتفاضه و مبارزه علیه صهیونیسم و استکبار جهانی ، اشاره دارد . شبکه رادیویی النور www.al-nour.net نیز به عنوان رسانه حزب الله ، نقش زیادی در اطلاع رسانی سازمان دیجیتالی این مجموعه در جهان داشته است . الغالبون دات نت ، نشانی اینترنتی رسمی ساختار رسانه ای حزب الله در سرزمین دیجیتال است . این پایگاه چند زبانه که در روز بارها به روز رسانی می شود ، از طریق نشانی اینترنتی http://www.ghaliboun.net/eindex.php قابل مشاهده است. پایگاه www.moqawama.net نیز به عنوان پورتال دیگر مورد علاقه حزب الله مشهور است که طرفداران زیادی دارد. قابلیت ها و توانمندی های پایگاه های اطلاع رسانی مذکور ، به طور کلی در زمان نبرد حزب الله با صهیونیست ها ، مورد تهدید جدی قرار نگرفت و همواره مخاطبان این پایگاه ها ، با عوامل اطلاع رسانی حزب الله در ارتباط بودند. حتی تلویزیون المنار حزب الله ، با وجود حمله شدید و خارج از عرف جهانی ارتش اسرائیل به مراکز رسانه ای مستقر در لبنان مثل mbc ، هم چنان به کار خود ادامه داد. برنامه ریزی و سازماندهی سیستماتیک مبتنی بر رفتار سازمانی حزب الله لبنان در پشتیبانی از این شبکه به حدی بود ، که در طول جنگ 33 روزه ، حتی 1 ثانیه برنامه های این شبکه با اختلال رو به رو نشد و حتی این شبکه ، مناظره مستقیم دبیرکل خود را با خبرنگار شبکه الجزیره قطر www.aljazeera.net برقرار کرد. این مسئله را خبرگان مسائل نظامی و رسانه ای ، یک رفتار بسیار ارزنده سازمان رسانه ای حزب الله تلقی کردند. ضربه هایی که تلویزیون المنار با پخش برنامه ها و تصاویر متعدد خود در جهان عرب ،منطقه و حتی اروپا به اسرائیل زد ، به اعتقاد کارشناسان مسائل نظامی و سیاسی ، کم تر از شلیک موشک های کاتیوشا به شمال اراضی اشغالی نبود. چرا که اکنون ، سازمان های نظامی جهان مثل پنتاگون ، خیلی علاقمندند تا از طریق کانال های رسانه ای مثل www.foxnews.com و شبکه تلویزیونی تازه تاسیس پنتاگون http://www.pentagonchannel.mil اهداف خود را تشریح کنند.
بررسی رفتار رسانه ای حزب الله
شبکه ماهواره ای المنار حزب الله لبنان ، یکی از ابزارها و بازوهای اطلاع رسانی و رسانه ای این حزب به شمار می آید . حزب الله در قیاس با سایر احزاب منطقه ای در خاورمیانه و کشورهایی مانند سوریه ، عراق و حتی کشورهای حوزه خلیج ، رفتار سازمانی رسانه ای و اطلاع رسانی بسیار عالی دارد. این حزب در دکترین اطلاع رسانی خود ، بر مدل صهیونیزم ستیزی ، توجه آشکار دارد . در این مدل ، هر مولفه ای که زمینه مبارزه با عقاید صهیونیزم را ترویج و آشکار کند ، پشتیبانی می شود. این پشتیبانی با صورت های مختلفی انجام می گیرد. به نظر نگارنده حزب الله لبنان تا کنون در سه جبهه ، ساختار رفتار سازمانی - رسانه ای خود را شکل داده است :
1- راه اندازی شبکه تلویزیونی المنار : شبکه تلویزیونی المنار که سایت اینترنتی 2 زبانه آن به نشانی
http://www.manartv.com.lb/news.aspx فعال می باشد ، همان طور که در ابتدای مطلب گفتیم ، به زبان های مختلف به صورت بیست و چهار ساعته اخبار ، گزارشات و پیام های مختلف حزب الله را در زمینه مسائل سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی منطقه و جهان عرب ، به خصوص در عراق و فلسطین منتشر می سازد. علاوه بر این شبکه المنار تصاویری از فعالیت های حزب الله لبنان در منطقه و هم چنین نشست های این حزب را با پوشش جهانی ، مخابره می کند. انتظار می رود بیش از 30 میلیون نفر مخاطب شبکه مذکور باشند و با وجود قطع متعدد برنامه های این شبکه در اروپا ، هم چنان مخاطبان این شبکه از طریق سایت اینترنتی المنار به مشاهده برنامه های آن می پردازند.
2- راه اندازی سایت اینترنتی : علاوه بر سایت المنار حزب الله لبنان دارای سایت های متعدد دیگری نیز می باشد که پیشتر از برخی آن ها یاد شد. نکته ای که در مورد رسانه های آنلاین حزب الله در اینترنت قابل توجه است ، نوع رویکرد خبری و اطلاع رسانی خاصی است که مسئولان اطلاع رسانی حزب الله در انتقال دیتاهای خبری سیاسی و نظامی منطقه به مخاطب ارائه می دهند. اکثر تصاویر به کار گرفته شده در سایت های حزب الله ، تصویر برداری اختصاصی است و کم تر از سایت های دیگر اقتباس شده است . از سویی دیگر ، نویسندگان و مفسران این پایگاه های اینترنتی ، با ادبیات و نگارش خوبی به تحلیل مطالب می پردازند به گونه ای که بعضا مطالب این پایگاه ها در رسانه های عربی انعکاس پیدا می کند. بیش از ده ها هزار بازدید روزانه از سایت های حزب الله ، نشان از توجه قابل ملاحظه رسانه ها و علاقمندان ، به مسائل منعکس شده توسط دستگاه های تبلیغاتی حزب الله دارد . اکنون ، سایت های مشهور خبری و تحلیلی اینترنت ، لینک های زیادی به پایگاه هایی که مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به این مجموعه هستند ، برقرار می کنند و موتور گوگل ، برای واژه Hizbollah ، میلیون ها وب پیج عرضه می کند.
