سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده:کسری صادقی زاده

منبع: روزنامه رسالت
مقدمه:
همه ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان شاهد روزی هستیم که در آن مسلمین بر علیه دشمنان جهان اسلام بالاخص آمریکا و اسرائیل تظاهرات به پا می کنند وبا به نمایش گذاشتن شمه ای از وحدت کلمه ی خود در مقابل قدرتهای دنیوی قدرتنایی می کنند ،این روز روزی است که مسلمین اختلافات قومی و مذهبی خودرا کنار گذاشته و همه یکدل یکصدا بر علیه صهیونیزم بین الملل و ایادی آن می تازند .اما منشا این روز را فقط و فقط بایستی در اندیشه ناب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)جستجو کرد ،امام (ره)از آغاز جوانی پی درپی خطر صهیونیزم را به مردم و مخاطبین گوشزدکردند و با اعلام روز جهانی قدس از جانب امام (ره) ضربه ای کاری بر بر پیکره امپرالیزم وارد آمده که امروزه در فلسطین اشغالی شاهدیم چگونه رژیم اشغالگر قدس از چندماه قبل با اعمال تدابیر شدید امنیتی و وضع قوانین منع تردد در حومه مسجد الاقصی در پی مقابله با خطرات و امواجی است که در این روز به وقوع می پیوندد.
نکته اساسی در این است که امام با اعلام جمعه اخر ماه رمضان فقط مسئله قدس عزیز و فلسطین را مد نظر نداشتند بلکه معنایی فراتر از آن مدنظر بنیانگذار کبیر نظام جمهوری اسلامی ایران بود ودر واقع وقتی که امام در مورد روز قدس صحبت می کردند ،سخنانش تنها با مردم فلسطین نبود،بلکه امام می خواست تمام نیروها و تواناییهای بالقوه جهان اسلام را حمع مند و دربرابر جبه ی دشمن صهیونیستی و در مقابل نیروهای استکبار غربی هم پیمان با آن قرار دهد. در این مقاله بر آنیم که علاوه بر معنای اخص آن که مربوط است به مسئله فلسطین ،معنای جامع و اعم آنرا نیز مرد بررسی قرار دهیم تا با گوشه هایی از اندیشه های ناب حضرت امام(ره)به عنوان نافذترین شخصیت جهان اسلام در این قرون اخیر آشنا شویم.
امام و مسئله فلسطین:
درواقع اندیشه مبارزه با صهیونیزم و علی الخصوص اسرائیل غاصب یکی از پایه های اساس اندیشه های حضرت امام (ره)بود ،در این بین نقش مرحوم آیت الله کاشانی بسیار کلیدی است لازم است بدانید اولین سخنرانی بر ضد صهیونیزم و اسرائیل در ایران در سال 1327توسط ایشان انجام گرفت و نیز ایشان توانستد اولین تظاهرات مردمی بر ضد اسرائیل را در ایران در همان سال سازماندهی کنند،امام با اثر پذیرفتن از دیدگاههای ایشان وبا احساس مسئولیتی که در قبال جهان اسلام داشتند پا جای پای آیت الله کاشانی گذاشته و درواقع می توان امام را پرچمدار مبارزه با صهیونیزم در ایران پس از رحلت آیت الله کاشانی دانست اما اولین موضع رسمی امام در قبال اسرائیل مقارن با آغاز مبارزات سیاسی وی با رژیم پهلوی در ارتباط با عدم هم سویی این رژیم با تحریم نفتی اسرائیل و قطع روابط دیپلماتیک همگام با کشورهایاسلامی و عربی بود که این امر به اواسط سال 1341برمی گردد.امام در مصاحبه ای در این باره چنین فرمودند:(یکی از جهاتی که مارا در مقابل شاه قرار داده است،کمک او به اسرائیل است.من همیشه در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد ،با او همکاری کرده،و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود ،شاه ،همچنین نفت مسلمین را غصب کرده،به اسرائیل می داد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است.)1 در واقع باید اذعان داشت امام در بعد داخلی مبارزه با استبداد پهلوی را سرلوحه خویش قرار داده بودند و در بعد خارجی دغدغه فلسطین و آرمان فلسطین اولوین اول سیاست خارجی امام را شکل می داد.ایشان بارها می فرمودند(من طرفداری از طرح استقلال و شناسائی اورابرای مسلمانان یک فاجعه و برای دولتهای اسلامی یک انفجار می دانم و مخالفت با آنرا یک فریضه بزرگ اسلام می شمارم و به خداوند بزرگ از این نقشه ها که به دست مسلمان نماها برای اسلام کشیده می شود پناه می برم)2یا خود در باره سابقه مبارزه با اسرائیل در سال 1361 می فرمایند: )بیشتر از بیست سال است که صحبتهای ما همیشه راجع به این بود که اسرائیل نباید که یک کشور مستقلی باشد و باید این ظالم رااز این دنیا برداشت،خطر دارد ،خطرناک است.)3 آری ایشان مبارزه با اسرائیل را وظیفه ای شرعی می دانستند و اساس آنرا بر قاعده نفی سبیل بنا کرده بودند و همواره صرف مقداری از زکاه و سهم امام را برای اختصاص به مبارزان فلسطینی را جایز می دانستند و با تمام وجود از آرمان فلسطین دفاع می کردند.امام برای مبارزه با اسرائیل از همه ی ظرفیتهای موجود بهره می بردند و نه تنها در این رابطه به ملتها آگاهی می دادند بلکه با دولتها هم با زبان اغنا و هم تهدید سخن می گفتند در جایی از زبان نصیحت اشتفاده می کردندو می گفتند:( من به سران فلسطینی نصیحت می کنم که دست از رفت و آمدهای خودشان برداشته و با اتکا به خداوند متعال ،مردم فلسطین و اسلحه خویش تا حد مرگ با اسرائیل بستیزند،چراکه این رفت و آمدها موجب می شود که ملتهای مبارز از شما دلسرد شوند .شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما می خورد و نه غرب .با ایمان برخدا و تکیه برسلاح با اسرائیل بجنگید)4 وآنجا که از شدت گرفتن برخی دول اسلامی با اسرائیل نگران می شدند از زبان تهدید علیه آنها استفاده می کردند که شاهد این مثال تهدید کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است.در واقع می توان دیدگاه امام را در باره صهیونیزم و اسرائیل به اختصار بدینگونه بیان داشت،از نظر ایشان اسرائیل مثل غده ی سرطانی می ماند که اگر آنرا ریشه کن نکنیم باعث مرگ آرام و خاموش جهان اسلام می گردد ،هرگونه رابطه با آن حرام است،اندیشه صهیونیزم نژادپرستانه و ضد اسلام و انسان است،اسرائیل نوک پیکان مبارزه غرب با اسلام است،این جنگ نبرد بین اعراب و اسرائیل نیست بلکه نبرد بین اسلام و صهیونیزم و غرب است،اسرائیل از طریق توسل به ابرقدرتها روی پای خود ایستاده اما باید با اتکا به خداوند و نیروی خود آنرا شکست دهیم،صهیونیزم از طریق ایجاد شبکه های مخفی و فرقه سازی درجهان اسلام مشغول غارت و چپاول ثروتهای منطقه است هم ثروتهای مادی و هم معنوی،تنها راه شکست آن بازگشت به خویشتن و هویت اصیل اسلامی است،به رسمیت شناختن اصل جهاد قبل از تاسیس حکومت اسلامی که برخلاف اندیشه سنتی اخوان المسلمین بود،تعلق داشتن بیت المقدس به مسلمانان و ضرورت محو نمودن اسرائیل از صحنه روزگار وتاکید براین نکته که حساب یود از صهیونیزم جداست ...
امام و ابتکار روز قدس:
با بررسی مجموعه سخنان حضرت امام در مورد روز قدس به راحتی می توان پی به فراگیر بودن و جهانی بودن این مفهم در نظر امام برد ،نکته ای که باید در اینجا بدان اشاره کرد این است که امام درست دست روی نقطه ای گذاشته اند که وجه مشترک همه مسلمین از همه طیفهاست و مسئله ای فرا مذهبی-فرقه ای و فرا قومی است که این خود باعث انسجام و وحدت کلمه در درون جامعه اسلامی می گردد و کسی نمی تواند با بومی کردن آن بقیه را از درگیری با این مسئله منع کند و نیز هوشیاری دیگر امام در انتخاب زمان این روز است که از ظرافت خاصی برخوردار است چراکه این روز در روزهای پایانی ماه رمضان است و عموم مسلمین با تاثیر پذیرفتن از آثار معنوی ایم ماه خود را تهذیب و تزکیه داده اند که این عامل نیز خود بر نفوذ کلام امام برقلوب ایشان افزوده است،اما درباره چیستی و ماهیت این روز،رجوع به بینات شیوای امام خود بهترین راه برای شناخت این مفهوم در اندیشه امام است،ایشان می فرمایند : (روز قدس ،یک روز جهانی است ،روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد،روز مقابله مستضعفین با نستکبرین است ،روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند،در مقابل ابرقدرتهاست،روزی است کهباید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند ،روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد.متعهدین این روز را روز قدس می دانند و عمل می کنند به آنچه باید بکنند و منافقین،آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ،در این روز بی تفاوت هستند،یا ملتها را نمی گذارند که تظاهر کنند.روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود. باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین ،باید همانطورکه ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید ،تمام ملتها قیام کنند و این جرثومه های فسادرا به زباله دانها بریزند....روزقدس روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانی رااز این فشارها نجات بدهیم......)5 تا آنجا که می فرمایند(روز قدس فقط روز فلسطین نیست ،روز اسلام است ،روز حکومت اسلامی است ،روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها ،بیرق آن برافراشته شود ،روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمی توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند....آنهایی که شرکت ندارند ،مخالف با اسلام هستند و موافق با اسرائیل و آنهایی که شرکت کردند ،متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام که در راس آمریکا واسرائیل است.روز امتیاز حق از باطل است،روز جدایی حق و باطل است)6 نمود عرفان سیاسی امام در این جمله ایشان در مورد این روز دیدنیست،آنجا که می فرمایند(در شب قدر مسلمانان با شب زنده داری و مناجات خودرا از قید بندگی غیر خدای تعالی که شیاطین جن و انس اند ،رها شده و به عبودیت خداوند در می آیند و در روز قدس که آخرین روزهای شهرالله اعظم است ،سزاوار است که همه مسلمانان جهان از قید اسارت و بندگی شیاطین بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لایزال الله بپیوندند و دست جنایتکاران تاریخ را از کشورهای مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.)7 همچنین امام در پی بسیج کردن توده ها برای مبارزه با اسکبار بودند و لذا از اثر شعائر داده شده در این روز هم غافل نبوده اند و فرمودند(.....مسلمین باید فریادکنند،گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند،نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند،فریاد من تنها هیچ چیز نیست،فریاد یک محله یک شهر هیچ چیز نیست.)8
تاثیر روز قدس بر مسئله فلسطین:
اعلام روز جهانی قدس از چند جهت دارای اهمیت است که عبارتند از:
1. نشان دادن مخالفت همگانی جهان اسلام با موجودیت اسرائیل:ابتکار ماندگار امام خمینی در انتخاب روز قدس ،ضمن نشان دادن مخالفت همگانی ملتهای مسلمان و دنیای اسلام با موجودیت رژیم اشغالگر قدس،مایه تالیف قلوب و نوعی همگرایی در جهان اسلام شده که بدین صورت گام اول برای وحدت اسلامی و تشکیل که همان وحدت کلمه است برداشته شده و راه را برای رسیدن به امت واحده فارق از ملیت و نژاد و مذهب هموار می کند.
2. ایجاد اهرم فشار برعلیه رژیم صهیونیستی:از جمله اهرمهای فشاری که می توان از آن بر علیه متامع رژیم اشغالگر قدس استفاده کرد روز قدس است عاملی است که همواره باعث از بین بردن مشروعیت این رژیم در دنیا می گردد و نیز تکرار هرساله آن ضمن ایجاد گرایش در جهان اسلام به اندیشه های ناب امام باعث فراموش نشدن آرمان فلسطین در قلوب مومنین می گردد ،همچنین این روز موجبات نا امنی در داخل مرزهای رژیم صهیونیستی شده که در مقدمه به گوشه ای از تاثیرات آن بر درون جامعه صهیونیستی اشاره گردید.
3. خارج کردن مسئله فلسطین از بعد ملی و تبدیل آن به بعد جهانی و اسلامی:همانطور که در بالا ذکر شد دشمن صهیونیستی سعی داشت که این نبرد را به یک منازعه قومی و نژادی بین اعراب و اسرائیل تبدیل کند اما با اعلام مواضع امام به عنوان یک مرجع بزرگ دینی در جهان اسلام روحی تازه به بعد اسلامی فراموش شده و نیمه جان مبارزه با اسرائیل دمیده شد و باعث گردید مبارزان فلسطین به جای انتخاب گزینه های چپگرایی ،ملی گرایی و ناسیونالیستی وحتی گرایش به غرب و سازش تنها به گزینه مقاومت اسلامی بیندیشند که شکل گیری گروههای جهد اسلامی بدست فتحی شقاقی و نیر جنبش مقاومت اسلامی (حماس)بدست شیخ احمد یاسین ورویگردانی مردم فلسطین از جنبش فتح در انتخابات اخیر مجلس ملی که جنبشی سکولار فاقد گزینه فوق بود موید این نظر است.
دستاوردهای روزقدس:
• خنثی کردن توطئه غرب و رژیم صهیونیستی:از جمله تبلیغات سوئی که اسرائیل برای مشروعیت بخشیدن به شکل گیری خود انجام داد طرح مسئله سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین بود که توسط گلدا مایر وزیر خارجه اسبق این رژیم ارائه شد و لب مطلب این بود که با توجه به دراختیار داشتن رسانه های گروهی اعم از روزنامه و شبکه های تلویزیونی و سایتهای اینترنتی این شعار به ذهن هر بیننده و شنوده خورانده شد و در افکار عمومی جهانی به یک باور عمده و غیر قابل خدشه تبدیل شد (مثل قضیه ی هولوکاست)اما این توطئه با استراتؤی امام راحل مبنی بر اعلام روز قدس و تظاهرات صدها میلیونی امت اسلام و مستضعفین سرتاسر دنیا این دروغ بزرگ برملا شد و یکی از اصلی تری فلسفه های وجودی تشکیل اسرائیل به زیر سوال رفت و مشروعیت آنرا با چالش جدی روبرو کرد.
• تاثیر معنوبی بر مسلمانان و ایجاد نوعی مشارکت عمومی:درواقع در این روز می توان سایه سنگین اندیشه های حضرت امام را بر جهان اسلام بوضوح لمس کرد چراکه علاوه بر تزکیه آنان در ماه مبارک رمضان باعث ایجاد نوعی اراده جمعی بین مسلمین برای احقاق حق و بالا بردن روحیه همدلی و ایثار بین آنان شده و نیز به مسلمین این اعتماد به نفس را اده است که قدس پس گرفتنی است و اگر همت و وحدت کلمه باهم توامان گردنند این کار شدنی است .
• به زیرسوال بردن دولتهای مرتجع و غربگرای جهان اسلام:در واقع همانطور که امام فرمودند این روز روز امتیاز و جدایی بین حق و باطل است و ما شاهد برخی ممانعتها از سوی برخی دول منطقه برای برگزاری تظاهرات هستیم که داشتن رابطه و علقه سیاسی بین آن دولت و اسرائیل را نشان می دهد و از سویی نشانه ی حقانیت کشورهایی است که سعی درباشکوه برگزار کردن این روز دارند ،چراکه این روز به نوعی رویارویی مستقیم اسلام و صهیونیزم نیز هست این پدیده را می توان با مواضع برخی دولتها و گروهها در جنگ 34روزه لبنان و اسرائیل هم مشاهده کرد که برخی دولتها و گروهها منجمله القاعده با اتخاذ مواضعی که نارضایتی آنها را از این جنگ نشان میداد،،ماهیت صهیونیستی خود را افشا کردند واز سویی دیگر باعث حقانیت حزب الله لبنان و حامیان وی در سرتاسر دنیا از ونزوئلا درغرب تا اندونزی و مالزی در شرق گردید.
همچنین از دیگر دستاوردهای آن می توان به بالابردن تب اسلامخواهی در بین امت اسلام و نیز مطرح کردن ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام و مهیاکردن پذیرش تز جمهوری اسلامی در جهان اسلام ،اشاره کرد.
منابع:
1. صحیفه نور، ج4 مصاحبه مورخ16/9/57
2. همان ، ج16،ص 181، مورخ15/3/61
3. همان ،ج16،06ص106،مورخ14/1/61
4. همان ،ج16،ص9-228،مورخ25/4/61
5. همان ،ج8،ص232،مورخ25/5/58
6. همان ،ج8،ص233،مورخ25/5/58
7. همان ،ج15،ص4-73،مورخ10/5/60
8. همان ،ج12،ص282،مورخ18/5/59


