سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم

مسجد الاقصی قبله اول وسومین مکان مقدس مسلمانان می باشد این حرم شریف از دیر باز مورد تاخت و تاز دشمنان آن بوده است لیکن اززمانی که دشمنان این مکان مقدس بویژه صهیونیستهای افراطی پا به سرزمین مقدس نهادند واقدام با آتش زدن آن کرده اند هر ساله این مسجد با نزدیک شدن به سالگرد این واقعه شوم بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد. برای آشنایی بیشتر با جغرافیای این مکان مقدس وحواشی آن لازم به ذکر است که مسجدالاقصی در جنوب حرم شریف واقع شده است. خلیفه عبدالملک بن مروان اموی شروع به ساختن این بنا نمود و فرزند وی ولیدبن عبدالملک در سال 705م آن را بپایان برد حرم شریف این مکان مقدس شامل مسجدالاقصی، قبه الصخره با گنبد طلایی آن و صحن‌ها و ساختمانهای پیرامون آن است که جمعاً به مساحت 14 هکتار بر فراز کوه موریا قرار دارد و 14 دروازه از جمله درهای اسباط، حطه، شرف‌الانبیا، ناظر، نو، قطانین، مطهره، سلسله، مغربیان و دروازه طلایی، اتاق‌های متعدد، 8 چاه در صحن قبه الصخره و 17 چاه در حیاط مسجدالاقصی و جمعاً 4 گلدسته از جمله آثار این بخش می‌باشد.  مسجد الاقصی
طول بنای شبستان به 80 متر و عرض آن به 55 متر می‌رسد و اکنون به 53 ستون مرمری و 49 ستون مربع ‌شکل استوار است. درهای مسجد در زمان امویها از طلا و نقره پوشیده شده بود اما به فرمان ابوجعفر منصور صفحات طلا و نقره را کنده، به دینار تبدیل و به مصرف مسجد رساندند. در اوائل قرن پانزدهم برخی از قسمتهای مسجد مورد مرمت قرار گرفت و گنبد و ابواب شمالی آن ساخته شد.
آنگاه که صلیبیها بیت‌المقدس را اشغال کردند، بخشی از مسجد را به کلیسا و بخش دیگر را به محل سکونت سواره نظام و انبار ذخائر خود تبدیل نمودند ولی هنگامی که صلاح‌الدین ایوبی بیت‌المقدس را از آنان بازپس گرفت به اصلاح و مرمت مسجد امر کرد و محراب آن را بازسازی نمود، گنبد آن را معرق‌کاری کرد و منبری زینت‌یافته با عاج و آبنوس از حلب آورد و در سمت راست محراب قرار داد. این منبر تا زمان آتش‌سوزی مسجد توسط یهودیان در تاریخ 21/8/1969 باقی بود. پادشاهان بنی ایوب و ممالیک و سلاطین بنی‌عثمان نسبت به مسجد عنایت و توجه داشتند و رواقها در آن ساختند. سقف آن را تعمیر نموده و با کاشی معرق و مرمر زینت بخشیدند. دیوارها را تعمیر کردند و کف آن را با قالیهای ایرانی پوشاندند. در سال 1927م. ضایعاتی به مسجد وارد آمد. لذا مجلس اعلای اسلامی به منظور تعمیر و بازسازی مسجد از کشورهای عربی و اسلامی استمداد جست. بزرگترین و مهمترین مرحله این عمران، برداشتن ستونهای قدیمی بود که گنبد بر آنها استوار بود و به جای آنها شصت ستون جدید که پی آنها از بتن مسلح بود، قرار داده شد.
پس از آن بر اثر زلزله، به برخی از رواقها و اجزای مسجد صدمه وارد شد که مجلس اسلامی با استفاده از اموال اوقاف به مرمت آن پرداخت.
در همین راستا این هیئت اسلامی رواق شرقی را منهدم کرد و از نو بنا نمود. رواق میانی را نیز بازسازی کرد و ستونهای مورد نیاز را از ایتالیا آورد. زیر مسجدالاقصی دهلیزی وسیع وجود دارد که به اقصی قدیم موسوم است و آن عبارت است از سلسله‌ای از طاقها که بر ستونهای محکم و قطور استوار شده است.
 

آتش‌سوزی مسجدالاقصی:
در تاریخ 21/8/1969 (بیست و یکم آگوست) رژیم صهیونیستی اعلام کرد یک فرد دیوانه بنام دنیس مایکل روهان \\\" Michael Dennis Rohan\\\" مسجدالاقصی را به آتش کشید. گرچه اسراییلیها اعلام داشتند که این فرد استرالیایی یک مسیحی دیوانه بود لیکن برخی منابع معتبر نیز بر این عقیده هستند که ایشان یک یهودی توریست بود و از لحاظ سلامت عقلی نیز هیچ مشکلی نداشت. همچنین آثار حریق دلالت بر آن دارد که اشخاص دیگری روهان را در آتش زدن این مسجد از خارج آن و از یکی از پنجره‌های مشرف به درب‌المغاربه (که اسراییلیها آن را منهدم کردند) هدایت و یاری رسانیدند.
بخش به آتش کشیده مسجدالاقصی 1500 متر مربع از 4400 متر مربع مساحت کلی مسجد را در بر می‌گرفت. در این آتش‌سوزی منبر صلاح‌الدین ایوبی، مسجدعمر، محراب ذکریا، مقام الاربعین، سه رواق ممتد از جنوب به شمال با ستونها و ایوانها و تزئینات سقفی بر سطح مسجد فرو ریخت. دو ستون اصلی که گنبد روی آن استوار بود و اجزایی از گنبد داخلی که مزین بود محراب و دیوارهای جنوبی، پوشش مرمری و 48 پنجره گچی، شیشه‌های رنگی و فرشها، سوره اسراء که با کاشیهای معرق و تذهیب شده نوشته شده بود و از بالای محراب به سوی شرق امتداد داشت و بسیاری از تزئینات و آیات قرآنی طی این آتش‌سوزی از بین رفت. البته تلاش برای تخریب این مسجد به همین جا ختم نشد و چند بار دیگر نیز تلاشهایی متعددی در این راستا صورت گرفت که بشرح ذیل می‌باشد:
- در سال های 1982 و 1987 توسط ارتش اسراییل مراسمی نظامی در آنجا برگزار شد و با مقاومت فلسطینیان روبرو شد و 20 نفر از آنها شهید شدند.
- در سال 1996 نتانیاهو اجازه حفر تونل داد و در جریان اعتراض فلسطینیان 75 نفر کشته شدند.
- در سال 1997 دو اسراییلی به قصد انداختن سر خوک به داخل صحن مسجد بازداشت شدند آنها اعلام کردند که در آئین یهود، خوک نجس نیست.
- در7 ژوئن 1967 نیروهای اشغالگر کلیدهای درب غربی باب المغاربه را توقیف کردند و سپس این نیروها به سرعت، شهر را بعد از فرار اردنی ها تصرف کردند.
- در 9 ژوئن 1997 از برگزاری نماز جمعه ممانعت به عمل آمد. این اتفاق اولین باری بود که از زمان جنگهای صلیبی از 1187 میلادی تاکنون رخ داد.
- در 16 نوامبر 1969 نیروهای اشغالگر «کنج فخریه» در جنوب غربی حرم الشریف را اشغال کردند.
- در 14 آگوست 1970 گروه «گرشان شالوم» یک گروه افراطی که قصد داشتند مسجد را تخریب و به جای آن مسجد سلیمان را بنا کنند به زور وارد محوطه حرم شدند که طی یک درگیری، دهها نمازگزار فلسطینی مجروح شدند.
- در 19 آوریل 1980 یک گروه از خاخامها و بزرگان یهود یک کنفرانس نیمه مخفی برای پیدا کردن راههائی بمنظور آزادی معبد کوهستان از دست مسلمانان تشکیل دادند.
- در 28 آگوست 1980 اشغالگران، تونلی در زیر مسجد حفر کرد
- در 30 مارس 1982 نامه های متعددی به مقامات اوقاف اسلامی ارسال و از آنها خواسته شد تا معبد کوهستان را ترک کنند و اخطار داده شد که در غیر اینصورت نتایج وخیمی به خاطر اشغال معبد ما برای آنها بوجود خواهد آمد نامه به عبری ‌‌‌، انگلیسی ، فرانسوی ، اسپانیایی و لهستانی نوشته شده بود.