3- طراحی و ساخت بازی های 3 بعدی : یکی دیگر از ابزارهای اطلاع رسانی و رسانه ای حزب الله در دنیای دیجیتال ، توجه این نهاد به استفاده از قابلیت های دنیای دیجیتال در ساخت بازی های 3 بعدی با گرافیک و طراحی ممتاز است . بازی های رایانه ای ، یکی دیگز از ابزارهای دیجیتالی جالبی است که حزب الله برای گسترش و معرفی برنامه های خود طراحی و راه اندازی کرده است . ارزش اثر بخشی اطلاع رسانی و ارتباطاتی باز ی های رایانه ای به حدی است که این بازی ها سالانه میلیاردها دلار به گردش تجارت الکترونیک و حتی گردش سالانه تجارت جهان می افزایند.
بازی « به سوی پیروزی » که توسط گروه طراحی حزب الله چند سال پیش در تیراژ قابل ملاحظه ای به بازار های منطقه و به ویژه ایران وارد شد و توسط یکی از مراکز اسلامی دولتی کشور نیز به بازار کامپیوتر کشور عرضه شد(فرهنگسرای پایداری) ، نمونه ای از این مسائل است . در این بازی ، حزب الله یکی از عملیات موفق خود را که بر ضد مواضع اسرائیلی ها در اخرین دهه های قرن بیستم انجام داده است ، در قالب یک بازی به مخاطبان ارائه می کند. در این بازی ، ابزارهای جنگی اسرائیل به کمک جوانان فلسطینی مبارز ، مورد حمله قرار می گیرد و شعارها و افکار عقدیتی حزب الله به صورت بازی و در محیطی گرافیکی و مالتی مدیا ، به مخاطب منتقل می شود . اکنون بسیاری از مراکز دکترین سازی غرب ، برای ترویج افکار و عقاید خود بر مبنای هدف سازی صوت گرفته ، برنامه های خود را در قالب بازی های کامپیوتری تحت وب یا تحت ویندوز ، طراحی و عرضه می کنند. با این ابزارها که معمولا جذابیت بالایی دارند ، سنین 8 تا 25 سال ، در کشورهای مختلف مورد تهاجم و همراهی فرهنگی و اطلاع رسانی این مراکز قرار می گیرد و مجبورند برای ان که از بازی لذت بیش تری ببرند ، اصطلاحات ، رفتار های حرکتی ، تبلیغات اطراف منوهای بازی را مشاهده کنند و به نوعی ، در تیر رس مستقیم بسته های عقیدتی این مراکز قرار بگیرند . بنابراین توجه به بازی های ویندوزی ، یکی از ابزارهای رسانه ای نوین غرب در جلب افکار عمومی جهان به شمار آمده است که حزب الله نیز تا حدودی از این ابزار استفاده کرده است .
صفی الدین ، مسئول سابق تبلیغات دفتر حزب الله لبنان در ایران در همین رابطه به ساخت دو بازی نیروی ویژه (Special Force) و فتح القدس اشاره می کند که به جنگ میان مسلمانان و رژیم اشغالگر قدس می پردازد. جریان بازی نیروی ویژه بدین صورت است که در طی بازی هدف شما باید نابود کردن دشمنانتان یعنی صهیونیستها باشد، و در این راه چنانچه تمامی مراحل را با موفقیت کامل بگذرانید نهایتا مدال افتخاری از سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دریافت کرده، و چنانچه در طی مراحل عملیات توسط دشمنان دنیای اسلام کشته شوید باز هم شکست نخورده اید چرا که شما به مقام والای شهادت نائل شده اید و به جای اینکه روی صفحه مونیتور عبارت game over ظاهر شود عبارت شهید ظاهر می شود. یکی از امکاناتی که حزب الله لبنان برای جهانی شدن این بازی به آن افزوده است قابلیت چند زبانی آن است به این معنا که این بازی علاوه بر زبان عربی به زبان های انگلیسی ،فرانسوی و فارسی ارائه می شود.
اهمیت این بازی وقتی بیشتر مشخص می شود که به عکس العمل خارجی آن دقت کنیم. «این بازی هیچ شانسی برای صلح باقی نمی گذارد»؛ این جمله ایست که «ران پراسر» سخنگوی سابق وزارت خارجه اسرائیل درباره ی این اقدام فرهنگی حزب الله لبنان عنوان کرد. همچنین دولت اسراییل کشورهایی را که مجوز ورود و پخش این محصولات فرهنگی را به کشورشان می‌دهند، تهدید به قطع رابطه کرد.
اهداف رسانه ای حزب الله
اهداف رسانه ای حزب الله لبنان ، رویکردهای مختلفی را دنبال می کند که عبارتند از :
1- ترویج آرمان ها : ترویج آرمان های مختلف حزب الله با استفاده از توان مندی های رسانه ای و دنیای دیجیتال ، مهم ترین بنیان رفتار سازمانی اطلاع رسانی حزب الله را تشکیل می دهد که همان طور که گفتیم ، از ضریب اثر بخشی بسیار بالایی در چند سال اخیر برخوردار بوده است .
2- صهیونیزم ستیزی : تقریبا در مبحث مقابله رسانه ای با صهیونیزم ، هیچ نهاد غیر دولتی موفقی جز حزب الله در دنیای اسلام وجود نداشته است . توان مندی های رسانه ای آنلاین این حزب در مبارزه علنی با عقاید و عملکردهای رژیم اشغال گر قدس در سراسر جهان ، نمونه بارز اهمیت رسانه های امروزی در تقابل با دکترین های عقیدتی در مناطق خاصی از جهان است .