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:15 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: نواف الزرو
جنایت وحشیانه و خونینی که نیروهای صهیونیستی روز جمعه 9/6/2006 م. در ساحل غزه مرتکب شدند و به شهادت همه اعضای یک خانواده فلسطینی منجر شد، فقط و فقط نشان دهنده خوی ددمنشانه، اندیشه ها، طرح ها و مقاصد جنایتکارانه تروریست های صهیونیستی علیه ملت فلسطین است.
امروز در کرانه باختری و نوار غزه چه می گذرد؟ آیا داستان مذاکرات از ابتدا تا به امروز دروغی بزرگ و فریبی سیاسی ـ به گفته دبیر کل اتحادیه عرب ـ بر ضد عرب ها نبوده است؟
آیا داستان جدایی یکجانبه و عقب نشینی از غزه نمایشی با نگارشی بسیار ماهرانه نبود تا به این وسیله فضای داخلی و جامعه جهانی را برای اشغال مجدد نوار غزه به بهانه تروریسم و سلاح گروه های فلسطینی و موشک های قسام، آماده کند؟
این گونه است که پس از شادی فلسطینیان از عقب نشینی اشغالگران و پیروزی گروه های فلسطینی و پس از آنکه تبسم بر لب های کودکان فلسطینی جوانه زد و آنها به فردایی بهتر امیدوار شدند، اوضاع بار دیگر به همان وضع نخستین باز گشت و بار دیگر درگیری ها و یورش ها و ترورها و خون و خونریزی و تشییع پیکرها از سر گرفته شدند. آری، بار دیگر عملیات "آغاز باران" در دوره "اولمرت ـ شارون" در مرحله ای جدید از کشتار و خونریزی از سر گرفته شده است.
این تحولات ما را بر آن داشت تا بار دیگر به ریشه های ادبیات اندیشه و سیاست های راهبردی محرک این جنایت خونین در ساحل غزه بپردازیم و به تحلیل اهداف و مقاصد سیاست های پشت پرده آن نظری افکنیم.
ریشه های جنایت
آنچه امروز یک حقیقت آشکار تلقی می شود، این است که سخن گفتن از جنایت های جنگی و کشتارهای صهیونیست ها بدون در نظر گرفتن طرح های سیاسی و راهبردی رژیم صهیونیستی با ابزار حذف فیزیکی و نابودی قضیه و حقوق عربی فلسطینی امکان پذیر نیست و این طرح ها امروز با عملیات "جدایی یکجانبه" و طرح تجمیع اولمرت شناخته می شود و اولمرت وعده داده است که این طرح را با یا بدون هماهنگی با فلسطینیان اجرا خواهد کرد.
همچنین برای بررسی این موضوع باید به ادبیات و مفاهیم و مبادی فکری ایدئولوژی صهیونیسم که در طول چند دهه گذشته شکل گرفته است و گروهک های تروریستی صهیونیستی بر اساس آنها متولد شده و رشد کرده اند و تروریست های بزرگی که رهبری جامعه صهیونیستی را در دست دارند و در غالب ژنرال و سیاستمدار و متفکر و تئوری پرداز این جامعه فعالیت می کنند، بر اساس این مبادی فکری و ادبیات تربیت شده اند.
شارون تروریست در یکی از مصاحبه هایش که عاموس عوز از نویسندگان و خبرنگاران مشهور اسرائیل با وی انجام داد و روزنامه عبری زبان داوار در 17/9/1982 آن را منتشر کرد و بعدها به فرانسوی ترجمه شد و انتشارات کالمان لیوی آن را با نام "صدای اسرائیل" منتشر کرد، شارون تروریست آشکارا و با تمام صراحت از ادبیات جنون آمیزش که آن را "مأموریت های کثیف" نامید، سخن راند. عاموس عوز بعدها این مصاحبه را "مانیفیست شارون" نام نهاد.
عوز در مقدمه ای که بر این مصاحبه نوشته، آورده است که " اعترافات شارون در این مصاحبه، ایمانی است که او به تفکر نازیستی خود دارد. او در این مصاحبه ابراز تمایل کرده است که آنچه را که هیتلر در جریان جنگ جهانی دوم در حق یهودیان مرتکب شد، انجام دهد و می گوید از اینکه این عمل در جریان جنگ سال 1948م. انجام نشد، متأسف است!
وی می افزاید، این مانیفیست نه فقط ایدئولوژی صهیونیست ها در مقابل فلسطینیان را معرفی می کند، بلکه تفکر صهیونیسم نسبت به تمام جهان نیز هست، زیرا شارون در آن بر لزوم تحقق کوچاندنی دوگانه تاکید می کند و می گوید که از یک سو فلسطینیان باید به خارج از این سرزمین رانده شوند و از سوی دیگر یهودیان سراسر جهان به فلسطین آورده شوند.
شارون در این مانیفیست به تشریح اعتقادات و اندیشه ها و طرح هایش در فلسطین می پردازد و می گوید:" من فقط یک چیز را می دانم و آن اینکه تا زمانی که ما برای بقای موجودیت خود می جنگیم، همه چیز برای ما مجاز است حتی آن چیزهایی که عرفا مجاز نیست، حتی کوچاندن همه عرب ها به کرانه شرقی رود اردن، تاکید می کنم همه آنها"!
شارون در این مصاحبه مقاصد شرارت بار و کینه توزانه خود علیه ملت فلسطین را به زبان می آورد و می گوید: امروز، من آماده ام به خاطر ملت یهود مسئولیت کار کثیف را بر عهده بگیرم و اگر نیاز باشد به کشتار عرب ها دست بزنم، آنها را از این سرزمین برانم، بسوزانم و تبعید کنم و خلاصه هر کاری را که ما را در نظر دیگران منفور می کند، انجام دهم. من آماده ام زمین را زیر پای یهودیان خارج آتش بزنم تا آنکه آنها مجبور شوند سریع تر و در حالی که ناله می کنند به اینجا بیایند، حتی اگر مجبور شوم برخی از معابد یهودی را هم بسوزانم، این کار را خواهم کرد این مسأله برای من فرقی نمی کند و برای من مهم نیست که پنج دقیقه پس از انجام عمل زشت و تحقق هدف و قرار گرفتن همه چیزها در جای خود (بر اساس خواست من) مرا مانند دادگاه نورنبرگ محاکمه و حتی به حبس ابد محکوم کنید یا به اتهام جنایت جنگی اعدامم کنید (اگر خواستید). پس از آن می توانید وجدان زیبای خودتان را با آب پاک بشویید و کاملا زیبا بمانید! کاملا سالم و با عظمت بمانید و خود را جزو ملت های متمدن بنامید. اگر خواستید تردید نکنید، بگذارید من این کار زشت و پلید را انجام دهم و پس از آن هر نامی را که خواستید روی من بگذارید، زیرا شما نمی توانید بفهمید که این کار زشت صهیونیسم باید در سال 1948 انجام می شد و شما اشتباه کردید و آن را انجام ندادید"!
با عبور از آن مانیفیست شارون از سال 1982 به بعد، او با رسیدن به قدرت و دست یابی به پست نخست وزیری بارها و بارها همان افکار جنایت کارانه خود را که در آن مانیفیست آمده بود، تکرار کرد، هر چند که عباراتی متناسب با زمان برای آنها بکار گرفت.
به این سبب است که می توانیم با مطالعه ای عمیق ثابت کنیم که مهم ترین ویژگی دوره شارون، تشدید جنگ، خونریزی، سرکوب، تلاش برای به زانو درآوردن و استعمار فلسطینیان و توسعه شهرک سازی در مناطق فلسطینی نشین بوده است و این ویژگی می تواند در دوره اولمرت نیز ادامه یابد.
جنگ شارون ـ اولمرت و ژنرال های بزرگ
شارون بارها اعلام کرده بود که "اسرائیل" در وضعیت جنگی قرار دارد و جنگ بر سر موجودیت از بیش از 100 سال است که آغاز شده است.
باید توجه داشت که این فقط نظر شارون نیست، بلکه اولمرت نیز همیشه در کنارش حضور داشته و ژنرال های این رژیم نیز از نظرات شارون حمایت می کنند. بازهای جوان تر در راس هرم قدرت رژیم صهیونیستی هم به مقوله جنگ بر سر موجودیت اعتقاد دارند. در نتیجه اسرائیل همیشه در حالت جنگی به سر می برد، جنگی برای مملکت کامل اسرائیل که شارون سهم زیادی در بنای آن داشت و افسران بلندپایه رژیم صهیونیستی هم خود را در حال جنگ آن هم جنگ موجودیت می دانند.
به همین سبب "جنگ با فلسطینیان ـ بر اساس اعتقاد صهیونیست ها ـ جنگ تا سر حد مرگ است، زیرا تا زمانی که فلسطینیان امیدی به آزادسازی سرزمین خود داشته باشند، تروریسم متوقف نمی شود، بنابراین روزی که آنها همه امیدهای خود را نابود شده ببینند، در آن صورت با امضای توافق صلح بلند مدت موافقت خواهندکرد، زیرا راه دیگری ندارند.
این درست همان روش و راهی نژادپرستانه و تروریستی و جنایت پیشه است که سران و ژنرال های حکومت صهیونیستی آن را پی گرفت و امروز اولمرت آن را به عنوان ادامه دهنده مانیفیست شارونی، رهبری می کند.
به همین سبب ملاحظه می شود که حاصل یورش ها و ترورها و حملات هوایی و بمباران و به آتش کشیدن و تخریب و ویرانگری صهیونیست ها در حد یک فاجعه بزرگ و اقدامی وحشیانه بود. آمارها نشان می دهد که بیش از 4420 فلسطینی در این مدت (انتفاضه الاقصی) به شهادت رسیده و 47200 تن دیگر مجروح شده اند. از مجموع این شهدا 450 نفر در جریان عملیات ناجوانمردانه تروریستی اشغالگران به شهادت رسیده اند و 282 نفر از شهدا زن و 850 نفر دیگر از آنان کودک هستند.
تجاوزات و یورش های اشغالگران همچنین به ویرانی 75 هزار منزل منجر شده است و 359 مدرسه و اداره آموزش و پرورش و دانشگاه هدف گلوله باران و بمباران واقع شده اند و 850 دانش آموز در این مدت به خیل شهیدان پیوسته اند. مضاف بر آنکه، در این مدت بیش از 50 هزار فلسطینی از سوی اشغالگران بازداشت و اسیر شده اند و هنوز 9800 نفر از آنان در زندان های اشغالگران صهیونیست اسیرند.
یورش ها و باز تشکیل ملت فلسطین
هدف اصلی ایدئولوژی و سیاست های ویرانگرانه شارون و اولمرت و دیگر ژنرال های رژیم صهیونیستی در گذشته و حال، تثبیت اشغالگری و پروژه صهیونیستی در سرزمین فلسطین از یک سو و تغییر عرصه سیاسی و بازتشکیل ملت فلسطین از طرف دیگر بوده است.
جنایت های اشغالگران صهیونیست نشان می داد که او قصد دارد فلسطینیان را به مسیری سوق دهد که پایانش مشخص است. در آغاز آنها را به تسلیم بی قید و شرط وادارد و پس از آن گزینه اخراج آنان به بخش شرقی رود اردن را به آنان تحمیل می کند.
به نوشته الوف بن از نویسندگان مشهور صهیونیست، شارون بر اساس همین برنامه تلاش کرد که صهیونیسم را از روند صهیونیسم عملی ـ مأمنی برای یهودیان در بخش هایی امن از سرزمین اسرائیل ـ به صهیونیسم موعود (مسیحانی)، تغییر جهت دهد. شارون برای عملی کردن و تثبیت طرح صهیونیستی مسیحانی خود در "سرزمین اسرائیل" بعد ایدئولوژیک آن را به بعد سیاسی اش پیوند داده است و می گوید: فلسطینیان باید از نظر سیاسی از بین بروند و دیگر آرمان و آرزویی فلسطینی برای آزادی و استقلال باقی نماند و این امر بر اساس قاعده "یا ما یا آنها" انجام می شود.
از این رو، یورش ها و حملات نظامی و ویرانگری که بولدوزر هدایت آن را به دست داشت، هیچ شهر و روستا و اردوگاه و درخت و سنگی را مستثنا نکرد و هیچ چیز از صدمات این حملات وحشیانه و ددمنشانه در امان نماند.
امروز هم اولمرت شاگرد شارون راه معلمش را و جنایت های تروریستی اش را ادامه می دهد و ملت فلسطین را به خاک و خون می کشد و اوضاع را به همان وضع اول باز می گرداند؛ بار دیگر بالگردها و هواپیماهای جنگی و ترورها و کشتارهای جمعی علیه زنان و کودکان و سالمندان فلسطینی به راه افتاده و اولمرت تهدید کرده است که نوار غزه را بار دیگر اشغال خواهد کرد.