- در 11 آوریل 1982 یک سرباز اسراییلی بنام آلن گودمن با تفنگ M16به نمازگزاران شلیک کرد و 60 فلسطینی را کشته و مجروح نمود.
- در 26 مارس 1983 ورودی اصلی بخش وقفی بیت المقدس به خاطر حفاری های اسراییل تخریب شد.
- در 21 آگوست 1985 پلیس اسراییل به یهودیان افراطی اجازه داد ، در محوطه حرم به عبادت بپردازند.
- در 4 آگوست 1986 یک گروه از حاخامها یک قانون نهائی را صادر کردند که به یهودیان اجازه می داد در حرم شریف به عبادت بپردازند و درخواست کردند که در آنجا یک کمیته ایجاد کنند .
- در 12 می 1988 سربازان اسراییلی به سوی تظاهرات مسالمت آمیز مسلمانان در حرم الشریف آتش گشودند و حدود یکصد نفر از فلسطینیان را کشتند.
- در 8 آگوست 1990 مقامات اسراییل در مسجدالاقصی به قتل عام 22 نماز گزار و مجروح ساختن بیش از 200 نفر دست زدند.
- در 25 ژولای 1995 یک دادگاه عالی اسراییل قانونی را تصویب کرد که به یهودیان اجازه می داد در معبد کوهستان (مسجدالاقصی) عبادت کنند. سال 1982 شاهد یک سلسله تجاوزات مکرر صهیونیستها به حریم قدس شریف بوده است. در یازدهم آوریل، افراد یک گروه یهودی از پیروان سازمانهای افراطی یهودی «جنبش امنای جبل‌البیت» و «جنبش کاخ» به رهبری حاخام مائیرکاهانا تلاش کردند به داخل مسجدالاقصی یورش ببرند. بعدها روشن شد که این تلاش پوششی بوده است برای یک تهاجم مسلحانه به «قبه‌الصخره» این حرم مقدس توسط یکی از سربازان صهیونیست به نام «ایلین گوتمن» انجام شد و بر اثر آن دو تن از نگهبانان مسجد به شهادت رسیدند و آسیبهای فراوانی به قبه‌الصخره و ستونها و دیوارهای داخلی و خارجی مسجد وارد آمد. پیش از این تهاجم مسلحانه، سازمان هاگانا، چند نامه تهدیدآمیز برای اعضا شورای اوقاف قدس ارسال داشت که در آنها گفته شده بود اگر یهودیان از ورود به داخل مسجد همچنان منع شوند اعضای شورا به قتل خواهند رسید و مسجدالاقصی به آتش کشیده خواهد شد.
این یورش مسلحانه به مسجدالاقصی، واکنش شدید و خشمگینانه در قدس و سایر شهرهای کرانه غربی را برانگیخت و طی قیامی گسترده 9 تن از فلسطینیان شهید و 136 تن دیگر مجروح شدند. علی رغم واکنشهای شدید مسلمانان نسبت به تهاجم مسلحانه علیه مسجدالاقصی، تلاشهای یهودیان افراطی برای ورود به داخل مسجد تکرار شد و در ششم ژوئیه یک گروه از اعضای «جنبش امنای جبل‌البیت» که تقریباً هفتاد تن بودند به بهانه برگزاری یک اجتماع همبستگی با ارتش اسراییل که مشغول جنگ در لبنان بود و به منظور نیایش و طلب پیروزی برای این ارتش، قصد ورود به داخل مسجدالاقصی را داشتند که شهروندان فلسطینی و نگهبانان مسجد با آنها درگیر شده و از ورودشان به صحنهای خارجی مسجدالاقصی جلوگیری کردند. ساعت سه سحرگاه 28 ژوئیه همین سال، 47 مسلح یهودی عضو یک جنبش مذهبی به نام «یشیفه تو راه هکوهانیم» به رهبری حاخام «گرشون سلمون» به فرمان معاون وزیر دفاع در امور اسکان، چند خانه عربی جنب حرم شریف از ناحیه غربی را که متعلق به اوقاف اسلامی بود اشغال کردند و یک سری اثاثیه و تعدادی میز و مقداری اسلحه به داخل آن خانه‌ها انتقال دادند و کنار پنجره‌ها و روی پشت‌بامهای مشرف به مسجدالاقصی، مستقر شدند. هیأت اسلامی به منظور حمایت از مسجدالاقصی پیامی خطاب به مسلمانان قدس منتشر کرد که بلافاصله صدها شهروند عرب فلسطینی در صحنهای مسجدالاقصی حاضر شدند و سعی کردند یهودیان مسلح را که خانه‌های مذکور را اشغال کرده بودند، از آنجا بیرون کنند. در عین حال شهردار قدس اعلام اعتصاب همه‌جانبه کرد که در نتیجه آن فضای هولناکی از تشنج بر شهر حاکم شد. در اینجا بود که پلیس صهیونیستی مجبور شد یهودیان مسلح را از این خانه‌ها بیرون کند. چند روز بعد از این حادثه «جنبش امنای جبل‌البیت» دعوتنامه‌هایی برای برگزاری یک جشن عروسی در صحن مسجدالاقصی توزیع کرد. در این دعوتنامه نوشته شده بود: در ساعت 19 روز چهارم اوت سال 1982، مراسم عروسی «مریم کوهین» با دکتر «گلدشتاین» برگزار می‌شود. مدعوین باید به تعالیم مذهبی ویژه زیارت «جبل الهیکل» مقید باشند. روی کارتهای دعوت نیز تصویر شهر قدس با عکسی از هیکل به جای قبه‌الصخره چاپ شده بود. اداره اوقاف اسلامی قدس با مشاهده گسترش این تجاوزات و تلاشهای مکرر برای یورش مسلحانه به حریم قدس، ضرورت فوری افزایش و بالا بردن کارآیی اقدامات مربوطه به پاسداری از مسجدالاقصی و قبه‌الصخره و صحنهای خارجی آن را احساس کرد. به همین دلیل تصمیم گرفت که 200 نگهبان جدید استخدام شوند و دستگاههای آتش‌نشانی و هشدار دهنده بهتری مورد استفاده قرار گیرد و نورافکنهای جدیدی در نقاط مختلف نصب شود اما بی‌تردید، صهیونیسم به وسیله جنبشهای افراطی خویش و حتی حکومت رسمی خود همان‌طور که رهبران و بنیان‌گزارانش از «هرتزل» گرفته تا «بن‌گوریون» معتقدند که یهودی کردن قدس کامل نمی‌شود، مگر اینکه مقدسات اسلامی و مسیحی شهر تخریب و نابود شده باشد و نصب هیکل سلیمان روی «جبل‌البیت» (محل قدس شریف) مسأله‌ای است که تنها به زمان و فرصت مناسب نیاز دارد و تمامی این رویدادها و تجاوزاتی که مسجدالاقصی با آن روبه‌رو می‌شوند، از حفاریهایی که در زیر آن انجام می‌گیرد گرفته تا به آتش کشیدن و یورش مسلحانه به آن، نشانه‌های این حقیقت به شمار می‌روند و دشمن صهیونیستی هرگاه فرصت را مناسب بداند، تهدیدهای مکرر قبلی مبنی بر انهدام مسجدالاقصی را به اجرا درخواهد آوردتعمیراتی که از سوی کمیته معماری انجام گرفت. حکومت اردن پس از آتش‌سوزی مسجدالاقصی، کمیته معماری مسجد را تشکیل داد. این کمیته در خلال سالهای 1969-1982 اصلاحات زیر را انجام داد:
1- ساختن بخش به آتش کشیده شده و ویران شده و از بین بردن آثار حریق.
2- ساختن دیوارها و ستونهایی به جای دیوارها و ستونهای سوخته شده.
3- ساختن کف بتنی.
4- ساختن سقف بتنی جدید به جای سقف سوخته شده.
5- ساختن ایوانهائی با سنگهای سفید و سرخ.