3- اطلاع رسانی آی تی مدار : استفاده از آی تی برای نفوذ بر ساختار دفاعی و حتی هجومی هر موجودی که به عنوان دشمن تلقی شود ، اصل غیر قابل انکارنبردهای امروزی را تشکیل می دهد. جنگ رسانه ها و جنگ الکترونیک ، چنین اهدافی را جست و جو می کند و بی شک ، ارزش سرمایه گذاری و کار هدفمند در این عرصه ، کار عبثی به شمار نمی رود.استفاده از اینترنت ،ماهواره ، وبلاگ ، رادیو ، نشریات سنتی و همه این مسائل ، وقتی در قالب بین المللی و حرفه ای عرضه شوند ، چیزی کم تر از یک موشک دوربرد نیستند. ارزش رسانه ها و تلفیق رسانه های سنتی با رسانه های نسل جدید ، مرتبه غیر قابل انکار رسانه ها را در پیش برد جنگ های آینده ، تبیین می کند. بر همین اساس ، حزب الله ، صنعت آی تی را یک رویکرد مهم در دکترین رسانه ای خود می داند که در یک دهه اخیر ، برای آن بسیار مثمر ثمرتر بوده است . برای کسب اطلاعات بیش تر در مورد سازمان اطلاع رسانی آی تی مدار حزب الله می توانید به نشانی http://en.wikipedia.org/wiki/Hezbollah مراجعه کنید.
کلام آخر
رفتار سازمانی رسانه ای حزب الله لبنان نشان می دهد که موفقیت های یک جریان سیاسی و مذهبی و حتی نظامی در دنیای نا برابر کنونی ، با اتکا به ساز و کارهای اطلاع رسانی دیجیتالی ، تا چه اندازه اثر بخش و مثمر ثمر است. درک این واقعیت غیر قابل انکار ، باید در دستور کار کمیته های اطلاع رسانی و ارتباطات کلیه مراکز حزبی ، مذهبی کشور قرار بگیرد. نمی توان دور از انتظار دانست که ارسال یک پیام یا ارتباط با صدها هزار مخاطب یک جریان ، فقط با ارسال یک email یا انتشار یک مطلب در وبلاگ یا تارگاه ، بسیار آسان تر و موثر تر از جریان های سنتی موجود است. امیدواریم این فرآیند در کشور ما بهینه و نهادینه تر شود و اطلاع رسانی رسمی دیجیتالی ، به عنوان بخشی از فرهنگ اطلاع رسانی جریان های مذهبی و سیاسی و حتی نظامی کشور ، به شمار رود.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:20 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده:کسری صادقی زاده

منبع: روزنامه رسالت
مقدمه:
همه ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان شاهد روزی هستیم که در آن مسلمین بر علیه دشمنان جهان اسلام بالاخص آمریکا و اسرائیل تظاهرات به پا می کنند وبا به نمایش گذاشتن شمه ای از وحدت کلمه ی خود در مقابل قدرتهای دنیوی قدرتنایی می کنند ،این روز روزی است که مسلمین اختلافات قومی و مذهبی خودرا کنار گذاشته و همه یکدل یکصدا بر علیه صهیونیزم بین الملل و ایادی آن می تازند .اما منشا این روز را فقط و فقط بایستی در اندیشه ناب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)جستجو کرد ،امام (ره)از آغاز جوانی پی درپی خطر صهیونیزم را به مردم و مخاطبین گوشزدکردند و با اعلام روز جهانی قدس از جانب امام (ره) ضربه ای کاری بر بر پیکره امپرالیزم وارد آمده که امروزه در فلسطین اشغالی شاهدیم چگونه رژیم اشغالگر قدس از چندماه قبل با اعمال تدابیر شدید امنیتی و وضع قوانین منع تردد در حومه مسجد الاقصی در پی مقابله با خطرات و امواجی است که در این روز به وقوع می پیوندد.
نکته اساسی در این است که امام با اعلام جمعه اخر ماه رمضان فقط مسئله قدس عزیز و فلسطین را مد نظر نداشتند بلکه معنایی فراتر از آن مدنظر بنیانگذار کبیر نظام جمهوری اسلامی ایران بود ودر واقع وقتی که امام در مورد روز قدس صحبت می کردند ،سخنانش تنها با مردم فلسطین نبود،بلکه امام می خواست تمام نیروها و تواناییهای بالقوه جهان اسلام را حمع مند و دربرابر جبه ی دشمن صهیونیستی و در مقابل نیروهای استکبار غربی هم پیمان با آن قرار دهد. در این مقاله بر آنیم که علاوه بر معنای اخص آن که مربوط است به مسئله فلسطین ،معنای جامع و اعم آنرا نیز مرد بررسی قرار دهیم تا با گوشه هایی از اندیشه های ناب حضرت امام(ره)به عنوان نافذترین شخصیت جهان اسلام در این قرون اخیر آشنا شویم.