بنا بر طرح های نظامی که رژیم صهیونیستی اخیرا آنها را اعلام کرده، این تشدید حملات و این ترورها و کشتارهایی که این رژیم مرتکب می شود ـ آن گونه که ژنرال های صهیونیستی می گویند ـ "آغاز باران" است و آنان به رهبری اولمرت تلاش می کنند که دیدگاه و شروط سیاسی و امنیتی خود را بر ملت فلسطین تحمیل کنند، درست همان گونه که شارون پیش از این ترسیم کرده بود.
فلسطین اکنون و همزمان با روشن شدن آتش جهنم ترورها و قتل عام فلسطینیان، بر سر دو راهی قرار گرفته است. یا باید سومین دوره اشغال را آن گونه که برخی از ژنرال های صهیونیستی مطرح کرده اند، بپذیرد یا آنکه شاهد انتفاضه سومی باشد که این نیز به سبب روند حوادث و رخدادهای جاری در کرانه باختری و نوار غزه بسیار محتمل به نظر می رسد.
اکنون امکان وقوع همه احتمالات در فلسطین وجود دارد و به همین سبب باید با صدای بلند بپرسیم که چرا هر گاه که احتمال برون رفت از بحران می رود، وضع فلسطین همیشه به این سو سوق می یابد؟
مقابله با جنایات اولمرت تا سال 2010م.
با توجه به نقشه سیاسی داخلی رژیم صهیونیستی و وضعیت احزاب و جریان های داخلی این رژیم، آن گونه که انتخابات اخیر پارلمانی در این رژیم رقم زد، اولمرت "شارونیست" به تنهایی در رأس هرم رهبری و قدرت "اسرائیل" قرار گرفته است و انتظار می رود که تا پایان سال 2010م رهبری این رژیم را در دست داشته باشد.
و به تبع آن فلسطینیان و عرب ها باید این آمارهای رژیم صهیونیستی را جدی تلقی کنند و مفاهیم و مضمون حقیقی پروژه سیاسی اولمرتی ـ شارونی را که بر اساس نظریه "اداره نبرد" و نه حل و فصل آن در چارچوب صلحی عادلانه و فراگیر ودائمی، شکل گرفته است، به یاد داشته باشند.
از این رو لازم است که پروژه سیاسی رژیم صهیونیستی مجددا بررسی شود و در این روند، تازه ترین آمارها و حوادث سیاسی رژیم صهیونیستی و منطقه و جهان نیز مورد توجه قرار گیرد.
از آن مهم تر، برای آگاهی از کنه قضیه طرح جدایی یکجانبه و طرح تجمیع و صلح با فلسطینیان، باید چارچوب نگرش اولمرت و شارون را مورد بررسی و بازبینی قرار داد.
در آستانه انتفاضه سوم
در این راستا، منابع صهیونیستی و فلسطینی بسیاری تاکید کرده اند که طرح جدایی یکجانبه از یک سو نوار غزه را به بزرگ ترین زندان کره زمین تبدیل می کند و از سوی دیگر در آینده نیز انتفاضه سوم فلسطینیان را سبب خواهد شد که این امر می تواند ـ بر مبنای برخی تحلیل های صهیونیست ها ـ به اشغال مجدد نوار غزه برای سومین بار بینجامد.
این حقایق و پیامدهای آن مشخص می کند که مرحله پس از اجرای طرح جدایی یکجانبه و تفکیک و تجمیع صهیونیست ها که شارون مرحله اول آن را با عملیات "آغاز باران" شروع کرده است، با اقدامات وحشیانه تر اولمرت در شن های ساحل غزه پیگیری می شود و این بار شدیدتر، خشن تر و گسترده تر خواهد بود که می تواند همه چیز را به نقطه صفر بازگرداند و به اشغال مجدد این منطقه از سوی اشغالگران صهیونیست بینجامد و این ها نشانه های تحولات آینده است و عملا راه را برای وقوع هر احتمالی باز می گذارد.
به همین سبب متذکر می شویم که فلسطینیان وعرب ها باید برای مهار وضع و احیای برنامه های سیاسی خود در شرایط کنونی منطقه و جهان، دست به کار شوند و خود به تدوین راهکارهای جدید دست بزنند تا آنکه "اسرائیل" به بازیگر بلا منازع این بازی تبدیل نشود و فلسطینیان باید برای مقابله جدی با احتمال اشغال مجدد نوار غزه یا احتمال وقوع انتفاضه سوم، کاملا آماده باشند.
نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:12 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب زیر که قدری خلاصه شده است از ماهنامه سیاحت غرب، شماره ??، فروردین ????نقل می شود. ماهنامه سیاحت غرب این مقاله را از سایت اینترنتی www.jewishquarterly.org گرفته است. نویسنده آن ناتان آبرامز، مدرس تاریخ آمریکای نوین در دانشگاه آبردین است. پاورقیهای این مطلب که مطالعه آنها را نیز توصیه می کنم توسط نویسنده وبلاگ یهود شناخت اضافه شده اند.
****
نقش یهودیان در صنعت هرزه نگاری(پورنوگرافی) آمریکا
داستانی که کمتر به آن پرداخته شده است، مربوط به یهودیان و نقش آنان در صنعت فیلم
های هرزه است که خویشاوند بدنام هالیوود شمرده می شوند. شاید ترجیح دهیم وانمود کنیم که چنین چیزی وجود ندارد، ولی این واقعیتی است که یهودیان سکولار، نقش بیش از حدی در سراسر صنعت فیلم های هرزه در آمریکا ایفا کرده اند (و هنوز هم ایفا می کنند). دخالت یهودیان در پورنوگرافی در ایالات متحده، دارای تاریخ و پیشینه طولانی است(?)، همان گونه که در تبدیل یک خرده فرهنگ حاشیه ای به چیزی که یک عنصر سازنده اساسی مربوط به آمریکاست، دخیل بوده اند.(?)
فعالیت یهودیان در صنعت پورنوگرافی(هرزه نگاری) در قالب دو گروه تولیدکنندگان و فروشندگان محصولات پورنوگرافی و بازیگران فیلم های سکسی صورت می گیرد. هرچند یهودیان تنها دو درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند، ولی در پورنوگرافی برجسته و سرشناس بوده اند.
بسیاری از دلالان و معامله گران هنر و ادبیان شهوانی در تجارت کتاب بین سالهای 1890-1940 یهودیان مهاجری بودند که دارای ریشه و اصل و نسب آلمانی بودند. به گفته جی ای گرتزمن(نویسنده کتابی درباره این موضوع): «یهودیان در پخش و انتشار کالانتیانا(ادبیات داستانی و ترانه ها و لطیفه هایی با درون مایه های مستهجن)، رمان های جنسی، مجله ها و نوشته های بازاری سکسی و... برجسته و مشهور بوده اند.»
معروف ترین و بدنام ترین تولیدکننده و فروشنده محصولات هرزه نگاری در دوران پس از جنگ، روبی استورمن(والت دیسنیِ صنعت پورنوگرافی) بود. بر اساس گزارش وزارت دادگستری آمریکا، استورمن(یهودی) در سراسر دهه 1970، کنترل بیشتر محصولات هرزه نگاری رایج در آمریکا را در دست داشته است. استورمن که در سال 1924 متولد شد در کلولند(شرق نیویورک) بزرگ شد. وی در آغاز، مجلات و داستان های فکاهی مصور می فروخت؛ وی هنگامی که پی برد که تولید و فروش مجلات سکسی، بیست برابر کتاب های فکاهی درآمد دارد، منحصراً به هرزه نگاری پرداخت و با عناوین خاص، فروشگاه های خرده فروشی خود را راه اندازی کرد. در پایان دهه 1960، استورمن به عنوان بزرگ ترین پخش کننده مجلات مستهجن مطرح بود و در اواسط دهه 1970، دارنده بیش از 200 فروشگاه کتاب مستهجن بود. استورمن همچنین شکل نوینی از اتاقک های سنتی شهرفرنگ(نوعاً یک اتاق تاریک با تلویزیون رنگی کوچک که در آن تماشاگر می تواند فیلم های ویدیویی مستهجن را تماشا کند) را عرضه کرد. گفته شده است که استورمن تنها کنترل صنعت سرگرمی هرزه نگاری را در دست نداشت، بلکه وی به معنای کل این صنعت بود. سرانجام وی به علت فرار از پرداخت مالیات و جرایم دیگر محکوم و مجرم شناخته شد و در سال 1997 در زندان با بدنامی و بی آبرویی درگذشت. پسرش دیوید، به کسب و کار خانوادگی ادامه داد. نمونه مجسم و امروزی استورمن، یک یهودی 43 ساله اهل کلولند است که نام وی استیون هیرچ است و «دونالد ترومپ صنعت پورنوگرافی» توصیف شده است. برقرار کننده پیوند و ارتباط میان این دو نفر، فِرِد، پدر استیون بود که کارگزار بورس و جانشین استورمن به شمار می آمد. امروزه هیرچ، گروه «وی وید اینترتیمنت» را که مایکروسافت جهان پورنوگرافی نامیده شده و تولیدکننده بیشترین فیلم های سکسی در آمریکاست، اداره می کند. تخصص وی، وارد کردن فنون بازاریابی مربوط به جریان غالب و اصلی حرفه پورنوگرافی بود. در حقیقت، وی وید، شبیه به سامانه استودیوی هالیوود در دهه های 1930 و 1940 می باشد؛ به ویژه در مورد قراردادهای انحصاری با ستارگان سکس پیشه ای که از سوی هیرچ به مزدوری گرفت شده و سازمان دهی می شوند. وی وید موضوع یک شوی تلویزیونی در مورد پشت صحنه فیلمی بود که به تازگی از شبکه چهار پخش شد:
«دختران و پسران زیباروی یهودی»
بیشتر بازیگران پیشتاز مرد و نیز شمار قابل ملاحظه ای از ستارگان زن در فیلم های مستهجن دهه های 1070 و 1980 را یهودیان به خود اختصاص داده اند.(?)
به دنبال یک دلار
یهودیان در صنعت پرنوگرافی به همان دلایلی وارد شدند که همکیشان آنان در هالیوود وارد شده بودند. آنان بیشتر به این دلیل جذب این صنعت شدند که این صنعت آنان را پذیرفت. زیرا هنوز موانع محدود کننده، آن چنان که آنان با این موانع در بسیاری از حوزه های دیگر زندگی آمریکایی مواجه بودند، ایجاد نشده بود. در صنعت هرزه نگاری، علیه یهودیان هیچ گونه تبعیضی وجود نداشت. در اوایل سده بیستم، یک سرمایه گذار برای شروع کسب و کار فیلم، نیازمند مبلغ زیادی پول نبود؛ سینما یک هوس و مد روز گذرا و ناپایدار در نظر گرفته می شد. در کسب و کار پورنوگرافی نیز شروع به کار آسان بود. برای نشان دادن فیلم های ویژه مردان یا لوپس، همه چیزهایی که یک نفر لازم داشت یک پروژکتور، سالن سینما و چند صندلی بود. یهودیان که وابستگی به وضع موجود نداشتند و چیزی را برای از دست دادن(در اثر نوآوری خود) نداشتند، آماده تجربه روش های نوین انجام کسب و کار بودند. کرترمن این موضوع را چنین توضیح می دهد: «یهودیان، هنگامی که خود را محروم از یک عرصه و حوزه کار و تلاش یافتند، به حرفه ای روی آوردند که احساس کردند، سرانجام می توانند با همکاری همقطاران خود و با کوشش جمعی، رشد و ترقی کنند... یهودیان مدت های مدیدی سرشت، خلق و خو، قریحه و استعداد دلالان و واسطه ها را پرورش و گسترش داده اند. آنان به این توانایی ها افتخار و مباهات می کنند.»
سرگرمی و نمایش فیلمهای مستهجن نیازمند چیزی بود که یهودیان به وفور از آن برخوردار بودند:chutzpah (بی شرمی، پررویی، بی حیایی و وقاحت). یهودیان اولیه ای که تولیدکننده محصولات هرزه نگاری بودند، نابغه های بازاریابی و سرمایه گذاران و کارآفرینان جاه طلب و بلندپروازی بودند که ایستادگی، پایداری، سرسختی، فراست و اعتماد به نفس بی پایان آنان، باعث موفقیت های چشم گیرشان شد.