6- ساختن دیوار مسجد عمر و سقف آن.
7- ساختن دیواری جدید برای مقام‌الاربعین.
8- ساختن دیوار محراب زکریا.
9- ساختن 48 پنجره از گچ و نصب شیشه رنگی برای آنها.
10- ساختن دو ستون مرمری که گنبد بر آنها سوار است.
11- ساختن پوشش مرمری داخلی.
12- برق‌رسانی به داخل.
13- سنگفرش کردن تمام قسمتهای به آتش کشیده شده.
14- مرمت چوب و تزئینات گنبد چوبی داخلی به کمک مؤسسه ایتالیایی (ایکرم Iccrom)
15- تهیه طرحهای جدید برای ساختن منبر صلاح‌الدین.
16- تهیه و بازسازی کتابت سورة اسراء با کاشیهای معرق.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:25 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

در 8 دسامبر 1987 انتفاضه اول ملت فلسطین علیه اشغال سرزمینشان توسط ارتش رژیم صهیونیستی آغاز شد و تاکنون که دومین انتفاضه را شاهد هستیم این حرکت مردمی توانسته است ضرباتی را در ابعاد گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ... به این رژیم وارد کند.
انتفاضه واژه ای است که از همان سال 1987 (1366) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حکایت از عملکرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حرکت توده های سنگ به دست فلسطینی است توده های که اعم از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی ایستادگی می کنند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین خویش را به جهانیان برسانند. در تاریخ یک قرن گذشته فلسطین چندین انتفاضه وقیام مردمی رخ داده است از این میان قیامهای 1921، 1933، 1936 همگی کوتاه بودند و خیلی زود توسط استعمارگران انگلیسی سرکوب گردیدند، اما در سال 1987 انتفاضه بزرگ موسوم به "انتفاضه اول"رخ داد. 

 

1- شروع انتفاضه
در این خیزش عمومی، حوادث مهمی اتفاق افتاده است که هر یک در شروع انتفاضه مردمی دخیل بودند: در شب ششم اکتبر 1987، در گذرگاه «الشجیعه» در جنوب شهر غزه، بین نیروهای اسرائیلی و گروهی از مجاهدان فلسطینی درگیری پیش می‌آید. صبح روز بعد با حضور خبرنگاران در محل حادثه، رژیم صهیونیستی اثری از درگیری برجای نگذاشته بود، امّا بعد از مدتی جریان فاش گردید که در این حادثه چهار مبارز فلسطینی به شهادت رسیده‌اند. روز هشتم اکتبر، تمام شهرهای نوار غزه شاهد راهپیمایی مردم خشمگین بود. تا غروب این روز تعداد مجروحین به 30 تن رسید و ده‌ها نفر نیز بازداشت شدند. پس از این درگیری، پلیس بیت‌المقدس اعلام کرد که به گروهی یهودی موسوم به «پاسداران جبل هیکل» اجازه داده است تا در حرم شریف قدس، مراسم دینی خود را برگزار کنند. این خبر، صبح جمعه نهم اکتبر 1987 تمام مردم شهر قدس را برانگیخت تا برای دفاع از حریم بیت‌المقدّس و جلوگیری از آلوده شدن آن بوسیله دشمنان بپاخیزند. در روز موعود، مقاومت فلسطینی‌ها برای جلوگیری از ورود این گروه به حرم شریف قدس، به زخمی‌شدن ده‌ها مسلمان ختم شد و گروه پاسداران هیکل از محل درگیری گریختند. با این حال قدس آرام نگرفت ودر آن روزها نوار غزه، نابلس، رام‌الله، و الخلیل یکپارچه آشوب بود. در 12 اکتبر با شهادت مادر 35 ساله‌ای که دبیر یکی از مدارس رام‌الله بود و نیز با زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر، نبرد میان مردم بی‌دفاع و نیرو‌های اسرائیلی شدت یافت. از طرفی با ورود «جرج شولتز» وزیر امور خارجه وقت آمریکا به سرزمین‌های اشغالی، تظاهرات اعتراض آمیز فلسطینی‌ها در نوار غزه و کرانه باختری ادامه یافت و... فرمانده نظامی منطقه جنوب ارتش اسرائیل نیز درپی این اتفاقات، در روز 16 نوامبر حکم اخراج «شیخ عبدالعزیز عوده» رهبر معنوی «جهاد اسلامی» را صادر کرد. در پی انتشار این خبر سراسر مناطق جبالیا، غزه، خان یونس، بلاطه، دهیشه و جنین مملو از تظاهرات و اعتراضات گردید. در ادامه این نا آرامی‌ها «گروه جهاد اسلامی» در شب 22 نوامبر عملیات شهادت‌طلبانه‌ای را در شمال «تل‌آویو» اجرا کرد که منجر به هلاکت عده‌ای از سربازان اسرائیلی شد. همچنین در شب 25 نوامبر نیز چریک‌های فلسطینی جبهه خلق، توسط هواپیمای بادبانی (کایت) به شهرک یهودی‌نشین «الخاصّه» حمله بردند که باعث کشته‌شدن 6 تن از سربازان اسرائیلی شد. همه این رویدادها زمینه ساز قیامی شد که پس از هشتم دسامبر 1987 با تصادف عمدی یک خودروی ارتش اسرائیل با 4 تن از کارگران فلسطینی، شعله‌ور گردیده و بزرگترین و گسترده‌ترین خیزش فلسطینیان پس از سال 1967 را رقم زد.
 

2) علل ظهور انتفاضه
اگر چه بررسی همه علل و عوامل انتفاضه مردم فلسطین نیاز به گذشت زمان بیشتری دارد، اما چند عامل مهم بروز انتفاضه را می‌توان بدینگونه فهرست کرد:
1-2) تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مردم فلسطین: یکی از دلایل اصلی شروع انتفاضه نگاه ملت فلسطین در تحولات بیرونی در منطقه و انقلاب اسلامی ایران بود که دراین‌باره رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین، شهید دکتر فتحی شقاقی توضیحات جامعی دارد: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه کنیم". 2-2) ناامیدی مردم از رهبران خود: از دیگر عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)که در مسیر مبارزات مردمی تا دوران کسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتکاء مردم فلسطین بخصوص ساکنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یک سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت که برای کسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد. به تعبیر «ابوایاد» از رهبران سابق ساف: "... صریحاً بگویم ورود فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1968، خصلت انقلابی آن را کاهش داد. جنبش ما دچار بوروکراسی شده است. رزمندگی خود را از دست داده و به جای آن احترام و ابهت به دست آورده است و از ترس اینکه مبادا از جانب سیاستمداران، متهم به تروریسم، تندروی و ماجراجویی شود، برای اثبات میانه‌روی، نرمش و آشتی‌پذیری خود در هر قدم شتاب کرد، غافل از آنکه رسالت عمده‌اش اساساً این نیست..." 

3-2) سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل: اقدامات وحشیانه حاکمان اسرائیلی و همچنین عناصر و گروههای نژادپرست و افراطی صهیونیست نسبت به اهالی و مردم فلسطینی، از جمله قتل، شکنجه، غارت، تخریب منازل، بازداشت‌های گسترده دسته‌جمعی، حبس‌های طولانی و توهین به مقدسات، کاسه صبر فلسطینی‌ها را لبریز نمود تا اینکه باعث شد آنها در مقابل تجاوزات و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی ایستادگی نمایند و منطقی ترین پاسخ به چنین سیاستهائی آغاز قیامی مردمی به دور از دخالت سستم دولتی بود.
4-2) ناامیدی توده‌های فلسطینی از دولتهای حامی: یکی از دلایل مهم آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود که انتظار هرگونه کمکی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی که تا آن زمان آنها انتظار آن را داشتند عبث و بیهوده است. کشورهای عربی پس از شکستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تکیه کردند تا عمل.