امام و مسئله فلسطین:
درواقع اندیشه مبارزه با صهیونیزم و علی الخصوص اسرائیل غاصب یکی از پایه های اساس اندیشه های حضرت امام (ره)بود ،در این بین نقش مرحوم آیت الله کاشانی بسیار کلیدی است لازم است بدانید اولین سخنرانی بر ضد صهیونیزم و اسرائیل در ایران در سال 1327توسط ایشان انجام گرفت و نیز ایشان توانستد اولین تظاهرات مردمی بر ضد اسرائیل را در ایران در همان سال سازماندهی کنند،امام با اثر پذیرفتن از دیدگاههای ایشان وبا احساس مسئولیتی که در قبال جهان اسلام داشتند پا جای پای آیت الله کاشانی گذاشته و درواقع می توان امام را پرچمدار مبارزه با صهیونیزم در ایران پس از رحلت آیت الله کاشانی دانست اما اولین موضع رسمی امام در قبال اسرائیل مقارن با آغاز مبارزات سیاسی وی با رژیم پهلوی در ارتباط با عدم هم سویی این رژیم با تحریم نفتی اسرائیل و قطع روابط دیپلماتیک همگام با کشورهایاسلامی و عربی بود که این امر به اواسط سال 1341برمی گردد.امام در مصاحبه ای در این باره چنین فرمودند:(یکی از جهاتی که مارا در مقابل شاه قرار داده است،کمک او به اسرائیل است.من همیشه در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد ،با او همکاری کرده،و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود ،شاه ،همچنین نفت مسلمین را غصب کرده،به اسرائیل می داد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است.)1 در واقع باید اذعان داشت امام در بعد داخلی مبارزه با استبداد پهلوی را سرلوحه خویش قرار داده بودند و در بعد خارجی دغدغه فلسطین و آرمان فلسطین اولوین اول سیاست خارجی امام را شکل می داد.ایشان بارها می فرمودند(من طرفداری از طرح استقلال و شناسائی اورابرای مسلمانان یک فاجعه و برای دولتهای اسلامی یک انفجار می دانم و مخالفت با آنرا یک فریضه بزرگ اسلام می شمارم و به خداوند بزرگ از این نقشه ها که به دست مسلمان نماها برای اسلام کشیده می شود پناه می برم)2یا خود در باره سابقه مبارزه با اسرائیل در سال 1361 می فرمایند: )بیشتر از بیست سال است که صحبتهای ما همیشه راجع به این بود که اسرائیل نباید که یک کشور مستقلی باشد و باید این ظالم رااز این دنیا برداشت،خطر دارد ،خطرناک است.)3 آری ایشان مبارزه با اسرائیل را وظیفه ای شرعی می دانستند و اساس آنرا بر قاعده نفی سبیل بنا کرده بودند و همواره صرف مقداری از زکاه و سهم امام را برای اختصاص به مبارزان فلسطینی را جایز می دانستند و با تمام وجود از آرمان فلسطین دفاع می کردند.امام برای مبارزه با اسرائیل از همه ی ظرفیتهای موجود بهره می بردند و نه تنها در این رابطه به ملتها آگاهی می دادند بلکه با دولتها هم با زبان اغنا و هم تهدید سخن می گفتند در جایی از زبان نصیحت اشتفاده می کردندو می گفتند:( من به سران فلسطینی نصیحت می کنم که دست از رفت و آمدهای خودشان برداشته و با اتکا به خداوند متعال ،مردم فلسطین و اسلحه خویش تا حد مرگ با اسرائیل بستیزند،چراکه این رفت و آمدها موجب می شود که ملتهای مبارز از شما دلسرد شوند .شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما می خورد و نه غرب .با ایمان برخدا و تکیه برسلاح با اسرائیل بجنگید)4 وآنجا که از شدت گرفتن برخی دول اسلامی با اسرائیل نگران می شدند از زبان تهدید علیه آنها استفاده می کردند که شاهد این مثال تهدید کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است.در واقع می توان دیدگاه امام را در باره صهیونیزم و اسرائیل به اختصار بدینگونه بیان داشت،از نظر ایشان اسرائیل مثل غده ی سرطانی می ماند که اگر آنرا ریشه کن نکنیم باعث مرگ آرام و خاموش جهان اسلام می گردد ،هرگونه رابطه با آن حرام است،اندیشه صهیونیزم نژادپرستانه و ضد اسلام و انسان است،اسرائیل نوک پیکان مبارزه غرب با اسلام است،این جنگ نبرد بین اعراب و اسرائیل نیست بلکه نبرد بین اسلام و صهیونیزم و غرب است،اسرائیل از طریق توسل به ابرقدرتها روی پای خود ایستاده اما باید با اتکا به خداوند و نیروی خود آنرا شکست دهیم،صهیونیزم از طریق ایجاد شبکه های مخفی و فرقه سازی درجهان اسلام مشغول غارت و چپاول ثروتهای منطقه است هم ثروتهای مادی و هم معنوی،تنها راه شکست آن بازگشت به خویشتن و هویت اصیل اسلامی است،به رسمیت شناختن اصل جهاد قبل از تاسیس حکومت اسلامی که برخلاف اندیشه سنتی اخوان المسلمین بود،تعلق داشتن بیت المقدس به مسلمانان و ضرورت محو نمودن اسرائیل از صحنه روزگار وتاکید براین نکته که حساب یود از صهیونیزم جداست ...
امام و ابتکار روز قدس:
با بررسی مجموعه سخنان حضرت امام در مورد روز قدس به راحتی می توان پی به فراگیر بودن و جهانی بودن این مفهم در نظر امام برد ،نکته ای که باید در اینجا بدان اشاره کرد این است که امام درست دست روی نقطه ای گذاشته اند که وجه مشترک همه مسلمین از همه طیفهاست و مسئله ای فرا مذهبی-فرقه ای و فرا قومی است که این خود باعث انسجام و وحدت کلمه در درون جامعه اسلامی می گردد و کسی نمی تواند با بومی کردن آن بقیه را از درگیری با این مسئله منع کند و نیز هوشیاری دیگر امام در انتخاب زمان این روز است که از ظرافت خاصی برخوردار است چراکه این روز در روزهای پایانی ماه رمضان است و عموم مسلمین با تاثیر پذیرفتن از آثار معنوی ایم ماه خود را تهذیب و تزکیه داده اند که این عامل نیز خود بر نفوذ کلام امام برقلوب ایشان افزوده است،اما درباره چیستی و ماهیت این روز،رجوع به بینات شیوای امام خود بهترین راه برای شناخت این مفهوم در اندیشه امام است،ایشان می فرمایند : (روز قدس ،یک روز جهانی است ،روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد،روز مقابله مستضعفین با نستکبرین است ،روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند،در مقابل ابرقدرتهاست،روزی است کهباید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند ،روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد.متعهدین این روز را روز قدس می دانند و عمل می کنند به آنچه باید بکنند و منافقین،آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ،در این روز بی تفاوت هستند،یا ملتها را نمی گذارند که تظاهر کنند.روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود. باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین ،باید همانطورکه ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید ،تمام ملتها قیام کنند و این جرثومه های فسادرا به زباله دانها بریزند....روزقدس روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانی رااز این فشارها نجات بدهیم......)5 تا آنجا که می فرمایند(روز قدس فقط روز فلسطین نیست ،روز اسلام است ،روز حکومت اسلامی است ،روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها ،بیرق آن برافراشته شود ،روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمی توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند....آنهایی که شرکت ندارند ،مخالف با اسلام هستند و موافق با اسرائیل و آنهایی که شرکت کردند ،متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام که در راس آمریکا واسرائیل است.روز امتیاز حق از باطل است،روز جدایی حق و باطل است)6 نمود عرفان سیاسی امام در این جمله ایشان در مورد این روز دیدنیست،آنجا که می فرمایند(در شب قدر مسلمانان با شب زنده داری و مناجات خودرا از قید بندگی غیر خدای تعالی که شیاطین جن و انس اند ،رها شده و به عبودیت خداوند در می آیند و در روز قدس که آخرین روزهای شهرالله اعظم است ،سزاوار است که همه مسلمانان جهان از قید اسارت و بندگی شیاطین بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لایزال الله بپیوندند و دست جنایتکاران تاریخ را از کشورهای مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.)7 همچنین امام در پی بسیج کردن توده ها برای مبارزه با اسکبار بودند و لذا از اثر شعائر داده شده در این روز هم غافل نبوده اند و فرمودند(.....مسلمین باید فریادکنند،گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند،نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند،فریاد من تنها هیچ چیز نیست،فریاد یک محله یک شهر هیچ چیز نیست.)8
تاثیر روز قدس بر مسئله فلسطین:
اعلام روز جهانی قدس از چند جهت دارای اهمیت است که عبارتند از:
1. نشان دادن مخالفت همگانی جهان اسلام با موجودیت اسرائیل:ابتکار ماندگار امام خمینی در انتخاب روز قدس ،ضمن نشان دادن مخالفت همگانی ملتهای مسلمان و دنیای اسلام با موجودیت رژیم اشغالگر قدس،مایه تالیف قلوب و نوعی همگرایی در جهان اسلام شده که بدین صورت گام اول برای وحدت اسلامی و تشکیل که همان وحدت کلمه است برداشته شده و راه را برای رسیدن به امت واحده فارق از ملیت و نژاد و مذهب هموار می کند.