البته شمار زیادی از یهودیان شاغل در هرزه نگاری، بیشتر با انگیزه و اشتیاق کسب سود به این صنعت روی آورده بودند. درست همان گونه که همتایان آنان در هالیوود، یک کارخانه رؤیایی برای آمریکاییان و پرده سفیدی که بر روی آن تصاویر و پندارهای یهودیان ثروتمند و متنفذ آمریکا نمایش داده می شد، تهیه کرده بودند. غول ها و سلاطین پورنوگرافی هم در زمینه درک میل و سلیقه همگانی، استعداد و قریحه خود را نشان دادند. چه راهی بهتر از فراهم ساختن جوهره و خمیره مایه رؤیاها و توهمات، از طریق صنعت سرگرمی و نمایش فیلم های مستهج وجود داشت؟ بازیگران به خاطر پول به اعمال منافی عفت عمومی می پرداختند. به نظر فاکسمن که کارگردان یکی از مؤسسات تولید فیلم های مستهجن است: «یهودیانی که وارد صنعت هرزه نگاری شدند، همان کاری را کردند که افرادی که به دنبال رؤیای آمریکایی بودند، انجام داده اند.»
انقلابیون جنسی
...برخی از ستاره های فیلم های مستهجن، خود را به صورت جنگجویان خط مقدم در پیکار مقدس و معنوی میان آمریکای مسیحی و انسان مداری سکولار تلقی می کنند. به گفته فورد، هنرپیشه های یهودی فیلم های مستهجن، اغلب شادمانی خود را از اینکه به معتقدان مسیحی نسبت حیوانات چهارپای خشکه مقدس، آنارشیست، عیبجو، خرمگس بدهند، نشان داده و نسبت به آنان مباهات و فخرفروشی می کنند. با این استدلال، دخالت یهودیان در صنعت پورنوگرافی، نتیجه نفرت و بیزاری آنان از مرجعیت و اقتدار مسیحیت است: آنان در تلاش برای تضعیف فرهنگ مسلط و غالب در آمریکا، با استفاده از انهدام و تخریب اخلاق هستند. پورنوگرافی از نظر برخی از فعالان یهودی در این صنعت، راهی برای آلوده کردن و به فساد کشاندن فرهنگ مسیحی است.
در اینجا سخن بر سر این است که تلاش همه جانبه و مبارزه سنتی انقلابی نو رادیکال یهودیان مهاجر در آمریکا، به جای سیاست چپ گرایانه به سمت سیاست جنسی سوق داده شده است. یهودیان درست همان گونه که در جنبش های رادیکال و بنیادی، در طول سالیان طولانی شرکت داشته اند، در صنعت هرزه نگاری هم به گونه ای نامتوازن شرکت دارند. یهودیان آمریکا، انقلابیون جنسی بوده اند. مقدار زیادی از مطالب مربوط به آزادی جنسی، از سوی یهودیان نگاشته شده است. آن هایی که در صف مقدم جنبشی بودند که آمریکا را وادار به اتخاذ یک دیدگاه لیبرال تر درباره سکس کرد، یهودی بودند. همچنین یهودیان پرچمدار انقلاب جنسی دهه ???? بودند.
ویلهلم رایش(یهودی)، هربرت مارکوزه(یهودی)، پاول کودمن(یهودی)، جانشین مارکس(یهودی)، تروتسکی(یهودی) و لنین(نیمه یهودی) شدند آن گونه که استنباط انقلابی ایجاد می کرد. مشغله ذهنی و دغدغه اصلی رایش، کار، عشق و سکس بود، در حالی که مارکوزه(?) پیشگویی کرد که یک آرمانشهر سوسیالیستی، این امکان را برای افراد فراهم خواهد آورد که به ارضا و اقناع سکسی دست یابند. کودمن درباره «پیامدهای دلنشین و عالی فرهنگی» که از قانونی کردن پرنوگرافی پیروی می کند، مطالبی با این مضمون نوشت: «این امر به کل هنر ما شرافت خواهد داد و جنسیت را انسانی خواهد ساخت.»
این مرور اجمالی و مختصر و تجزیه و تحلیل نقش و انگیزه های پشت پرده بازیگران و تولیدکنندگان محصولات هرزه نگاری، قصد دارد تا موضوعی را که در فرهنگ عمومی یهودیان آمرکایی مورد بی توجهی قرار گرفته، روشن کند. درباره این موضوع آثار اندکی به نگارش در آمده است...با در نظر گرفتن دیدگاه نسبتاً تسامح گرای یهودی درباره سکس، چرا ما از نقش یهودیان در صنعت هرزه نگاری خجلت زده و شرمسار هستیم؟ ممکن است ما آن را دوست نداشته باشیم، ولی نقش یهودیان در این حوزه مهم و چشمگیر بوده است و هنگام آن فرارسیده است که درباره آن به طور جدی بیندیشیم و بنویسیم.
ــــــــــــــــــــ
پاورقیهای یهودشناخت:
1- به عنوان نمونه ای از این نوع فعالیتها، می توان به مورد زیر از کتاب یهود بین الملل اشاره کرد: «یهودیان مهاجرٍ مرموزتر، انجمنی به نام «انجمن ماکس هوکستیم» را بنا نهادند که به «باند اسکس مارکت کورت» شهرت داشت...«انجمن ماکس هوکستیم» به نخستین گروه تجارت زنان فاحشه در آمریکا تبدیل شد و کشفیاتی که به وسیله کمیته تحقیق دولت ایالات متحده انجام گرفت، پست ترین نوع فساد و هرزگی را به صورت مشمئز کننده ای افشا نمود: داد و ستد زنان، که به صورتی تثبیت شده و تجاری، با خونسردی تمام اجرا می شد. سود این داد و ستد نصیب سیاستمداران، خصوصاً یهودیان تامانی (سازمان سیاسی غیررسمی و پرنفوذی در آمریکا که یهودیان بر آن تسلط دارند) می شد. هنگام بررسی رسمی این داد و ستد بود که «انجمن ماکس هوکستیم» به عنوان «باند اسکس مارکت کورت» شناخته شد...
عجیب است که اگرچه این مسائل در اسناد رسمی نوشته شده اند و همین مسائل در هریک از گزارش های تهیه شده در این زمینه تکرار شده اند، اما رهبران یهودی همچنان منکر این واقعیتند که هدایت کنندگان این نوع خاص از فساد و هرزگی یهودیان هستند. زمانی که دولت ایالات متحده تحقیقات وسیعی را در سطح کشور انجام داد، همین واقعیتها را کشف و ثبت نمود. کهیله نیویورک به عنوان یک نهاد تدافعی(یهودی) هنگامی به وجود آمد که افشای داد و ستد و دلالی زنان فاحشه توسط یهود، محله یهودی نشین نیویورک را تهدید به نابودی می کرد.
افشای این حقایق زمینه ای فراهم آورد تا مردم نیویورک سرانجام موفق شوند قوای قانونی را برای مدت کوتاهی به اِعمال بی طرفانه قانون وادار سازند. در این گیرودار بسیاری از یهودیانی که درگیر ماجرا و شریک جرم بودند نام خود را تغییر دادند. این اسامی اکنون معرفِ بعضی از وجیه ترین خانواده های یهودی اند و این واقعیت که اساس دارایی این گونه خانواده ها در محله های فحشا نهاده شده گویای حرامزادگی پنهان آنهاست.
«انجمن ماکس هوکستیم» تنها سازمان در نوع خود نبود که کشف شد. دیگری «انجمن خیریه مستقل نیویورک» بود که در سال 1896 توسط گروهی از دلالان یهودی زنان فاحشه تأسیس گردید. گروه هایی از این دست ستون فقرات قدرت تامانی را در محلات پست و کثیف تشکیل می دادند. قلمرو اصلی عملیات آنها رقاص خانه های مبتذل، تحت پوشش «انجمن های خیریه» در بخش شرقی بود. این تشکیلات به وسیله یهودیان، و بر طبق گزارش رسمی، یهودیان روسی و فرانسوی اداره می شد. آنان همچون نیاکان خود در دوران سقوط روم، برده فروش بودند؛ پیش از ایام تحریم و ممنوعیت مشروبات الکلی، مشروب قاچاق و خرید و فروش می کردند؛ و نیز از شبکه بین المللی مواد مخدر که با فاسد کردن مأموران دولتی تا امروز در برابر قانون مقاومت کرده است، به شدت حمایت می کردند.» (فورد، هنری، یهود بین الملل، مترجم علی آرش، مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، 1382، صفحه های 143 تا 145)
2- به عنوان نمونه ای دیگر از نقش یهودیان در اینگونه فعالیتها به مورد زیر اشاره می کنیم: «یهودیان مهاجر اروپی شرقی بنیانگذاران تجارت وسیع مشروبات الکلی در آمریکا هستند و این تجارت چنان اوجی گرفت و حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکا را به خطر انداخت که در سال 1933 دولت آمریکا فروش مشروبات الکلی را ممنوع کرد. یک نمونه معروف، ساموئل برونفمن یهودی است که در کانادا سکونت داشت و بزرگترین تولیدکننده مشروبات الکلی و مواد مخدر برای بازار ایالات متحده آمریکا به شمار می رفت. او برای توزیع کالاهای خود شبکه مخوفی در آمریکا ایجاد کرد که آرنولد روتشتین یهودی آن را اداره می کرد و بعداً مه یر لانسکی یهودی ریاست این شبکه را به دست گرفت. کمپانی برونفمن، که «سیگرام» نام دارد، هنوز نیز فعال است و فروش سالیانه آن فقط از طریق مشروبات الکلی بیش از یک میلیارد دلار است...بنابراین سازمانی که به نام «مافیای آمریکا» معروف شده، برخلاف تبلیغات هالیوود که فقط گانگسترهای ایتالیایی را نمایش می دهد، از بدو تأسیس ابزار الیگارشی یهودی بوده و هست. در تاریخنگاری آمریکا، روتشتین را به عنوان «بنیانگذار تبهکاری سازمان یافته» در این کشور معرفی می کنند. گانگسترهای معروفی مانند ماکسی گوردون، جک دیاموند، فرانک کوستلو، مه یر لانسکی، لکی لوچیانو، بنجامین زیگل، جانی توریو و غیره نوچه ها و دست پرورده های روتشتین بودند و او در مطبوعات آمریکا به «سلطان دنیای پنهان» شهرت داشت. از مه یر لانسکی، شاگرد و جانشین روتشتین، که پانزده سال پیش درگذشت، نیز به عنوان رهبر «شبکه جرم و جنایت سازمان یافته» در آمریکا یاد می شود. او شبکه وسیعی از قمارخانه ها و فاحشه خانه ها را در کوبای قبل از کاسترو، باهاماس و ایالات متحده در اختیار داشت. او در تمامی عملیات جنایی قابل تصور، از سرقت مسلحانه و فروش موا مخدر و قمار و فحشای سازمان یافته تا سرقت کودکان و باجگیری و تجاوز به عنف و غیره و غیره دست داشت و به قتل بسیاری از سران باندهای خودسر و مستقل تبهکار در نیویورک و نیوجرسی دست زد. جالب است بدانید که در سال 1970 دولت آمریکا برای دستگیری لانسکی اقدام کرد. لانسکی به اسرائیل فرار کرد و پس از دو سال جنگ حقوقی با دولت آمریکا سرانجام به کشور بازگشت، محاکمه و تبرئه شد. یکی دیگر از رهبران مافیای آمریکا، ویلیام ساموئل رزنبرگ، معروف به «بیلی رز» است که او نیز مانند مه یر لانسکی و لوچیانو و زیگل و غیره، یهودی بود. بیلی رز از وابستگان برنارد باروخ یهودی، رئیس کمیته صنایع جنگی دولت آمریکا بود و تمام کارهایش را در مشاوره با باروخ انجام داد. بیلی رز از سال 1924 شبکه بسیار گسترده ای از فاحشه خانه ها و کلوپ های شبانه(نایت کلاب) تأسیس کرد...او در کنار لرد ساسون(یهودی) و برونفمن های کانادا و دیگران، یکی از رهبران اصلی سندیکای جهانی تجارت مواد مخدر بود.» (مصاحبه با عبدالله شهبازی، پژوهه صهیونیت، جلد دوم، مرکز مطالعات فلسطین، پاییز 1381، صفحه های 469 و 470)
3- به عنوان یک نمونه از این بازیگران فاسد یهودی می توان به هایدی فلایس اشاره کرد که به مادام هالیوود معروف است. «علت شهرت او به مادام هالیوود این است که وی ریاست تعدادی از زنهای فاسد و اداره این امور را عهده دار است.» (میرلوحی، سیدهاشم، آمریکا بدون نقاب، انتشارات کیهان، 1380، صفحه 80)
4- مارکوزه به سال 1967 در سالن دانشگاه برلین، دانشجویان را مخاطب قرار داده و آنها را به چشیدن مزه عشقبازی آزاد تشویق و ترغیب کرده بود. (گروه تحقیقات علمی، مبانی فراماسونری، جعفر سعیدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، صفحه 289)