به تعبیر ابوایاد: "... تمام انقلابهایی که در فلسطین شکل گرفته‌اند در پایتختهای عربی دفن شده‌اند. دولتهای عربی نسبت به فلسطینی‌ها علاقه افلاطونی ابراز داشتند، وعده و وعید فراوان دادند، اما اقدام واقعی و عملی هیچ... . با مشاهده این بی‌توجهی آشکار رژیم‌های عربی به اوضاع فلاکت‌بار فلسطینیان، آخرین امیدها از حمایتها و کمک‌های دولتهای عربی و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی قطع شد و اندیشه اتکا به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نحو موفقیت‌آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت...".
 

3) ویژگی‌های انتفاضه
1-3) اسلامی بودن:
یکی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسیبت به حرکتهای مشابه پیشین خمیر مایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق»؛ تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد می‌گوید:" ...مسئله فلسطین همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطن‌پرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئله‌ای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود ..."
2-3) حضور مردم در متن انتفاضه:
نقش مردمی در بسیاری از قیامها تاریخی یکی از مهمترین عامل موفقیت این حرکتها بوده است و انتفاضه ملت فلسطین نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این حرکت مردم در متن انتفاضه قرار داشتند و گرچه دولتمردان سعی داشتند در برخی از برهه ها از این مسئله- به درست یا به غلط - به عنوان برگی چانه زنی در فرایند گفتگوها سود ببرند اما به عنوان ابزاری در دست رهبران فلسطینی نبودند و شاید به جرات بتوان این را گفت که در برخی اوقات اینم حرکت انتفاضه بود که راهبرد گفتگوها را تعیین می کرد تا اینکه ورود به مذاکرات بتواند چنین خواسته ای را بر آن تحمیل کند.
3-3) نوع مبارزه:
یکی دیگر از ویژگیهای این قیام نوع منحصر به فرد بودن این قیام بود که بلحاظ ابزار و شیوه با قیامهای پیشین در داخل وخارج بسیار متفاوت بود. مبارزات فلسطینی همواره متکی به عملیاتهای چریکی و سلاح و سازمان بوده است، اما این بار زنان و کودکان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف - بلحاظ شیوه های مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانه ها و سرزمین خود پرداختند.
4-3) شهادت‌طلبی:
شهادت‌طلبی و از جان گذشتگی، یکی دیگر از خصوصیاتی بود که در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه بخود گرفت. این خصوصیت که اوج آن در عملیات استشهادی بویژه در سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید سبب آن شد تا دولت عبری بر این باور برسد که ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاکره کننده ترسیم می کنند و درصورت عبور این مقامات از این خطوط آن را نخواهند پذیرفت.
5-3) خودجوش و مستقل بودن:
از دیگر ویژگیهای این دوران نسبت به حرکتهای قبلی فلسطینی‌ها، خودجوش و مستقل بودن آن است. جنبش فلسطین در برخورد به بن‌بست در همه خطوط و راهها، سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راه‌حل این مسئله است. راهی که فلسفه‌های سیاسی نتوانستند بپویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش کشیده شدند. امروز در اسلام جستجو می‌شود و این راه همان ایده بازگشت به خویشتن است.
6-3) آگاهی:
مردم فلسطین با "آگاهی و معرفت" برای کسب حقوق از دست رفته‌شان با یکدیگر متحد شدند و در صحنه مبارزه حضوری فعال دارند چنین آگاهی با گذشت زمان نیز فزونی پیدا کرد و در انتفاضه بعدی و حرکت های دیگر این ملت تداعی پیدا کرد و به اوج خود رسید.
رکود انتفاضه و صعود سازش:
با آغاز انتفاضة فلسطین در سال 1987، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت و چنین بعدی سبب گردید تا این تفکر در برخی طیف ها ایجاد شود که موضع تدافعی اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل را می توان در روند گفتگوها شاهد بود و در نتیجه آن می توان از طریق گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین جامعه عمل پوشاند. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت. در این بین ساف با توجه به برگ برنده‌ای که به دست آورد، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاکرات صلح با اسرائیل استفاده کرد. یک سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تصویب کرد و قطعنامه‌های 242و338 که موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، مورد قبول قرار داد. به هر رو برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه مردمی وارد آورد. مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و کشورهای عربی با شرکت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروههای فلسطینی شرکت‌کننده در انتفاضه شد. در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، که منجر به خاموش شدن انتفاضه گردید، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلام‌گرایی در سرزمینهای اشغالی فلسطین اعتراف کرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل، تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری می‌یابد و این برای اسرائیل خطرناک خواهد بود. رابین گفت: "طرفداران فلسطینی (امام) خمینی می‌کوشند تا جناههای معتدل جنبش فتح را از صحنه مبارزه خارج سازند." «نیوزویک» در تفسیری که پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یک اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است که در سال 1967 اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع کشور نیز کسی بود که از سرکوب فلسطینی‌ها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری می‌کرد. اکنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمرکز نموده است که جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد. پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمی‌پیوست." این روزنامه می‌افزاید: "از شگفتی‌های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال می‌باشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند." به اعتقاد «جرج حبش»، پیشنهاد اسرائیل برای خارج کردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود که انتفاضه در آنجا ابتکار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر می‌شد و آنها دریافتند که نمی‌توانند « آهن داغ »ی چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونه‌ای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریکایی مخاطره آفرین بود که بناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی که طی سالها از آنها اجتناب می‌کردند، روی آورند. از جمله این مواضع، مذاکره و نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین بود.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:24 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: صالح السنوسی

هنگامی که جنگ میان "اسرائیل" و مقاومت لبنان با موافقت دو طرف و بر اساس تصمیم غیر الزامی شورای امنیت مستند به ماده ششم منشور سازمان ملل ( و نه ماده هفتم آن) متوقف شد، یکی از پرسش های مهم این بود که آیا "اسرائیل" به آنچه مرتکب شده است، بسنده می کند یا آنکه قصد دارد با تازه کردن نفس جنگ دیگری را آغاز کند. در مقابل هیچ کس این پرسش را مطرح نکرد که آیا مقاومت تمایلی به از سرگیری جنگ دارد یا نه، زیرا همه می دانند که مقاومت در حال دفاع از خود است نه در حالت حمله، چرا که مقاومت هیچ گاه تصمیم نداشت که جنگی را آغاز کند و بر اساس آن دشمن خود را به عقب نشینی در مواضع سیاسی یا نظامی وادار سازد. مقاومت تاکنون از سرزمین خود خارج نشده است، هر چند که گاهی به حملاتی تاکتیکی علیه مهاجمان و در چارچوب دفاع از خود و سرزمین اشغال شده خود دست می زند. بر خلاف مقاومت، اسرائیل از آغاز جنگ اخیر خود اهدافی راهبردی را دنبال می کرد. مقاومت لبنان می توانست با حفظ وضع موجود تنها خواستار آزادی اسیران در برابر آزادی دو نظامی صهیونیست شود و نه نیازی به این داشت که جنگ را آغاز کند و نه مصلحتش در آن بود.
به همین سبب پس از توقف جنگ، این مقاومت بود که هشدار می داد که نباید شرایط به گونه ای پیش برود که عملیات از سرگرفته شود و حال آنکه "اسرائیل" ادعا می کرد که آماده جنگ تازه ای است و این کار برایش دشوار نیست. البته تردیدی در آن نیست که این گونه رفتار (قلدرمابانه) "اسرائیل" بخشی از جنگ روانی این رژیم است و می خواهد با این اقدام آنچه را در میدان جنگ و درگیری نظامی به دست نیاورده است، کسب کند. با این وجود نباید این ادعاهای دشمن را تهدیدی بی مورد دانست، زیرا این رژیم همیشه در حال توطئه است و این توطئه ها اگر وضعیت داخلی لبنان و منطقه و جهان اجازه دهد، قطعا به اجرا گذاشته می شود.
اگر همه بندهای قطعنامه شورای امنیت آن گونه که آمریکا و رژیم صهیونیستی می خواست به اجرا در می آمد، "اسرائیل" می توانست دستاوردهایی داشته باشد، اما اکنون زخمی سطحی برداشته است و بدان سبب که خون از آن جاری است، می تواند در بلند مدت برای این رژیم پیامدهای راهبردی منفی داشته باشد، زیرا همیشه مدعی بوده است که توان نظامی اش در مقایسه با همسایگان بسیار بالاتر است.