2. ایجاد اهرم فشار برعلیه رژیم صهیونیستی:از جمله اهرمهای فشاری که می توان از آن بر علیه متامع رژیم اشغالگر قدس استفاده کرد روز قدس است عاملی است که همواره باعث از بین بردن مشروعیت این رژیم در دنیا می گردد و نیز تکرار هرساله آن ضمن ایجاد گرایش در جهان اسلام به اندیشه های ناب امام باعث فراموش نشدن آرمان فلسطین در قلوب مومنین می گردد ،همچنین این روز موجبات نا امنی در داخل مرزهای رژیم صهیونیستی شده که در مقدمه به گوشه ای از تاثیرات آن بر درون جامعه صهیونیستی اشاره گردید.
3. خارج کردن مسئله فلسطین از بعد ملی و تبدیل آن به بعد جهانی و اسلامی:همانطور که در بالا ذکر شد دشمن صهیونیستی سعی داشت که این نبرد را به یک منازعه قومی و نژادی بین اعراب و اسرائیل تبدیل کند اما با اعلام مواضع امام به عنوان یک مرجع بزرگ دینی در جهان اسلام روحی تازه به بعد اسلامی فراموش شده و نیمه جان مبارزه با اسرائیل دمیده شد و باعث گردید مبارزان فلسطین به جای انتخاب گزینه های چپگرایی ،ملی گرایی و ناسیونالیستی وحتی گرایش به غرب و سازش تنها به گزینه مقاومت اسلامی بیندیشند که شکل گیری گروههای جهد اسلامی بدست فتحی شقاقی و نیر جنبش مقاومت اسلامی (حماس)بدست شیخ احمد یاسین ورویگردانی مردم فلسطین از جنبش فتح در انتخابات اخیر مجلس ملی که جنبشی سکولار فاقد گزینه فوق بود موید این نظر است.
دستاوردهای روزقدس:
• خنثی کردن توطئه غرب و رژیم صهیونیستی:از جمله تبلیغات سوئی که اسرائیل برای مشروعیت بخشیدن به شکل گیری خود انجام داد طرح مسئله سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین بود که توسط گلدا مایر وزیر خارجه اسبق این رژیم ارائه شد و لب مطلب این بود که با توجه به دراختیار داشتن رسانه های گروهی اعم از روزنامه و شبکه های تلویزیونی و سایتهای اینترنتی این شعار به ذهن هر بیننده و شنوده خورانده شد و در افکار عمومی جهانی به یک باور عمده و غیر قابل خدشه تبدیل شد (مثل قضیه ی هولوکاست)اما این توطئه با استراتؤی امام راحل مبنی بر اعلام روز قدس و تظاهرات صدها میلیونی امت اسلام و مستضعفین سرتاسر دنیا این دروغ بزرگ برملا شد و یکی از اصلی تری فلسفه های وجودی تشکیل اسرائیل به زیر سوال رفت و مشروعیت آنرا با چالش جدی روبرو کرد.
• تاثیر معنوبی بر مسلمانان و ایجاد نوعی مشارکت عمومی:درواقع در این روز می توان سایه سنگین اندیشه های حضرت امام را بر جهان اسلام بوضوح لمس کرد چراکه علاوه بر تزکیه آنان در ماه مبارک رمضان باعث ایجاد نوعی اراده جمعی بین مسلمین برای احقاق حق و بالا بردن روحیه همدلی و ایثار بین آنان شده و نیز به مسلمین این اعتماد به نفس را اده است که قدس پس گرفتنی است و اگر همت و وحدت کلمه باهم توامان گردنند این کار شدنی است .
• به زیرسوال بردن دولتهای مرتجع و غربگرای جهان اسلام:در واقع همانطور که امام فرمودند این روز روز امتیاز و جدایی بین حق و باطل است و ما شاهد برخی ممانعتها از سوی برخی دول منطقه برای برگزاری تظاهرات هستیم که داشتن رابطه و علقه سیاسی بین آن دولت و اسرائیل را نشان می دهد و از سویی نشانه ی حقانیت کشورهایی است که سعی درباشکوه برگزار کردن این روز دارند ،چراکه این روز به نوعی رویارویی مستقیم اسلام و صهیونیزم نیز هست این پدیده را می توان با مواضع برخی دولتها و گروهها در جنگ 34روزه لبنان و اسرائیل هم مشاهده کرد که برخی دولتها و گروهها منجمله القاعده با اتخاذ مواضعی که نارضایتی آنها را از این جنگ نشان میداد،،ماهیت صهیونیستی خود را افشا کردند واز سویی دیگر باعث حقانیت حزب الله لبنان و حامیان وی در سرتاسر دنیا از ونزوئلا درغرب تا اندونزی و مالزی در شرق گردید.