منبع یهود شناخت


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:5 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

مهاجرت یهودیان به آمریکا، همزمان با کشف این قاره و اخراج دسته‏جمعى یهودیان از اسپانیا و پرتغال صورت گرفت. این واقعه، در اواسط قرن هفدهم میلادى رخ داد و به تدریج گسترش یافت. موج اول مهاجرت، با ورود یک دسته 23 نفرى از یهودیان مهاجر برزیل در سال 1654م. که وارد نیویورک شدند، آغاز شد. این گروه، از طرف حاکم محل، مورد بى‏مهرى قرار گرفتند و طى نامه‏اى خواستار خروج آنها شدند؛ ولى این نامه به جهت دخالت صاحبان سهام کمپانى هلند بى‏نتیجه ماند. مورخان، این واقعه را گام اول و اساسى در گسترش یهود در آمریکا ذکر مى‏کنند.

موج دوم مهاجرت در اواسط قرن نوزدهم، در سال 1848م. اتفاق افتاد. این دسته از اقشار ضعیف و بى‏بضاعت بودند که بعدها با انجام امور جزئى بازرگانى و معاملات کوچک و امور کشاورزى، به خودکفایى اقتصادى رسیدند. موج سوم مهاجرت در اواخر قرن نوزدهم و در سال 1881م. و از سوى یهودیان اروپاى شرقى اتفاق افتاد. این مهاجرت، بر اساس قوانین نامتعادل و تبعیض‏هاى نارواى حکومت‏ها شکل گرفت. کم‏کم یهودیان ساکن در شهرهاى آمریکا، جزء طبقه فعال قرار گرفتند و در صنایع و کارخانه‏ها مشغول کار شدند؛ البته مخالفت‏هایى با استقرار آنها صورت گرفت؛ اما چون حکومت تازه استقلال یافته آمریکا نیاز شدیدى به منابع و کمک‏هاى اقتصادى یهودیان داشت، هیچ گونه مخالفت دولتى با حضور آنها صورت نگرفت. نفوذ یهودیان در آمریکا، به مرور زمان بیشتر شد. این نفوذ، در قالب‏هاى مختلف، آغاز و به صحنه‏هاى سیاسى هم رسید که اوج آن در خلال جنگ جهانى دوم بود و در نتیجه، سیطره یهود بر اقتصاد، سیاست و فرهنگ آمریکا، باعث ایجاد لابى صهیونیسم شد تا در جهت رسیدن به خواسته‏ها و آرمان‏هاى یهود گام بردارد و با تشکیل اتحادیه‏ها و جمعیت‏هاى مختلف صهیونیسم و یهودى، این واقعیت مورد توجه قرار گرفت او با روى کار آمدن فرانکلین روزولت و همبستگى‏اش با یهودیان، شتاب ویژه‏اى به خود گرفت. از اقدامات روزولت، پذیرفتن حاکمیت یهود و صهیونیست‏ها بر فلسطین بود. در سال 1940م. با افشاى جنایت نازى‏ها و با حمایت روزافزون دولت آمریکا از ایده وجود یک کشور یهودى، تلاش براى تشکیل یک دولت یهودى شدت یافت و سرانجام در سال 1948م. سازمان ملل بر ایجاد کشور اسراییل رأى داد.

 

لابى صهیونیسم در آمریکا

براى روشن شدن نفوذ صهیونیست‏ها در آمریکا، لابى یهودیان به 2 صورت متصور است؛

1. لابى رسمى.

2. لابى غیر رسمى.

منظور از لابى رسمى، همان سازمان‏ها و گروه‏هاى سازمان یافته یهودى و صهیونیستى است که در تصمیم‏گیرى‏هاى مجلس قانون‏گذارى و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار مى‏کنند و با یهود و صهیونیست به طور کامل هماهنگ مى‏باشند. مهم‏ترین آنها، بنیاد امور عمومى آمریکا و اسراییل است که به اختصار به آن «ایپاک» مى‏گویند. به طور کلى، 32 سازمان یهودى در این زمینه مشغول به فعالیت هستند. منظور از لابى غیررسمى، همان رفتار جمعیت رأى دهندگان یهودیان آمریکا و تمایلات انتخابى آنهاست که به صورت غیرمستقیم، موجب نفوذ مى‏شوند. عوامل این نفوذ عبارتند از:

الف) مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات.

ب) حضور یهودیان در پست‏هاى حساس آمریکا.

 

منابع قدرت لابى‏

اولین سؤالى که مطرح مى‏شود این است که لابى صهیونیسم، قدرت خود را از کجا به وجود آورد؟ براى پاسخ به این سؤال باید گفت که شرکت فعالانه یهودیان در انتخابات، پرداخت و جمع‏آورى اعانات، داشتن ارتباط با نخبگان جامعه و نفوذ بر جریانات سیاسى، نمونه‏هایى از منابع قدرت لابى هستند؛ یعنى یهودیان هم رأى مى‏دهند و هم به کاندیداى خود کمک مالى مى‏کنند تا به پست مورد دل‏خواه برسد. یکى دیگر از منابع قدرت آن، کمک آمریکاست. مجله الحیات از قول کوهن، وزیر دفاع وقت آمریکا مى‏نویسد: پایبندى ما به امنیت اسراییل، کاملاً جدى است و از این کار دست برنمى‏داریم؛ چون حمایت از اسراییل، اصولاً بخشى از استراتژى آمریکاست. بر اساس یک نظرسنجى در سال 1983م.، 91 درصد از مردم یهود معتقد بودند که حمایت از اسراییل در جهت منافع آمریکاست. این تلقى نشان مى‏دهد که از نظر یهودیان آمریکا، منافع آمریکا و اسراییل، پیوند بسیار محکمى با هم دارند و در عمل، این مسئله به اثبات رسیده است.