به همین سبب تلاش می کند تا اوضاع را به شرایط سابق بازگرداند و پیروزی قاطعی به دست آورد تا به این وسیله بتواند دوباره کابوس وحشت را برای همه کسانی ایجاد کند که در اطراف به نظاره نشسته اند و درباره آن بلایی که بر سر اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل وارد آمد، می پرسند. هر چند این پرسش ها در ابتدا کوچک به نظر می رسد، اما از آنچه که هر حادثه ای در ابتدا می تواند کوچک باشد، اما ممکن است پیامدهای سنگینی به دنبال داشته باشد، "اسرائیل" نیز در فکر آن است که تردیدهای ایجاد شده در میان همپیمانانش درباره توان نظامی و کاهش قدرت "اسرائیل"، بر طرف کند.
بی گمان این انگیزه درونی و احتمالاتی که مطرح می شود، نمی تواند بهانه ای برای جنگ دیگری از سوی اسرائیل باشد، زیرا در چنین وضعی تنها جنگی با پیروزی قاطع لازم است و نه آنکه جنگی بروز کند که پیروزی آن قاطع نباشد و آن وقت تردیدها دو چندان گردد. برای آغاز چنین جنگی از سوی اسرائیل باید سه عامل در کنار هم قرار گیرد: نخستین و مهم ترین عامل تحولات داخلی لبنان است. وضع باید در این سرزمین به گونه ای رقم بخورد که همین اندک اتفاق نظر درباره مشورت و گفت و گو و اختلاف هم از بین برود و به جنگی خشن تبدیل شود که در آن زمان فرصت مناسب برای جنگ آماده خواهد بود و اسرائیل آشکارا و بدون واهمه جنگ را آغاز خواهد کرد.
دوم، تحولات جهان عرب. از آنجا که وضع جهان عرب در مقایسه با پیش از این جنگ هیچ تغییری نکرده است، احتمال آنکه اسرائیل به جنگ دیگری علیه لبنان دست بزند، بسیار است، زیرا عرب ها نه تنها از این شکست اسرائیل و تقویت دستاوردهای مقاومت از راه زیر فشار گذاشتن رژیم صهیونیستی و هماهنگی با مقاومت و رد تلاش های "اسرائیل" جهت بهره برداری از اندک پیروزی به دست آمده از جمله ادامه محاصره لبنان و دادن پرچم به فرانسه برای تهدید حاکمیت لبنان برای این رژیم، عرب ها پذیرفته اند که در دوره انتقالی به نیابت از "اسرائیل" از اجرای محاصره و صحت و دقت و اثرگذاری آن مطمئن شوند. برخی از آنها نیز بر این باورند که ضعف عملکرد نظامی "اسرائیل" ناامیدی زیادی در پی داشته و خواسته ها و انتظارات آنان را برآورده نکرده است!
به همین سبب نه فقط به حمایت از مقاومت یا تثبیت دستاوردهای آن دست نزدند، بلکه اشتیاق زیادی برای استقرار ارتش لبنان در جنوب این سرزمین نشان دادند تا از درد مقاومت که آنان را در تنگنا قرار داده است، راحت شوند و چیزی جز ویرانی های به بار آمده از جنگ باقی نماند و ادعاهای پیش از جنگ آنان ثابت شود و یأس و ناامیدی در دل ملت هایی که تبلیغات حکام عرب را شنیده بودند، جای گیرد.
متغیرات خارجی (غیر از جهان عرب) سومین عامل تصمیمات "اسرائیل" است. زیرا آمریکا هنوز از سودمندی یا بی فایده بودن جنگ دیگری از سوی اسرائیل برای راهبردهای آمریکا در منطقه مطمئن نیست و اگر آمریکا موافقت کند، "اسرائیل" بدون درنگ علیه لبنان و سوریه اعلام جنگ خواهد کرد، اما در آمریکا نظر بر آن است که لبنان راه ورود به شیوه تعامل با سوریه و ایران و حتی عراق است و چنانچه آشفتگی این کشور بتواند موجب تضعیف سوریه و ایران در مقابل آمریکا شود در این صورت همه اتفاق نظر دارند که رژیم صهیونیستی چراغ سبز آغاز جنگ را از آمریکا دریافت کرده است. از این رو، چنانچه دولت بوش تصمیم بگیرد که از مدت باقی مانده از زمامداری اش برای تکمیل پروژه موسوم به "دمکراتیزه کردن جهان و نابودی ترویسم" استفاده کند و برای این منظور از زور نظامی علیه هر یک از این دو دولت بهره بگیرد در آن صورت اسرائیل باید در چنین جنگی حضوری فعال داشته باشد و برای این منظور باید مقاومت لبنان از راه نظامی یا سیاسی از منطقه جنوبی این کشور بیرون رانده شود تا آنکه نتواند در صورت آغاز جنگ سراسری مشکلاتی برای "اسرائیل" پدید آورد.
اما به نظر می رسد که آمریکا فقط در پی تضعیف و از بین بردن مقاومت از راه های سیاسی و با استفاده از ابزار رقابت میان طوائف داخلی لبنان است، زیرا این امر می تواند همبستگی و حمایت از مقاومت را در لبنان کاهش دهد.
همه قراین حاکی از آن است که "اسرائیل" به این سمت در حرکت است و حتی برای آزادی دو نظامی خود نیز حاضر به مذاکره خواهد شد تا آنکه با استقرار ارتش لبنان در نزدیکی مزارع شبعا، دیگر هیچ دلیلی برای مقاومت باقی نگذارد و مقاومت دیگر توان حضور در این منطقه را بدون درگیر شدن با ارتش لبنان و نیروهای بین المللی نداشته باشد. این موضوعی است که "اسرائیل" بسیار به آن دل بسته است.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:22 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: محمد صادق افراسیابی

منبع: روزنامه جام جم، شماره 1840
حزب الله لبنان امروزه نه فقط به خاطر مقاومت نظامی در برابر اسرائیل بلکه به کمک برنامه های رسانه ای - فرهنگیش در تمام دنیا ، چهره ای شناخته شده است. در حقیقت آنچه حزب الله لبنان را از سایر گروه های اسلامی و عربی متمایز ساخته ، قدرت رسانه ای آن بر پایه فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی است. آنچه پیش رو دارید به بررسی ابعاد مختلف قدرت رسانه ای حزب الله لبنان می پردازد.

سایبر دیپلماسی
از سال 1992 میلادی مصادف با حضور سید حسن نصر الله ، دبیرکل حزب الله ، تا کنون رفتار سازمانی مقاومت لبنان ، با رویکردهای رسانه ای ، به ویژه ساختارهای سایبرنتیکی و رایانه ای همراه بوده است. استفاده از سایبر دیپلماسی و اطلاع رسانی مبتنی بر آن ، نقشه هدفمند و نوینی است که امروزه مراکز سیاسی ، نظامی و حتی مذهبی جهان ، برای ارتقای ضریب نفوذ اثر بخشی برنامه های خود ، از آن بهره می جویند. استراتژی برنامه ریزی و سازماندهی دیجیتالی ، یک نوع آزادی فرا مرزی را در اختیار کارگزاران این فرآیند به ارمغان می اورد که حزب الله ، به خوبی از این پتانسیل سود جسته است. به طوری که به جرات می توان گفت رسانه های حزب الله در کنار رسانه های دولتی ایران تنها قدرت های رسانه ای منطقه هستند که رفتاری موثر علیه امریکا و اسرائیل از خود بروز می دهند. موارد ذیل شواهدی بر این مدعاست.
از سحر تا المنار
چند سال پیش را خاطرمان هست که پخش شبکه تلویزیونی ماهواره ای سحر ایران ، توسط یک شرکت فرانسوی که پوشش اروپایی این شبکه را بر عهده داشت ، بر اساس حکم دادگاهی در فرانسه ، در سال 2004 میلادی به طور کامل قطع شد .
علت قطع برنامه های سحر ، لابی صهیونیسم فعال در دولت فرانسه بود که از این کشور خواسته بودند تا پخش برنامه های ضد صهیونیستی شبکه ماهواره ای سحر ایران را در ماهواره و کانال های تلویزیونی فرانسه قطع کند.