همچنین از دیگر دستاوردهای آن می توان به بالابردن تب اسلامخواهی در بین امت اسلام و نیز مطرح کردن ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام و مهیاکردن پذیرش تز جمهوری اسلامی در جهان اسلام ،اشاره کرد.
منابع:
1. صحیفه نور، ج4 مصاحبه مورخ16/9/57
2. همان ، ج16،ص 181، مورخ15/3/61
3. همان ،ج16،06ص106،مورخ14/1/61
4. همان ،ج16،ص9-228،مورخ25/4/61
5. همان ،ج8،ص232،مورخ25/5/58
6. همان ،ج8،ص233،مورخ25/5/58
7. همان ،ج15،ص4-73،مورخ10/5/60
8. همان ،ج12،ص282،مورخ18/5/59


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:15 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: نواف الزرو
جنایت وحشیانه و خونینی که نیروهای صهیونیستی روز جمعه 9/6/2006 م. در ساحل غزه مرتکب شدند و به شهادت همه اعضای یک خانواده فلسطینی منجر شد، فقط و فقط نشان دهنده خوی ددمنشانه، اندیشه ها، طرح ها و مقاصد جنایتکارانه تروریست های صهیونیستی علیه ملت فلسطین است.
امروز در کرانه باختری و نوار غزه چه می گذرد؟ آیا داستان مذاکرات از ابتدا تا به امروز دروغی بزرگ و فریبی سیاسی ـ به گفته دبیر کل اتحادیه عرب ـ بر ضد عرب ها نبوده است؟
آیا داستان جدایی یکجانبه و عقب نشینی از غزه نمایشی با نگارشی بسیار ماهرانه نبود تا به این وسیله فضای داخلی و جامعه جهانی را برای اشغال مجدد نوار غزه به بهانه تروریسم و سلاح گروه های فلسطینی و موشک های قسام، آماده کند؟
این گونه است که پس از شادی فلسطینیان از عقب نشینی اشغالگران و پیروزی گروه های فلسطینی و پس از آنکه تبسم بر لب های کودکان فلسطینی جوانه زد و آنها به فردایی بهتر امیدوار شدند، اوضاع بار دیگر به همان وضع نخستین باز گشت و بار دیگر درگیری ها و یورش ها و ترورها و خون و خونریزی و تشییع پیکرها از سر گرفته شدند. آری، بار دیگر عملیات "آغاز باران" در دوره "اولمرت ـ شارون" در مرحله ای جدید از کشتار و خونریزی از سر گرفته شده است.
این تحولات ما را بر آن داشت تا بار دیگر به ریشه های ادبیات اندیشه و سیاست های راهبردی محرک این جنایت خونین در ساحل غزه بپردازیم و به تحلیل اهداف و مقاصد سیاست های پشت پرده آن نظری افکنیم.
ریشه های جنایت
آنچه امروز یک حقیقت آشکار تلقی می شود، این است که سخن گفتن از جنایت های جنگی و کشتارهای صهیونیست ها بدون در نظر گرفتن طرح های سیاسی و راهبردی رژیم صهیونیستی با ابزار حذف فیزیکی و نابودی قضیه و حقوق عربی فلسطینی امکان پذیر نیست و این طرح ها امروز با عملیات "جدایی یکجانبه" و طرح تجمیع اولمرت شناخته می شود و اولمرت وعده داده است که این طرح را با یا بدون هماهنگی با فلسطینیان اجرا خواهد کرد.
همچنین برای بررسی این موضوع باید به ادبیات و مفاهیم و مبادی فکری ایدئولوژی صهیونیسم که در طول چند دهه گذشته شکل گرفته است و گروهک های تروریستی صهیونیستی بر اساس آنها متولد شده و رشد کرده اند و تروریست های بزرگی که رهبری جامعه صهیونیستی را در دست دارند و در غالب ژنرال و سیاستمدار و متفکر و تئوری پرداز این جامعه فعالیت می کنند، بر اساس این مبادی فکری و ادبیات تربیت شده اند.
شارون تروریست در یکی از مصاحبه هایش که عاموس عوز از نویسندگان و خبرنگاران مشهور اسرائیل با وی انجام داد و روزنامه عبری زبان داوار در 17/9/1982 آن را منتشر کرد و بعدها به فرانسوی ترجمه شد و انتشارات کالمان لیوی آن را با نام "صدای اسرائیل" منتشر کرد، شارون تروریست آشکارا و با تمام صراحت از ادبیات جنون آمیزش که آن را "مأموریت های کثیف" نامید، سخن راند. عاموس عوز بعدها این مصاحبه را "مانیفیست شارون" نام نهاد.
عوز در مقدمه ای که بر این مصاحبه نوشته، آورده است که " اعترافات شارون در این مصاحبه، ایمانی است که او به تفکر نازیستی خود دارد. او در این مصاحبه ابراز تمایل کرده است که آنچه را که هیتلر در جریان جنگ جهانی دوم در حق یهودیان مرتکب شد، انجام دهد و می گوید از اینکه این عمل در جریان جنگ سال 1948م. انجام نشد، متأسف است!
وی می افزاید، این مانیفیست نه فقط ایدئولوژی صهیونیست ها در مقابل فلسطینیان را معرفی می کند، بلکه تفکر صهیونیسم نسبت به تمام جهان نیز هست، زیرا شارون در آن بر لزوم تحقق کوچاندنی دوگانه تاکید می کند و می گوید که از یک سو فلسطینیان باید به خارج از این سرزمین رانده شوند و از سوی دیگر یهودیان سراسر جهان به فلسطین آورده شوند.
شارون در این مانیفیست به تشریح اعتقادات و اندیشه ها و طرح هایش در فلسطین می پردازد و می گوید:" من فقط یک چیز را می دانم و آن اینکه تا زمانی که ما برای بقای موجودیت خود می جنگیم، همه چیز برای ما مجاز است حتی آن چیزهایی که عرفا مجاز نیست، حتی کوچاندن همه عرب ها به کرانه شرقی رود اردن، تاکید می کنم همه آنها"!