عامل قدرت دیگر، دسترسى آسان به منابع قدرت ایالات متحده است. در فاصله مارس 1981م. تا آوریل 1983م.، گروه‏ها و رهبران یهودى در حدود 350 ملاقات با مقامات کاخ سفید داشتند. وجود افراد و سازمان‏هاى کارآمد مؤثر، عامل مهم دیگرى در این موضوع است. اقلیت بودن یهودیان باعث شد تا آنان از تمامى امکانات موجود، استفاده بهینه کنند. همچنین سازمان‏هاى متعدد یهودى در قالب‏هاى سازمان محلى، خیریه و اقتصادى، از منابع تقویت کننده قدرت لابى‏هاست. تبلیغات وسیع اغراق‏آمیز از سوى لابى یهود نیز عامل دیگرى محسوب مى‏شود. اگر چه یهودیان در گذشته قدرت خود را مخفى مى‏کردند، اما امروزه آشکارا در مورد قدرت خود غلو مى‏کنند و مدعى هستند که توانسته‏اند با فعالیت‏هاى خود، حدود 12.9 میلیارد دلار کمک نظامى و اقتصادى از سال 1979م. از آمریکا براى اسراییل بگیرند.

 

حوزه‏هاى نفوذ لابى صهیونیسم‏

حوزه‏هاى قدرت لابى را مى‏توان در موارد زیر یافت:

 

الف) فرهنگ

نمادهاى فرهنگى از جمله مطبوعات، مجلات، رادیو، تلویزیون و سینما از دیرباز مورد توجه یهودیان بودند. یهودیان از سال 1728م. تا 1904م.، در حدود 975 روزنامه و مجله به چاپ رساندند تا بتوانند مواضع خود را از طریق اطلاع‏رسانى اعلام دارند و با تحصیل شرایط فوق، هیچ اخبارى بدون کنترل به مردم منتقل نمى‏شد. بیشتر نویسندگان و مؤسسان رسانه‏اى آمریکا، یهودى‏اند که مهم‏ترین آنها چهار روزنامه نیویورک تایمز، لس آنجلس، واشنگتن پست و وال استریت ژورنال مى‏باشند. مهم‏ترین این روزنامه‏ها، نیویورک تایمز است. این روزنامه را ابتدا یک یهودى به نام «آدولن آچر »در سال 1896 تأسیس کرد که بیشتر از روزنامه‏هاى دیگر، درباره یهود مطلب مى‏نوشت. روزنامه دیگر، واشنگتن پست مى‏باشد که توسط یک سرمایه‏گذار یهودى خریدارى شد. ریاست وال استریت ژورنال هم که در هفته، 1.8 میلیون نسخه فروش دارد، با یک یهودى است. لابى، در نشر مطالب مخالف با منافع صهیونیسم و اسراییل، بسیار حساسیت دارد و با دخالت و کنترل‏هایش، سعى در منحرف ساختن یا کم‏رنگ کردن مخالفت‏ها مى‏کند. یهودیان به دلیل پرنفوذ بودن رادیو و تلویزیون، کوشیدند با در اختیار گرفتن شبکه‏هاى مهم رادیو و تلویزیون، به اهداف خود برسند. یهودیان سه شبکه مهم «NBC»، «C.B.S» و «A.B.C» را تحت کنترل خود دارند که از شبکه‏هاى پر بیننده هستند. یهودیان علاوه بر حمایت از اسراییل، به تبلیغ عقاید دین یهود نیز مى‏پردازند. دو کمپانى سینمایى متروگلدین مایر (M.G.M) و فوکس قرن بیستم، تحت نفوذ یهودیان مى‏باشند.

 

ب) سیاست‏

لابى با خرید یا فریب سیاست‏مداران آمریکایى، نفوذ سیاسى خود را گسترش داده است. جیمى کارتر در مبارزات انتخابى خود در سال‏هاى 1975م. و 1976م. بر یکپارچگى اسراییل پافشارى کرد و همانند دیگر دموکرات‏ها، صلح در خاورمیانه را منوط به ایجاد روابط دیپلماتیک اعراب با اسراییل دانست. از دلایل کسب آراى یهودیان توسط کارتر، مى‏توان به پیوستن ادوارد ساندرز، رئیس ایپاک و پل زوکرمن، رئیس سازمان یهودى UJA به تیم انتخاباتى او، سخنرانى‏هاى کارتر در حمایت از اسراییل و یهودیان، تلاش لابى اسراییل و سازماندهى یهودیان و وجود جو تنفر از جمهورى‏خواهان اشاره کرد. رونالد ریگان یک جمهورى‏خواه بود و در بهترین زمان ممکن، نامزد انتخاب ریاست جمهورى شده بود؛ زیرا اقدام مک هنرى، سفیر دموکرات آمریکا در سازمان ملل متحد در تصویب یک قطع‏نامه ضداسراییلى، فاجعه‏اى دیپلماتیک براى دموکرات‏ها و کارتر بود و باعث شد تا آنان، تعداد زیادى از آراى یهودیان را از دست بدهند. بى‏اعتمادى لابى اسراییل به دولت کارتر، باعث شد تا ریگان مورد توجه قرار گیرد. ریگان نیز در سخنرانى‏هاى خویش توانست اعتماد یهودیان را به خود جلب کند. رونالد ریگان در سال 1984م. براى انتخاب دوباره خود براى ریاست جمهورى، ناچار بود امتیازهاى بیشترى به لابى صهیونیسمبدهد؛ چون رقیب انتخاباتى او از حزب دموکرات، یکى از طرفداران اسراییل شناخته مى‏شد. اقدامات او براى جلب نظر یهودیان عبارت بودند از: بالا بردن منزلت کاخ سفید در تماس با اقلیت یهود، کمک به اسراییل براى ساخت هواپیماهاى جنگى جدید، بالا بردن سطح همکارى‏هاى استراتژیک نظامى، ایجاد روابط تجارى با اسراییل و معافیت آنها از مالیات، بخشش تمام قرض‏هاى اسراییل، رد درخواست ملک حسین براى دخالت در مواضع اسراییل، قرار گرفتن اسراییل در زمره متحدین پیمان ناتو (1987) و مشارکت دادن آنها در پروژه جنگ ستارگان (1986). اقدامات ریگان در جلب نظر لابى اسراییل، بسیار با موفقیت همراه بود و توانست از رقیب دموکرات خود پیشى بگیرد.

بوش در مقابل اسراییل، سیاست‏هایى مستقل داشت؛ ولى سعى کرد براى این که در مقابل لابى یهود قرار نگیرد، سخنانى در جهت جلب اعتماد یهودیان ایراد نماید. اگر چه او در مبارزات انتخاباتى خود با مشکل جدى مواجه نبود، ولى از دل‏جویى یهودیان آمریکا غفلت نورزید. او براى انتخاب مجدد در مقام ریاست جمهورى و رقابت با ورود بیل کلینتون دموکرات، موقعیت خود را در خطر دید و با ترتیب دادن ملاقات‏هایى با اسحاق شامیر و اعطاى کمک مالى ده میلیارد دلارى به اسراییل، خواست نظر دوباره یهودیان را جلب کند؛ ولى عبارات شدید و خشن قبلى او نسبت به اسراییل، موجب شد که حتى جمهورى‏خواهان یهودى هم به کلینتون رأى بدهند. بیل کلینتون در مقام رقیب بوش، بسیار مورد توجه یهودیان قرار گرفت؛ به طورى که رابین با او ملاقات کرد. این نامزد دموکرات، با این که در زمینه مسائل بین‏المللى هنوز تازه کار بود، ولى با توجه به بدبینى گسترده یهودیان به جرج بوش، جانشین خوبى به شمار مى‏رفت و اسراییلى‏ها نیز از روابط دوستانه بیل کلینتون با یهودیان ارکانزاس خبر داشتند و وجود یک یهودى در پست معاون اول وى، باعث شد تا از نامزدى کلینتون دفاع کنند. کلینتون در برابر لابى یهود همراهى و همنوایى زیادى از خود نشان داد و با حفظ علایق و روابط دوستانه خود با لابى یهود، توانست در انتخابات 1996م. نیز 78 درصد آراى یهودیان را به دست آورد. حضور یهودیان در دولت او، یکى از زمینه‏هاى حفظ ثبات در آراى یهودیان بود. بسیارى از کارشناسان، کلینتون را به عنوان مهم‏ترین طرفدار اسراییل در طول تاریخ ذکر کرده‏اند.

 

ج) اقتصاد

یهودیان از بدو ورود به ایالات متحده، سعى کردند تا خود را در مسائل اقتصادى وارد سازند. تعدادى از این یهودیان، به سبب امرار معاش و تأمین نیاز مادى، خود را در صنایع و کارخانه‏هاى ایالات متحده وارد کردند و عده‏اى دیگر نیز با سرمایه خود به جمع سرمایه‏داران ایالات متحده پیوستند. بانک‏دارى مدرن را در قرن نوزدهم، فردى یهودى به نام بارون ادموند چیلد یهودى پایه‏ریزى کرد. در این زمان، نیویورک که مملو از یهودیان ثروتمند بود، به کانون اقتصاد جهانى تبدیل گردید و قدرت اقتصادى اروپا به ایالات متحده منتقل شد.

از دیگر مبادى ورود یهودیان به چرخه اقتصادى آمریکا، تأسیس بانک آمریکا بود. بعد از جنگ جهانى دوم، سرمایه‏داران یهودى وارد چرخه جدید تجارى شدند و به تخریب مراکز اقتصادى و شرکت‏هاى وسیعى در آمریکا پرداختند. در شکل‏دهى این کاپیتالیسم جدید، بانک‏داران زبردست، دولت آمریکا و مردم زودباور، به تجار یهودى کمک کردند. یهودیان با ابداع یک سیستم تجارى و با حمایت احزاب، توانستند سیطره خود را دوام بخشند. قدرت جدید یهودیان که از آن با «اصطلاح ارتباط کابوى یهود» یاد مى‏کنند، در آمریکا به منصه ظهور رسید.

 

د) سازمان یهودى ایپاک‏

با شروع جنگ جهانى اول و حضور مهاجران یهودى روس در آمریکا، سازمان‏هاى متعدد یهودى به شکل مذهبى به فعالیت مشغول بودند و بعد از جنگ جهانى دوم، یهودیان آمریکا از کشتار یهودیان به دست نازى‏ها استفاده کرده، با مدیریت سازمان‏هاى متعدد، به بهبود سطح معیشتى یهودیان با حقوقى برابر با شهروندان آمریکایى پرداختند. این سازمان‏ها به تدریج افزایش یافته، با اعمال مدیریت در آنها توانستند این تصور را که یهودیان ایالات متحده، دشمن هستند، از بین ببرند و موجب شوند تا جامعه یهود در سیاست‏گذارى سران ایالات متحده در خصوص مسائل خاورمیانه و اسراییل تأثیرگذار شود.

یکى از این سازمان‏هاى مهم و تأثیرگذار، کمیته امور عمومى آمریکا و اسراییل است که با نام اختصارى «ایپاک» شناخته مى‏شود. این لابى، از سال 1951م. توسط آل. اى. کنن، روزنامه‏نگار کانادایى، به منظور تصویب قوانینى براى حمایت از اسراییل تشکیل گردید. خصوصیت مهم این کمیته، معافیت آن از مالیات است. ایپاک هم اکنون در آمریکا داراى هفت دفتر در مناطق مختلف است و مرکز فرماندهى و نظارت آن در نیویورک قرار دارد. این کمیته در خصوص جذب اعضا، توجه خود را بر روى نیروهاى آگاه سیاسى معطوف کرده است. امروزه امور مالى این کمیته، از محل حق عضویت‏ها و کمک‏هاى افراد و سازمان‏ها تأمین مى‏گردد و این کمک‏هاى مالى سالانه، رو به افزایش است.