همچنین شبکه ماهواره ای خبری عرب زبان العالم نیز که توسط ایران برای کشورهای عرب زبان منطقه برنامه های ضد صهیونیزم پخش می کند ، بارها مورد خشم محافل غربی قرار گرفته است به گونه ای که قطع برنامه های این شبکه نیز چندین بار در دستور کار این مقامات قرار گرفته است . مخالفت شبکه های جهانی ایران با ممنوعیت حجاب دختران و زنان مسلمان در اروپا و ارائه تصویر خشونت طلب و تروریستی رژیم اشغال گر قدس در برنامه های خبری ، از جمله مهم ترین دلایل مخالفت آشکار رسانه های غربی ، از پخش برنامه های خبری شبکه های ماهواره ای ایران در اروپا به شمار می آید. موج گسترده مخالفت ستیزی با پخش برنامه های شبکه های تلویزیونی اسلامی موثر در اروپا و آمریکا ، هم چنان ادامه دارد .
اما شبکه تلویزیونی المنار لبنان www.almanar.com.lb، بیش از همه شبکه ها به دلیل صهیونیست ستیزی آن و پخش برنامه به زبان های مختلف علیه سیاست های اسرائیل و آمریکا در منطقه و جهان ، مورد انزجار رسانه ای اروپا قرار گرفته است . به گونه ای که هم اینک فقط روی ماهواره های عرب ست و آسیا ست قرار دارد . المنار در برنامه های 24 ساعته خود ، مبارزات نیروهای نظامی حزب الله و فلسطین را علیه مواضع اشغال گران قدس نشان می دهد و رفتار سازمانی - رسانه ای کاملا ضد صهیونیستی دارد . المنار در آغاز برنامه های روزانه خود ، سرودی را پخش می کند که در آن به انتفاضه و مبارزه علیه صهیونیسم و استکبار جهانی ، اشاره دارد . شبکه رادیویی النور www.al-nour.net نیز به عنوان رسانه حزب الله ، نقش زیادی در اطلاع رسانی سازمان دیجیتالی این مجموعه در جهان داشته است . الغالبون دات نت ، نشانی اینترنتی رسمی ساختار رسانه ای حزب الله در سرزمین دیجیتال است . این پایگاه چند زبانه که در روز بارها به روز رسانی می شود ، از طریق نشانی اینترنتی http://www.ghaliboun.net/eindex.php قابل مشاهده است. پایگاه www.moqawama.net نیز به عنوان پورتال دیگر مورد علاقه حزب الله مشهور است که طرفداران زیادی دارد. قابلیت ها و توانمندی های پایگاه های اطلاع رسانی مذکور ، به طور کلی در زمان نبرد حزب الله با صهیونیست ها ، مورد تهدید جدی قرار نگرفت و همواره مخاطبان این پایگاه ها ، با عوامل اطلاع رسانی حزب الله در ارتباط بودند. حتی تلویزیون المنار حزب الله ، با وجود حمله شدید و خارج از عرف جهانی ارتش اسرائیل به مراکز رسانه ای مستقر در لبنان مثل mbc ، هم چنان به کار خود ادامه داد. برنامه ریزی و سازماندهی سیستماتیک مبتنی بر رفتار سازمانی حزب الله لبنان در پشتیبانی از این شبکه به حدی بود ، که در طول جنگ 33 روزه ، حتی 1 ثانیه برنامه های این شبکه با اختلال رو به رو نشد و حتی این شبکه ، مناظره مستقیم دبیرکل خود را با خبرنگار شبکه الجزیره قطر www.aljazeera.net برقرار کرد. این مسئله را خبرگان مسائل نظامی و رسانه ای ، یک رفتار بسیار ارزنده سازمان رسانه ای حزب الله تلقی کردند. ضربه هایی که تلویزیون المنار با پخش برنامه ها و تصاویر متعدد خود در جهان عرب ،منطقه و حتی اروپا به اسرائیل زد ، به اعتقاد کارشناسان مسائل نظامی و سیاسی ، کم تر از شلیک موشک های کاتیوشا به شمال اراضی اشغالی نبود. چرا که اکنون ، سازمان های نظامی جهان مثل پنتاگون ، خیلی علاقمندند تا از طریق کانال های رسانه ای مثل www.foxnews.com و شبکه تلویزیونی تازه تاسیس پنتاگون http://www.pentagonchannel.mil اهداف خود را تشریح کنند.
بررسی رفتار رسانه ای حزب الله
شبکه ماهواره ای المنار حزب الله لبنان ، یکی از ابزارها و بازوهای اطلاع رسانی و رسانه ای این حزب به شمار می آید . حزب الله در قیاس با سایر احزاب منطقه ای در خاورمیانه و کشورهایی مانند سوریه ، عراق و حتی کشورهای حوزه خلیج ، رفتار سازمانی رسانه ای و اطلاع رسانی بسیار عالی دارد. این حزب در دکترین اطلاع رسانی خود ، بر مدل صهیونیزم ستیزی ، توجه آشکار دارد . در این مدل ، هر مولفه ای که زمینه مبارزه با عقاید صهیونیزم را ترویج و آشکار کند ، پشتیبانی می شود. این پشتیبانی با صورت های مختلفی انجام می گیرد. به نظر نگارنده حزب الله لبنان تا کنون در سه جبهه ، ساختار رفتار سازمانی - رسانه ای خود را شکل داده است :
1- راه اندازی شبکه تلویزیونی المنار : شبکه تلویزیونی المنار که سایت اینترنتی 2 زبانه آن به نشانی
http://www.manartv.com.lb/news.aspx فعال می باشد ، همان طور که در ابتدای مطلب گفتیم ، به زبان های مختلف به صورت بیست و چهار ساعته اخبار ، گزارشات و پیام های مختلف حزب الله را در زمینه مسائل سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی منطقه و جهان عرب ، به خصوص در عراق و فلسطین منتشر می سازد. علاوه بر این شبکه المنار تصاویری از فعالیت های حزب الله لبنان در منطقه و هم چنین نشست های این حزب را با پوشش جهانی ، مخابره می کند. انتظار می رود بیش از 30 میلیون نفر مخاطب شبکه مذکور باشند و با وجود قطع متعدد برنامه های این شبکه در اروپا ، هم چنان مخاطبان این شبکه از طریق سایت اینترنتی المنار به مشاهده برنامه های آن می پردازند.
2- راه اندازی سایت اینترنتی : علاوه بر سایت المنار حزب الله لبنان دارای سایت های متعدد دیگری نیز می باشد که پیشتر از برخی آن ها یاد شد. نکته ای که در مورد رسانه های آنلاین حزب الله در اینترنت قابل توجه است ، نوع رویکرد خبری و اطلاع رسانی خاصی است که مسئولان اطلاع رسانی حزب الله در انتقال دیتاهای خبری سیاسی و نظامی منطقه به مخاطب ارائه می دهند. اکثر تصاویر به کار گرفته شده در سایت های حزب الله ، تصویر برداری اختصاصی است و کم تر از سایت های دیگر اقتباس شده است . از سویی دیگر ، نویسندگان و مفسران این پایگاه های اینترنتی ، با ادبیات و نگارش خوبی به تحلیل مطالب می پردازند به گونه ای که بعضا مطالب این پایگاه ها در رسانه های عربی انعکاس پیدا می کند. بیش از ده ها هزار بازدید روزانه از سایت های حزب الله ، نشان از توجه قابل ملاحظه رسانه ها و علاقمندان ، به مسائل منعکس شده توسط دستگاه های تبلیغاتی حزب الله دارد . اکنون ، سایت های مشهور خبری و تحلیلی اینترنت ، لینک های زیادی به پایگاه هایی که مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به این مجموعه هستند ، برقرار می کنند و موتور گوگل ، برای واژه Hizbollah ، میلیون ها وب پیج عرضه می کند.