شارون در این مصاحبه مقاصد شرارت بار و کینه توزانه خود علیه ملت فلسطین را به زبان می آورد و می گوید: امروز، من آماده ام به خاطر ملت یهود مسئولیت کار کثیف را بر عهده بگیرم و اگر نیاز باشد به کشتار عرب ها دست بزنم، آنها را از این سرزمین برانم، بسوزانم و تبعید کنم و خلاصه هر کاری را که ما را در نظر دیگران منفور می کند، انجام دهم. من آماده ام زمین را زیر پای یهودیان خارج آتش بزنم تا آنکه آنها مجبور شوند سریع تر و در حالی که ناله می کنند به اینجا بیایند، حتی اگر مجبور شوم برخی از معابد یهودی را هم بسوزانم، این کار را خواهم کرد این مسأله برای من فرقی نمی کند و برای من مهم نیست که پنج دقیقه پس از انجام عمل زشت و تحقق هدف و قرار گرفتن همه چیزها در جای خود (بر اساس خواست من) مرا مانند دادگاه نورنبرگ محاکمه و حتی به حبس ابد محکوم کنید یا به اتهام جنایت جنگی اعدامم کنید (اگر خواستید). پس از آن می توانید وجدان زیبای خودتان را با آب پاک بشویید و کاملا زیبا بمانید! کاملا سالم و با عظمت بمانید و خود را جزو ملت های متمدن بنامید. اگر خواستید تردید نکنید، بگذارید من این کار زشت و پلید را انجام دهم و پس از آن هر نامی را که خواستید روی من بگذارید، زیرا شما نمی توانید بفهمید که این کار زشت صهیونیسم باید در سال 1948 انجام می شد و شما اشتباه کردید و آن را انجام ندادید"!
با عبور از آن مانیفیست شارون از سال 1982 به بعد، او با رسیدن به قدرت و دست یابی به پست نخست وزیری بارها و بارها همان افکار جنایت کارانه خود را که در آن مانیفیست آمده بود، تکرار کرد، هر چند که عباراتی متناسب با زمان برای آنها بکار گرفت.
به این سبب است که می توانیم با مطالعه ای عمیق ثابت کنیم که مهم ترین ویژگی دوره شارون، تشدید جنگ، خونریزی، سرکوب، تلاش برای به زانو درآوردن و استعمار فلسطینیان و توسعه شهرک سازی در مناطق فلسطینی نشین بوده است و این ویژگی می تواند در دوره اولمرت نیز ادامه یابد.
جنگ شارون ـ اولمرت و ژنرال های بزرگ
شارون بارها اعلام کرده بود که "اسرائیل" در وضعیت جنگی قرار دارد و جنگ بر سر موجودیت از بیش از 100 سال است که آغاز شده است.
باید توجه داشت که این فقط نظر شارون نیست، بلکه اولمرت نیز همیشه در کنارش حضور داشته و ژنرال های این رژیم نیز از نظرات شارون حمایت می کنند. بازهای جوان تر در راس هرم قدرت رژیم صهیونیستی هم به مقوله جنگ بر سر موجودیت اعتقاد دارند. در نتیجه اسرائیل همیشه در حالت جنگی به سر می برد، جنگی برای مملکت کامل اسرائیل که شارون سهم زیادی در بنای آن داشت و افسران بلندپایه رژیم صهیونیستی هم خود را در حال جنگ آن هم جنگ موجودیت می دانند.
به همین سبب "جنگ با فلسطینیان ـ بر اساس اعتقاد صهیونیست ها ـ جنگ تا سر حد مرگ است، زیرا تا زمانی که فلسطینیان امیدی به آزادسازی سرزمین خود داشته باشند، تروریسم متوقف نمی شود، بنابراین روزی که آنها همه امیدهای خود را نابود شده ببینند، در آن صورت با امضای توافق صلح بلند مدت موافقت خواهندکرد، زیرا راه دیگری ندارند.
این درست همان روش و راهی نژادپرستانه و تروریستی و جنایت پیشه است که سران و ژنرال های حکومت صهیونیستی آن را پی گرفت و امروز اولمرت آن را به عنوان ادامه دهنده مانیفیست شارونی، رهبری می کند.
به همین سبب ملاحظه می شود که حاصل یورش ها و ترورها و حملات هوایی و بمباران و به آتش کشیدن و تخریب و ویرانگری صهیونیست ها در حد یک فاجعه بزرگ و اقدامی وحشیانه بود. آمارها نشان می دهد که بیش از 4420 فلسطینی در این مدت (انتفاضه الاقصی) به شهادت رسیده و 47200 تن دیگر مجروح شده اند. از مجموع این شهدا 450 نفر در جریان عملیات ناجوانمردانه تروریستی اشغالگران به شهادت رسیده اند و 282 نفر از شهدا زن و 850 نفر دیگر از آنان کودک هستند.
تجاوزات و یورش های اشغالگران همچنین به ویرانی 75 هزار منزل منجر شده است و 359 مدرسه و اداره آموزش و پرورش و دانشگاه هدف گلوله باران و بمباران واقع شده اند و 850 دانش آموز در این مدت به خیل شهیدان پیوسته اند. مضاف بر آنکه، در این مدت بیش از 50 هزار فلسطینی از سوی اشغالگران بازداشت و اسیر شده اند و هنوز 9800 نفر از آنان در زندان های اشغالگران صهیونیست اسیرند.
یورش ها و باز تشکیل ملت فلسطین
هدف اصلی ایدئولوژی و سیاست های ویرانگرانه شارون و اولمرت و دیگر ژنرال های رژیم صهیونیستی در گذشته و حال، تثبیت اشغالگری و پروژه صهیونیستی در سرزمین فلسطین از یک سو و تغییر عرصه سیاسی و بازتشکیل ملت فلسطین از طرف دیگر بوده است.
جنایت های اشغالگران صهیونیست نشان می داد که او قصد دارد فلسطینیان را به مسیری سوق دهد که پایانش مشخص است. در آغاز آنها را به تسلیم بی قید و شرط وادارد و پس از آن گزینه اخراج آنان به بخش شرقی رود اردن را به آنان تحمیل می کند.