ایپاک در میان گروه‏هاى فشار، قدرت برترى دارد و به عنوان لابى قدرتمند ایالات متحده به حساب مى‏آید. ایپاک با بهره‏گیرى از شیوه‏ها و تکنیک‏هاى جدید و مناسب و با ایجاد جو وحشت، توانسته است در همراه ساختن مسئولان ایالات متحده با منافع اسراییل و به طور کلى صهیونیست‏ها، موفق عمل کند. این موفقیت، در روابط استراتژیک اسراییل با آمریکا و عوامل سازمانى و عملیاتى متجلى شده است. ایپاک جهت همراه کردن افراد با سیاست‏هاى خود، مدارک موثقى از نمایندگان مجلس و سنا نزد خویش نگه مى‏دارد و داراى نمایندگانى در کمیسیون‏ها، براى مشارکت و نظارت بر طرح‏ها و قوانین، امضاى نامه‏ها و حتى سخنرانى‏ها مى‏باشد. عملکرد ایپاک در طول حیاتش، همواره با موفقیت همراه بوده است و به عنوان اصلى‏ترین لابى رسمى اسراییل در ایالات متحده، توانسته است در عرصه‏هاى مختلف، منافع اسراییل را نزد دولت‏مردان آمریکا بیمه کند.

 

ه) سازمان صهیونیست‏هاى آمریکا (ZOA)

این سازمان، قدیمى‏ترین و یکى از بزرگ‏ترین سازمان‏هاى طرفدار اسراییل در ایالات متحده آمریکاست و با هدف برپایى دوباره یک دولت یهودى در فلسطین، پا به عرصه وجود گذاشت و بدین منظور، جمع‏آورى کمک‏هاى مالى را وظیفه خود دانست. ZOA، در ایالات متحده، به عنوان دومین لابى مهم صهیونیست‏ها شناخته شده است. یکى از رؤساى این سازمان، موتورن کلین مى‏باشد که به عنوان یک عنصر فعال سیاسى طرفدار حزب لیکود، در میان یهودیان شناخته مى‏شود. رئیس ZOA در 29 جولاى 1994م. با صلح اعراب و اسراییل مخالفت کرد؛ زیرا ZOA نماینده قشر افراطى و دست راستى صهیونیست‏هاى اسراییل، یعنى لیکود مى‏باشد که تشکیلاتى غیرانتفاعى است و معاف از مالیات مى‏باشد و در ایالات نیویورک آمریکا به ثبت رسیده است. این سازمان، هم اکنون پنجاه هزار عضو فعال دارد و به فعالیت‏هاى صهیونیستى گسترده‏اى در سرتاسر آمریکا مشغول است. ZOA در تلاش است تا خود را به عنوان تیغ برنده یهودیان آمریکا معرفى کند؛ به طورى که فعالیت‏هاى کنگره، کاخ سفید و ادارات دولتى در واشنگتن را تحت نظر دارد و از طریق سرویس خبرى خود، اطلاعات مهم و حیاتى را بین اعضاى مسئول سازمان منتشر مى‏کند.

 

نفوذ سنتى لابى در انتخاب رئیس جمهور آمریکا

با مطالعه و بررسى اولیه در نهاد ریاست جمهورى ایالات متحده، مى‏توان به نقش گروه‏هاى مشورتى و هیئت‏هاى کارشناسى در دفتر ریاست جمهورى پى برد. این گروه‏ها در تصمیم‏گیرى‏هاى مختلف کشور به شخص رئیس جمهور کمک مى‏کنند. گروه‏هاى مهم و بانفوذ نیز سعى دارند خود را به این هیئت‏ها وارد ساخته، با دفتر رئیس جمهور در ارتباط باشند. هر چه ظرفیت و توانایى این گروه‏هاى اجتماعى بالاتر باشد، از سوى اطرافیان ریاست جمهور، بیشتر مورد توجه قرار مى‏گیرند. از دیرباز، احزاب مختلف در خصوص به دست آوردن آراى یهود، اهتمام جدى داشته‏اند. دلایل توجه نامزدهاى ریاست جمهورى به یهودیان در مبارزات انتخاباتى عبارتند از:

1. درصد قابل توجه شرکت کنندگان در امر انتخابات؛ حدود 89 درصد یهودیان در انتخابات شرکت فعال دارند و بیشتر آنان در ایالت‏هاى مهم و کلیدى آمریکا استقرار یافته‏اند. از این رو، هر نامزد ریاست جمهورى با ایجاد مرکز و واحد ویژه در ستاد انتخاباتى خود، براى جلب آراى یهودیان تلاش مى‏کند.

2. امکانات مالى یهودیان؛ در ایالات متحده، هدایت افکار عمومى بسیار به منابع مالى و اقتصادى وابسته است و ثروت بى حد و حصر یهودیان، باعث مى‏شود تا نامزدها با آنان ارتباط نزدیک پیدا کنند و همین امر، باعث مى‏شود تا در برابر خواسته‏هاى آنان تسلیم شوند.

3. نفوذ یهودیان بر رسانه‏هاى آمریکا؛ جان. اف. کندى، نامزد دموکرات، توانست 82 درصد از آراى یهودیان آمریکا را به خود اختصاص دهد. مسائل حاشیه‏اى و جانبى انتخاب کندى، نشان مى‏دهد که عامل لابى در سوق دادن وى به سوى حمایت از اهداف اسراییل و مواضع آن در قبال خاورمیانه، تأثیر مهمى داشته است. لابى اسراییل، تمام توجه خود را به مسائل خاورمیانه و اسراییل مصروف مى‏دارد و سعى مى‏کند تا از مواضع نامزدهاى ریاست جمهورى مطلع شود و پس از کسب اطمینان از مواضع آنها، به حمایت اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى از آنان بپردازد و با تمام امکانات، براى پیروزى نامزد مورد نظر تلاش کند.

 

منبع: پرسمان


نوشته شده در  یکشنبه 87/2/22ساعت  7:47 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

مهدویت ، غرب و بازیهای رایانه‌ای

نویسنده:‌ مهدى حق وردى‏
 

یکى از اصول مشترک بین تمام ادیان الهى و اساطیر باستانى اقوام مختلف، بحث منجى موعود و آخرالزمان مى‏باشد؛ همان کسى که شیعیان او را مهدى، مسیحیان او را عیسى، زرتشتیان او را سوشیانت و قوم‏هاى دیگر او را با نام‏هاى دیگر مى‏خوانند. تمامى منتظران ظهور، به مرحله‏اى معتقدند که یک ضد منجى که عصاره تمام شرارت‏هاست و تمامى نیروهاى شیطانى را به همراه خود دارد و مهم‏ترین مانع منجى موعود است، ظهور کند و در نبرد نهایى، میان این دو که جنگى بسیار بزرگ و خونین است، منجى موعود به همراه یارانش، به کمک امدادهاى الهى، بر لشکر شیطان پیروز مى‏شوند. سربازان و یاران منجى، انسان‏هایى با ایمان و نیرومند هستند که خود را از قبل براى چنین روزى آماده کرده‏اند.
کشیش پت رابرتسون (Pat Robertson)، یکى از رهبران صهیونسیم مسیحى مى‏گوید: «اکنون آمریکا نماینده خداست در روى زمین؛ براى ظهور مسیح». آرى، به اعتقاد آنان، آمریکا یا لااقل رهبران این کشور، پیامبران معصومى هستند که به دنیاى پر از گناه فرستاده شده‏اند تا جهان را به سرمنزل مقصود برسانند. جرج بوش اول روز 6 مارس 1992م. در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا (که بى‏شباهت به سخنرانى جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود)، خطابه معروفى ایراد کرد که ضمن آن، سیاست نظم نوین جهانى را اعلام کرد؛ سیاستى که طبق آن نمى‏توان پذیرفت گوشه‏اى از کره زمین از اصول آمریکایى در مورد آزادى‏هاى فردى و حکومت دموکراتیک معاف باشد؛ سیاستى که طبق آن، براى پیروزى در جنگ علیه تروریسم بین‏المللى، جنگ ایده‏ها و عقاید باید راه انداخت. این نظم نوین جهانى، به قول «فوکویاما» پایان تاریخ اسلام و دریایى فاشیستى براى شناى تروریست‏هاست و به قول «توماس فردمن» تحلیل‏گر سیاسى آمریکایى، اسلام، بزرگ‏ترین دشمن غرب است و جنگ با این دشمن، تنها با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس ،کلیساها، مساجد و معابد، به رویارویى با آن پرداخت.
هم اکنون سیر محصولات فرهنگى غرب، براى تحقق بخشیدن به آرمان فوق، راهى بازارهاى کشورهاى مسلمان شده است؛ محصولاتى که پس از استفاده از آنها، شخص از هویت و فرهنگ خود دل‏زده مى‏شود و آمریکا را به عنوان امپراتور صالح دنیاى جدید مى‏پذیرد و او را عصاره نیروهاى خیر عالم تصور مى‏کند. یکى از این محصولات فرهنگى که بسیار تأثیرگذار است، بازى‏هاى رایانه‏اى است که بیشتر سرمایه‏هاى اجتماعى جهان اسلام را هدف گرفته است.
بیش از دو دهه است که بازى‏هاى رایانه‏اى وارد بازار شده‏اند. اولین آنها، بازى‏هاى شرکت آتارى (دستگاه TV GAME)، مانند بازى PONG بود که تنها شامل دو خط، یک توپ و یک زمین، مانند زمین تنیس بود. پس از آن، بازى‏هاى ویدئویى، سیر تکاملى خود را طى کردند و در اواسط دهه هشتاد، بازى‏ها بیشتر به سمت جنگى (WAR GAME) سوق پیدا کردند که علت آن هم علاوه بر مسائل فنى، جوّ متشنج اواخر دهه 80 آمریکا بود که ناشى از جنگ سرد با شوروى و دیگر برنامه‏هاى رئیس‏جمهور وقت (ریگان) بود.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، ایالات متحده که خود را بى‏رقیب در جهان یافت، تصور امپراتورى بر دنیا را در سر پروراند و از هر وسیله‏اى براى اثبات و جا انداختن این هدف استفاده کرده است. بازى‏هاى رایانه‏اى، یکى از این ابزار و وسایل است. در این بازى‏ها، آمریکا، مدینه فاضله و آرمان شهر و نهایت رفاه، صلح و امنیت معرفى مى‏شود و نظام فرهنگى آن، تنها سیستمى است که جهان را از خطرات گوناگون حفظ مى‏کند. تفکر حاکم بر این بازى‏ها، نشئت گرفته از منجیان متنوع آخر الزمان است که داراى ویژگى‏هاى منحصر به فردى مى‏باشند.

آخر الزمان تکنولوژیک‏
در آخر الزمان تکنولوژیکى، ربات‏ها و ساخته‏هاى دست بشر به مرحله‏اى از تکامل و هوش مى‏رسند که علیه انسان‏ها دست به شورش زده، قصد نابودى نسل بشر را دارند و انسان‏ها نیز توانایى مبازه با آنها را ندارند. در این زمان، یک منجى شجاع که داراى قدرت عشق و ایمان است (خصیصه‏اى که ماشین‏ها از آن بى‏بهره‏اند)، با آنها به مبارزه بر مى‏خیزد و پس از نبردهاى طولانى و سخت، نسل بشر را نجات مى‏دهد؛ مثلاً شما در بازى «ماتریکس» (ENTER THE MATRIX) به همراه یک گروه از آرمان شهرى به نام زایون (ZION)، وظیفه نجات جهان را از دست انسان‏نماها بر عهده مى‏گیرید و در حین بازى، باید با شجاعت بى‏نظیر خود، جهان را از دست ماشین‏هاى دیوصفت نجات دهید.