3- طراحی و ساخت بازی های 3 بعدی : یکی دیگر از ابزارهای اطلاع رسانی و رسانه ای حزب الله در دنیای دیجیتال ، توجه این نهاد به استفاده از قابلیت های دنیای دیجیتال در ساخت بازی های 3 بعدی با گرافیک و طراحی ممتاز است . بازی های رایانه ای ، یکی دیگز از ابزارهای دیجیتالی جالبی است که حزب الله برای گسترش و معرفی برنامه های خود طراحی و راه اندازی کرده است . ارزش اثر بخشی اطلاع رسانی و ارتباطاتی باز ی های رایانه ای به حدی است که این بازی ها سالانه میلیاردها دلار به گردش تجارت الکترونیک و حتی گردش سالانه تجارت جهان می افزایند.
بازی « به سوی پیروزی » که توسط گروه طراحی حزب الله چند سال پیش در تیراژ قابل ملاحظه ای به بازار های منطقه و به ویژه ایران وارد شد و توسط یکی از مراکز اسلامی دولتی کشور نیز به بازار کامپیوتر کشور عرضه شد(فرهنگسرای پایداری) ، نمونه ای از این مسائل است . در این بازی ، حزب الله یکی از عملیات موفق خود را که بر ضد مواضع اسرائیلی ها در اخرین دهه های قرن بیستم انجام داده است ، در قالب یک بازی به مخاطبان ارائه می کند. در این بازی ، ابزارهای جنگی اسرائیل به کمک جوانان فلسطینی مبارز ، مورد حمله قرار می گیرد و شعارها و افکار عقدیتی حزب الله به صورت بازی و در محیطی گرافیکی و مالتی مدیا ، به مخاطب منتقل می شود . اکنون بسیاری از مراکز دکترین سازی غرب ، برای ترویج افکار و عقاید خود بر مبنای هدف سازی صوت گرفته ، برنامه های خود را در قالب بازی های کامپیوتری تحت وب یا تحت ویندوز ، طراحی و عرضه می کنند. با این ابزارها که معمولا جذابیت بالایی دارند ، سنین 8 تا 25 سال ، در کشورهای مختلف مورد تهاجم و همراهی فرهنگی و اطلاع رسانی این مراکز قرار می گیرد و مجبورند برای ان که از بازی لذت بیش تری ببرند ، اصطلاحات ، رفتار های حرکتی ، تبلیغات اطراف منوهای بازی را مشاهده کنند و به نوعی ، در تیر رس مستقیم بسته های عقیدتی این مراکز قرار بگیرند . بنابراین توجه به بازی های ویندوزی ، یکی از ابزارهای رسانه ای نوین غرب در جلب افکار عمومی جهان به شمار آمده است که حزب الله نیز تا حدودی از این ابزار استفاده کرده است .
صفی الدین ، مسئول سابق تبلیغات دفتر حزب الله لبنان در ایران در همین رابطه به ساخت دو بازی نیروی ویژه (Special Force) و فتح القدس اشاره می کند که به جنگ میان مسلمانان و رژیم اشغالگر قدس می پردازد. جریان بازی نیروی ویژه بدین صورت است که در طی بازی هدف شما باید نابود کردن دشمنانتان یعنی صهیونیستها باشد، و در این راه چنانچه تمامی مراحل را با موفقیت کامل بگذرانید نهایتا مدال افتخاری از سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دریافت کرده، و چنانچه در طی مراحل عملیات توسط دشمنان دنیای اسلام کشته شوید باز هم شکست نخورده اید چرا که شما به مقام والای شهادت نائل شده اید و به جای اینکه روی صفحه مونیتور عبارت game over ظاهر شود عبارت شهید ظاهر می شود. یکی از امکاناتی که حزب الله لبنان برای جهانی شدن این بازی به آن افزوده است قابلیت چند زبانی آن است به این معنا که این بازی علاوه بر زبان عربی به زبان های انگلیسی ،فرانسوی و فارسی ارائه می شود.
اهمیت این بازی وقتی بیشتر مشخص می شود که به عکس العمل خارجی آن دقت کنیم. «این بازی هیچ شانسی برای صلح باقی نمی گذارد»؛ این جمله ایست که «ران پراسر» سخنگوی سابق وزارت خارجه اسرائیل درباره ی این اقدام فرهنگی حزب الله لبنان عنوان کرد. همچنین دولت اسراییل کشورهایی را که مجوز ورود و پخش این محصولات فرهنگی را به کشورشان می‌دهند، تهدید به قطع رابطه کرد.
اهداف رسانه ای حزب الله
اهداف رسانه ای حزب الله لبنان ، رویکردهای مختلفی را دنبال می کند که عبارتند از :
1- ترویج آرمان ها : ترویج آرمان های مختلف حزب الله با استفاده از توان مندی های رسانه ای و دنیای دیجیتال ، مهم ترین بنیان رفتار سازمانی اطلاع رسانی حزب الله را تشکیل می دهد که همان طور که گفتیم ، از ضریب اثر بخشی بسیار بالایی در چند سال اخیر برخوردار بوده است .
2- صهیونیزم ستیزی : تقریبا در مبحث مقابله رسانه ای با صهیونیزم ، هیچ نهاد غیر دولتی موفقی جز حزب الله در دنیای اسلام وجود نداشته است . توان مندی های رسانه ای آنلاین این حزب در مبارزه علنی با عقاید و عملکردهای رژیم اشغال گر قدس در سراسر جهان ، نمونه بارز اهمیت رسانه های امروزی در تقابل با دکترین های عقیدتی در مناطق خاصی از جهان است .
3- اطلاع رسانی آی تی مدار : استفاده از آی تی برای نفوذ بر ساختار دفاعی و حتی هجومی هر موجودی که به عنوان دشمن تلقی شود ، اصل غیر قابل انکارنبردهای امروزی را تشکیل می دهد. جنگ رسانه ها و جنگ الکترونیک ، چنین اهدافی را جست و جو می کند و بی شک ، ارزش سرمایه گذاری و کار هدفمند در این عرصه ، کار عبثی به شمار نمی رود.استفاده از اینترنت ،ماهواره ، وبلاگ ، رادیو ، نشریات سنتی و همه این مسائل ، وقتی در قالب بین المللی و حرفه ای عرضه شوند ، چیزی کم تر از یک موشک دوربرد نیستند. ارزش رسانه ها و تلفیق رسانه های سنتی با رسانه های نسل جدید ، مرتبه غیر قابل انکار رسانه ها را در پیش برد جنگ های آینده ، تبیین می کند. بر همین اساس ، حزب الله ، صنعت آی تی را یک رویکرد مهم در دکترین رسانه ای خود می داند که در یک دهه اخیر ، برای آن بسیار مثمر ثمرتر بوده است . برای کسب اطلاعات بیش تر در مورد سازمان اطلاع رسانی آی تی مدار حزب الله می توانید به نشانی http://en.wikipedia.org/wiki/Hezbollah مراجعه کنید.
کلام آخر
رفتار سازمانی رسانه ای حزب الله لبنان نشان می دهد که موفقیت های یک جریان سیاسی و مذهبی و حتی نظامی در دنیای نا برابر کنونی ، با اتکا به ساز و کارهای اطلاع رسانی دیجیتالی ، تا چه اندازه اثر بخش و مثمر ثمر است. درک این واقعیت غیر قابل انکار ، باید در دستور کار کمیته های اطلاع رسانی و ارتباطات کلیه مراکز حزبی ، مذهبی کشور قرار بگیرد. نمی توان دور از انتظار دانست که ارسال یک پیام یا ارتباط با صدها هزار مخاطب یک جریان ، فقط با ارسال یک email یا انتشار یک مطلب در وبلاگ یا تارگاه ، بسیار آسان تر و موثر تر از جریان های سنتی موجود است. امیدواریم این فرآیند در کشور ما بهینه و نهادینه تر شود و اطلاع رسانی رسمی دیجیتالی ، به عنوان بخشی از فرهنگ اطلاع رسانی جریان های مذهبی و سیاسی و حتی نظامی کشور ، به شمار رود.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:20 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله ارحمن الرحیم
سران یهودی دنیا عزم جدی بر نابودی هر عقیده ای دارند ، آنان تمامی اصول و تئوریها را بهم می ریزند ، نظامها و حاکمیت ها را لرزان می سازند ، خانواده ها را ویران و نقش مدیریتی پدرها و مادرها را لگدمال می کنند .