به نوشته الوف بن از نویسندگان مشهور صهیونیست، شارون بر اساس همین برنامه تلاش کرد که صهیونیسم را از روند صهیونیسم عملی ـ مأمنی برای یهودیان در بخش هایی امن از سرزمین اسرائیل ـ به صهیونیسم موعود (مسیحانی)، تغییر جهت دهد. شارون برای عملی کردن و تثبیت طرح صهیونیستی مسیحانی خود در "سرزمین اسرائیل" بعد ایدئولوژیک آن را به بعد سیاسی اش پیوند داده است و می گوید: فلسطینیان باید از نظر سیاسی از بین بروند و دیگر آرمان و آرزویی فلسطینی برای آزادی و استقلال باقی نماند و این امر بر اساس قاعده "یا ما یا آنها" انجام می شود.
از این رو، یورش ها و حملات نظامی و ویرانگری که بولدوزر هدایت آن را به دست داشت، هیچ شهر و روستا و اردوگاه و درخت و سنگی را مستثنا نکرد و هیچ چیز از صدمات این حملات وحشیانه و ددمنشانه در امان نماند.
امروز هم اولمرت شاگرد شارون راه معلمش را و جنایت های تروریستی اش را ادامه می دهد و ملت فلسطین را به خاک و خون می کشد و اوضاع را به همان وضع اول باز می گرداند؛ بار دیگر بالگردها و هواپیماهای جنگی و ترورها و کشتارهای جمعی علیه زنان و کودکان و سالمندان فلسطینی به راه افتاده و اولمرت تهدید کرده است که نوار غزه را بار دیگر اشغال خواهد کرد.
بنا بر طرح های نظامی که رژیم صهیونیستی اخیرا آنها را اعلام کرده، این تشدید حملات و این ترورها و کشتارهایی که این رژیم مرتکب می شود ـ آن گونه که ژنرال های صهیونیستی می گویند ـ "آغاز باران" است و آنان به رهبری اولمرت تلاش می کنند که دیدگاه و شروط سیاسی و امنیتی خود را بر ملت فلسطین تحمیل کنند، درست همان گونه که شارون پیش از این ترسیم کرده بود.
فلسطین اکنون و همزمان با روشن شدن آتش جهنم ترورها و قتل عام فلسطینیان، بر سر دو راهی قرار گرفته است. یا باید سومین دوره اشغال را آن گونه که برخی از ژنرال های صهیونیستی مطرح کرده اند، بپذیرد یا آنکه شاهد انتفاضه سومی باشد که این نیز به سبب روند حوادث و رخدادهای جاری در کرانه باختری و نوار غزه بسیار محتمل به نظر می رسد.
اکنون امکان وقوع همه احتمالات در فلسطین وجود دارد و به همین سبب باید با صدای بلند بپرسیم که چرا هر گاه که احتمال برون رفت از بحران می رود، وضع فلسطین همیشه به این سو سوق می یابد؟
مقابله با جنایات اولمرت تا سال 2010م.
با توجه به نقشه سیاسی داخلی رژیم صهیونیستی و وضعیت احزاب و جریان های داخلی این رژیم، آن گونه که انتخابات اخیر پارلمانی در این رژیم رقم زد، اولمرت "شارونیست" به تنهایی در رأس هرم رهبری و قدرت "اسرائیل" قرار گرفته است و انتظار می رود که تا پایان سال 2010م رهبری این رژیم را در دست داشته باشد.
و به تبع آن فلسطینیان و عرب ها باید این آمارهای رژیم صهیونیستی را جدی تلقی کنند و مفاهیم و مضمون حقیقی پروژه سیاسی اولمرتی ـ شارونی را که بر اساس نظریه "اداره نبرد" و نه حل و فصل آن در چارچوب صلحی عادلانه و فراگیر ودائمی، شکل گرفته است، به یاد داشته باشند.
از این رو لازم است که پروژه سیاسی رژیم صهیونیستی مجددا بررسی شود و در این روند، تازه ترین آمارها و حوادث سیاسی رژیم صهیونیستی و منطقه و جهان نیز مورد توجه قرار گیرد.
از آن مهم تر، برای آگاهی از کنه قضیه طرح جدایی یکجانبه و طرح تجمیع و صلح با فلسطینیان، باید چارچوب نگرش اولمرت و شارون را مورد بررسی و بازبینی قرار داد.
در آستانه انتفاضه سوم
در این راستا، منابع صهیونیستی و فلسطینی بسیاری تاکید کرده اند که طرح جدایی یکجانبه از یک سو نوار غزه را به بزرگ ترین زندان کره زمین تبدیل می کند و از سوی دیگر در آینده نیز انتفاضه سوم فلسطینیان را سبب خواهد شد که این امر می تواند ـ بر مبنای برخی تحلیل های صهیونیست ها ـ به اشغال مجدد نوار غزه برای سومین بار بینجامد.
این حقایق و پیامدهای آن مشخص می کند که مرحله پس از اجرای طرح جدایی یکجانبه و تفکیک و تجمیع صهیونیست ها که شارون مرحله اول آن را با عملیات "آغاز باران" شروع کرده است، با اقدامات وحشیانه تر اولمرت در شن های ساحل غزه پیگیری می شود و این بار شدیدتر، خشن تر و گسترده تر خواهد بود که می تواند همه چیز را به نقطه صفر بازگرداند و به اشغال مجدد این منطقه از سوی اشغالگران صهیونیست بینجامد و این ها نشانه های تحولات آینده است و عملا راه را برای وقوع هر احتمالی باز می گذارد.
به همین سبب متذکر می شویم که فلسطینیان وعرب ها باید برای مهار وضع و احیای برنامه های سیاسی خود در شرایط کنونی منطقه و جهان، دست به کار شوند و خود به تدوین راهکارهای جدید دست بزنند تا آنکه "اسرائیل" به بازیگر بلا منازع این بازی تبدیل نشود و فلسطینیان باید برای مقابله جدی با احتمال اشغال مجدد نوار غزه یا احتمال وقوع انتفاضه سوم، کاملا آماده باشند.
نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:12 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]