آخر الزمان طبیعى
در آخر الزمان طبیعى، طبیعت سر به شورش برمى‏دارد و بشر را با حربه‏هایى مانند زلزله، گرد باد، طوفان، آتشفشان، سیل و... تهدید مى‏کند و یا دخالت‏هاى بى‏جاى انسان در ساختارهاى ژنتیک، باعث پیدایش غول‏ها و حیوانات ناشناخته عظیم‏الجثه‏اى مى‏شود؛ به عنوان مثال، در بازى «جزیره سایه‏ها»، شما براى نجات بشریت از دست آلن و اوبد مورتون که پدر خود را که یک دانشمند ژنتیک بوده، کشته‏اند و قصد دارند به وسیله تحقیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند، وارد جزیره مى‏شوید.

آخر الزمان تخیلى
در آخر الزمان تخیلى، موجودات ناشناخته فضایى، زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته، این بار یک منجى بسیار دانا، با قدرت ماوراى انسانى به مبارزه با این موجودات مى‏پردازد؛ به عنوان مثال، در بازى «سام ماجراجو»، شما به عنوان یک منجى و در نقش سام استون ظاهر مى‏شوید. سام به خاطر شجاعت فوق‏العاده‏اش در مبارزه با این موجودات، به اسطوره‏اى تبدیل شده، به کمک ماشین زمان، به گذشته برمى‏گردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام کند.

آخر الزمان اسطوره‏اى‏
در آخر الزمان اسطوره‏اى، یک ضدمنجى از دل افسانه‏ها و اسطوره‏هاى باستانى پا به دنیاى ما گذاشته، قصد نابودى بشر را دارد که در این حال، یک منجى آگاه به دنیاى اسطوره‏ها و مجهز به جادو و سحر، ظهور مى‏کند و به مبارزه با این دشمنان مى‏پردازد؛ مثلاً در بازى «نفرین شدگان»، شما به عنوان یک منجى و در نقش یک دختر یا پسر 15 ساله یک کشاورز، بازى را آغاز مى‏کنید. در این بازى، متجاوزان کراگ، به فرمان یک موجود اهریمنى، در جست‏وجوى جادو و سحرهایى براى حکمرانى بر تمام دنیا هستند. این اهریمن، مى‏خواهد با استفاده از این جادوها، تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت در آورد و شما به عنوان یک ماجراجوى سرسخت، مبارزه با این شیطان را بر عهده مى‏گیرید. شما براى این کار، باید از جنگل‏هاى انبوه و ژرف، دره‏هاى خشک، بیابان‏ها، سیاه‏چال‏هاى مرطوب، گورستان‏هاى قدیمى، کوه‏هاى پر از برف، غارهاى یخى و از عمق غارهاى پر از مواد مذاب عبور کنید تا از این فاجعه جلوگیرى کنید.
یکى دیگر از ایده‏هاى حاکم بر بازى‏هاى رایانه‏اى، جنگ هسته‏اى است که از آن با عنوان آرماگدون (armageddon) یا نبرد نهایى حق علیه باطل یاد مى‏شود که استفاده از سلاح اتمى در آن، قابل پیش‏گیرى نیست و ظهور حضرت مسیح، بدون وقوع این حادثه، ممکن نیست. در بازى‏هاى مختلف، به این پدیده پرداخته شده است؛ به عنوان مثال، شما در بازى مأمور مخفى 2، در نقش یک جاسوس خبره (کیت آرچر) ظاهر مى‏شوید که مى‏باید از وقوع جنگ هسته‏اى و نابودى نسل بشر توسط تروریست‏ها جلوگیرى کنید.

آخر الزمان دینى‏
در میان آخر الزمان‏هاى مختلف، آخر الزمان دینى، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این آخرالزمان، انسان‏هاى شیطان‏صفت در قالب گروه‏هاى تروریستى و... قصد به دست گرفتن قدرت و نابودى تمامى عناصر پاک و خدایى را دارند و شما به عنوان منجى و در نقش جاسوس خبره و باایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازانى از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانى ظاهر شده، به مبارزه با دشمنان بشریت مى‏پردازید. حال ممکن است این دشمن قبلاً در زمین به جنایت پرداخته باشد و شما مجدداً به مبارزه با آن مى‏پردازید و یا دشمنانى که در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت. بازى‏هایى همچون «اسلحه مرگبار»، «گروه ضربت» و «بازگشت به قلعه ولفن‏اشتاین»، از این قبیل هستند. در بازى اسلحه مرگبار، شما در نقش یک گروه ضدتروریستى، باید 11 مأموریت مختلف و پرهیجان را پشت سر بگذارید و در طى عملیات، علاوه بر ناکام گذاشتن تروریست‏ها در فعالیت‏هایشان، اسناد و مدارک مختلفى را جمع‏آورى کنید و به برنامه‏هاى آینده تروریست‏ها پى ببرید. در ضمن باید گروگان‏ها را نجات دهید و هر گونه خطا، باعث به خطر افتادن جان گروگان‏ها مى‏شود. در بازى گروه ضربت، در سال 2008م. به مبارزه با میهن‏پرستان افراطى مسکو مى‏روید که قصد آنها، تأسیس مجدد امپراتورى اتحاد جماهیر شوروى است. تاجیکستان، اوکراین، بلاروس و دیگر کشورهاى استقلال یافته، یکى پس از دیگرى در شرف پیوستن به این امپراطورى هستند و شما کماندوهاى دلاورى هستید که خود را گروه ضربت مى‏نامید و یا در بازى معروف بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، مجدداً به مبارزه با نازى‏ها مى‏روید. در این بازى، تعدادى از فرماندهان ارشد اس.اس از جمله هیملر (فرمانده کل نیروهاى اس.اس) قصد دارند تا با توسل به تکنولوژى پیشرفته و با استفاده از قدرت‏هاى مافوق طبیعى، به جنگ علیه بشریت بیایند و شما در نقش مأمورانى از ستاد ضداطلاعات ارتش، باید از اجراى اهداف فوق جلوگیرى کنید و جهان را از نابودى نجات دهید و یا در بازى «call of duty» شما در نقش سربازان انگلیسى، آمریکایى و روسى، آموزش مى‏بینید و براى مبارزه با آلمانى‏ها به منطقه اعزام مى‏شوید و پس از طى کردن مراحل مختلف، وارد برلین پایتخت آلمان شده، پرچم آزادى! را بالاى ساختمان‏ها به اهتزاز درمى‏آورید.
علاوه بر بازى‏هاى ذکر شده که به دشمنان بشریت در گذشته یا آینده پرداخت شده است، غرب سعى دارد سیاست‏هاى تجاوزرانه کنونى خود را در عرصه بین‏الملل توجیه کند؛ اهدافى همچون مبارزه با تروریسم بین‏المللى، مبارزه با گروه‏هاى تروریستى، همچون القاعده و یا مبارزه با دیکتاتورهاى جهان، همچون صدام و... . این روند، پس از 11 سپتامبر، با شتاب بیشترى پى‏گیرى شد؛ به عنوان مثال، در بازى نیروى دلتا (DELTA FORCE) شما به عنوان یک گروه ضدتروریستى، مأمور مى‏شوید تا با تروریست‏ها در هر کجاى دنیا که از سوى آمریکا معرفى مى‏شوند، مبارزه کنید. در قسمتى از این بازى، شما وقتى وارد اردوگاه تروریست‏ها مى‏شوید، تصویر شیخ یاسین، رهبر حماس را (که چندى پیش به دست دولت تروریستى اسراییل به شهادت رسید) بر دیوار مى‏بینید یا در بازى (DELTA FORCE 2)، براى مبارزه با تروریست‏ها وارد خوزستان مى‏شوید و با تروریست‏هایى مواجه مى‏شوید که با چهره‏اى کریه، خشن و بدذات ترسیم شده‏اند. آنها لباس عربى بر تن دارند و با صورت‏هاى نتراشیده، ظاهر مى‏شوند. از بازى‏هاى دیگرى که در این زمینه مى‏توان به آنها اشاره کرد، بازى «جنگ ژنرال‏ها» و «طوفان صحرا» مى‏باشد. در جنگ ژنرال‏ها، شما به عنوان سربازان آمریکایى، مأموریت مبارزه و سرکوب تروریست‏ها و دشمنان بشریت را دارید. در این نبرد، شما به عراق براى مبارزه با رژیم صدام مى‏روید و یا به افغانستان براى مبارزه با گروه القاعده مى‏روید. نکات جالب توجه‏اى در این بازى به چشم مى‏خورد؛ مثلاً در ابتداى بازى، فیلمى پخش مى‏شود که هواپیما و هلى‏کوپترهاى آمریکایى در حال گشت‏زنى هستند و توسط دشمن مورد حمله قرار مى‏گیرند و سقوط مى‏کنند و پس از آن است که شما وظیفه دارید متجاوزان را سرکوب کنید و این، نشان مى‏دهد که آمریکا هیچ‏گاه اولین گلوله را شلیک نمى‏کند و فقط براى دفاع از خود، دست به تجاوز و حمله مى‏زند. همچنین در عملیات عراق و افغانستان، به هر نحو ممکن، از نمادها و سمبل‏هاى اسلامى استفاده شده است و به کسى که این بازى را انجام مى‏دهد، القا مى‏کند که اسلام، علت این خشونت‏هاست. در عراق، نیروهاى صدام، در جلوى مسجد استقرار دارند و در مزارشریف، مناره‏هاى مسجد دیده مى‏شود. در هر دو عملیات عراق و افغانستان، بعثى‏ها و گروه القاعده (دشمن) به رنگ سبز نشان داده مى‏شوند (کلاه‏ها، تانک‏ها، نفربرها و نیروهایى که نشانه آنها رنگ سبز است) به نظر مى‏رسد که این انتخاب رنگ نیز بدون دلیل نیست؛ همان‏طور که در بازى‏هاى قدیمى‏تر که آمریکا به نبرد با دشمن مى‏رفت، تروریست‏ها و دشمنان، به رنگ قرمز (نماد شوروى) نشان داده مى‏شدند.
یکى دیگر از این بازى‏ها که شاید بهتر و جذاب‏تر از همه بازى‏هاى فوق طراحى شده، طوفان صحرا (DESERT STORM) است. داستان این بازى، مربوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت است که شما در آن، ابتدا در ارتش آمریکا تمامى دوره‏هاى آموزشى لازم را گذرانده، سپس به عراق اعزام مى‏شوید و وظیفه دارید مأموریت‏هاى محوله (در مرز عراق و کویت، داخل کویت، شمال عراق، مرز عربستان و...) را انجام دهید و اهداف از قبل پیش‏بینى شده را نابود کنید؛ اهدافى همچون فرودگاه‏هاى نظامى، سایت‏هاى موشکى، مراکز رادار، سایت‏هاى ضدهوایى و...
با مطالب عنوان شده، دیگر نمى‏توان به بازى‏هاى رایانه‏اى، تنها به عنوان ابزار جذاب براى تفریح و سرگرمى کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکر اسلامى نگریست و در مقابل، با تولید جانشین‏هاى مناسب براى این‏گونه بازى‏ها - با توجه به عمق منابع ملى و مذهبى - به مبارزه با این تجاوز پرداخت. آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنى ملى و باستانى ایران، بازى‏هایى همچون رستم و سهراب تولید شوند و یا با نگاهى به 8 سال دفاع مقدس، بازى‏هایى با محتواى عملیات‏ها، براى زنده نگه داشتن تاریخ جنگ تولید شوند و یا بازى‏هایى با عنوان انتفاضه، براى بیان جنایت‏هاى رژیم غاصب اسراییل و فداکارى‏هاى مسلمانان آن کشور، تولید و به بازار عرضه شوند؟

منابع:
روزنامه همشهرى.
سایت دارینوس.
سایت NP GAME.
کتاب پیش‏گویى‏هاى آخر الزمان.
کتاب دشمن خود را بشناس.


نوشته شده در  یکشنبه 87/2/22ساعت  7:45 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]