آنان تصمیم گرفته اند که به هیچ کس اجازه اظهار وجود ندهند ، رسما اعلام می کنند همه باید تحت اداره یهود باشند ، همه باید به شنیدن صدای آنان عادت کنند . همه چیز را آنگونه که خود می پسندند ، می خواهند .
جوانان را در دنیایی از خیالات و اوهام شاعرانه گرفتار می سازند و به وقت استیصال و سر خوردگی لحظه ای که جوان به هر چیزی چنگ می زند تا خود را از مهلکه نجات دهد ، مذهب جعلی ای که سران یهودی از پیش طراحی کرده اند در اختیار او می گزارند .
بر این اساس می گوییم :
1. شیطان پرستی مذهبی است ساختگی که توسط سران یهودی ای که مدیریت افکار و اندیشه ها را در انحصار خود می پندارند بوجود آمده است .
یهود با صرف مبالغ هنگفت و با خدمت گرفتن هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان ، انتشار سی دی های آموزشی ، مجلات ، روزنامه ها و کاباره ها ... در صدد پر کردن خلاء روحی و معنوی جوانان
غرب و به تبع جوانان شرق برآمده است .
تا جایی که بگفته رئیس بیمارستان نوجوانان نیویورک ، شیطان پرستی یکی از شایع ترین تهدیداتی است که در مقابل بچه های امروز قرار گرفته است .
پر واضح است وقتی کلیسا نتواند در مقابل خواسته های معنوی جوانان الگوی مناسبی ارائه دهد ، آنانی که خود را گرگ می خوانند هدایت گله های گوسفند را بعهده خواهند گرفت .
و کیست که متوجه استخوانهای شکسته کلیسا نشده باشد .
رئیس بخش تحقیقات سری پلیس ایالات متحده می گوید : می توانید مرگ را در بیشتر کلیسا ها لمس کنید ، چیزی برای ادامه حیات وجود ندارد .
2.شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست . به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک نیز میگویند.
3.شیطان پرستی آنگونه که خود می گوید حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود . خود کشی که از موارد رایج این آیین است ، توجیهی اینگونه دارد : اگر بپرسی چرا خودت را می کشی ؟ می گوید می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید .
پیامبر عزیز اسلام (ص) عبارتی دارد که می فرمایند : در آخر الزمان ، دنباله روها از نابخردان پیروی می کنند .
مذهب سازان عصر جدید بسیار زیرک هستند . آنان به این حقیقت رسیده اند که همیشه گروهی در دنیا وجود دارند که از هیچ گونه استقلال فکری برخوردار نیستند و متاسفانه این گروه کمتر به خردمندان تمایل دارند ، بلکه میل بیشترشان به کسانی است که هوی و هوس را سر لوحه کار خود قرار داده اند . پروتکل های دانشوران یهود به صراحت به تربیت و آموزش افراد اشاره دارد ، می گوید : تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی ما دوباره تربیت نشوند ، نمی توانیم برنامه هایمان را در این گونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم . اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم می توانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سر سخت ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم به زیر سلطه خویش در آوریم .
4. به شیطان پرست تفهیم می کنند که دنیای شیطان پرستی زندگی در میان لجن است و هیچ وقت نمی شود در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد و هیچ چاره ای برای پاک شدن نیست جر مردن و رهایی از این دنیا .
5. به شیطان پرست می فهمانند زندگی در این دنیا بر پایه دروغ است و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است ، همه عادت کرده اند دروغ بگویند ، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند .
6. شیطان پرستی آیینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد . آدم شیطان پرست عمر شب را بلند می داند . او حتی خورشید را مانع از تابش نور می پندارد . آنان همه چیز را منفی می خواهند ، اگر به باغ سیب بروند همه سیب ها را کال می بینند و اگر به تئاتر بروند همه بازیگر ها را لال می پندارند. به شیطان پرست می گویند چشمهایت را باز کن ، فقط ببین . مغزت را ببند ، فکر نکن . نقش تو ، نقش تماشا چی تئاتر در این دنیاست .
آدم وقتی در دام ابلیس هایی که طراح و مدیران اجرایی احکام شیطان پرستی اند قرار می گیرد ، به مثابه مواد خامی خواهد بود که هر شکلی را اراده کنند ، از او می سازند.
پروتکلهای دانشوران صهیونیسم جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی را به کمک سخن پردازی و تئوریهای وسوسه انگیز ، کار متخصصان و مدیران یهودی می داند.
آنان آنچنان به تبدیل آدمها می پردازند که بسیاری از افراد از اینکه موجود دیگری شده اند که خودشان نیستند ، خبر دار نمی شوند.
حتی آنانی که فکر می کنند مدیر و طراح و برنامه ریز حداقل بخشی از شیطان پرستها هستند ، تنها عاملی ناچیز و بی مقدارند که کورکورانه در خدمت ابلیس بزرگ قرار گرفته اند.
7. راهی که برای شیطان پرست ترسیم می کنند معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. اولا راه نیست ، کوره راه است. مسیری است که به هیچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام می کنند ما به مقصد نمی رسیم. برای شیطان پرست تفهیم می کنند جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش می رود و سر انجام مطمئن می شود راه بازگشتی وجود ندارد.
8. احیاء اخلاق مصیبت بار قوم لوط امروز از طریق گروههای شیطان پرست و وابسطه به آن ترویج می شود. پیشرفت هم جنس خواهی باور کردنی نیست. حمایت مقامات ارشد کلیسای انگلیس ، پارلمان اتحادیه اروپایی ، انجمن اطلاعات جنسی و انجمن آموزش و پرورش ایالات متحده ... ننگ آور است.
امروز دیگر صلیب های وارونه ، ستاره پنج پر ، خفاش ، صورتهای نقاشی شده ، ماسک های حیوانات درنده ی شاخ دار ، برهنه پوشی ... تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیست. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. مدتی پیش روزنامه های آمریکا نوشتند جمعی شیطان پرست دستگیر شدند که نوجوانان و حتی کودکان را وحشیانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تکه تکه می کرده اند. استفاده افراطی از مشروبات الکلی ، مواد مخدر ، قرص های روان گردان و انرژی زا ، استفاده و استعمال آلات مصنوعی ، خوردن و آشامیدن ادرار و مدفوع ... معجونی از بیماری های روحی ، روانی و جسمی بخصوص بیماری های عفونی و ایدز را برای شیطان پرست ها به ارمغان آورده است. ایدز شایع ترین بیماری نزد شیطان پرستان است. و 75 در صد عامل آلودگی شش هزار نفری که روزانه مبتلا به این درد بی درمان می شوند انتقال از طریق تماس جنسی است.
9. توصیه ای که شیطان پرست ها ناگزیر به انجام آنند. شنیدن آهنگ های تند همراه با خشونت است. که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. خود را بی خانمانی بیابانگرد بپندارند که از عشق و محبت متنفرند. آنان خوانندگان بسیار خشنی ، که در صدایشان می توان غرش حیوانات وحشی را شنید ، سمبل قدرت شیطان پرستی می دانند. که کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد رفع می کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می شود. اکنون موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی Yidish یهودیان گرفته شده در همه زوایای ذهن جوان آمریکایی و ... رخنه کرده ، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا بر تر می دانند. روزی گروه بیتل ها از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نیز معروف تر است و امروز گروه های موسیقی شیطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند.
10. دوست جوان من بداند:
بنیانگزار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام آنتوان لوی است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی ، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد. همان رقص ها و کار های جنسی که به وسیله فرانکسیست ها ، به طور مخفی انجام می شد ، امروز از طریق گروه های شیطان پرست مثل متالیکا در سطح عموم رواج داده می شود.
صنعت سکس و بازرگانی تن که در ردیف سود آورترین تجارت های جهان است به همراه صنایع مشروب سازی ، قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است.
شبکه وسیعی از کلوبهای شبانه و فاحشه خانه ها توسط ویلیام ساموئل رزنبرگ ، مشهور به بیلی رز ، که از یهودیان مهاجر به آمریکا است ، تاسیس شد.
غول صنایع مشروب سازی ، یهودی مهاجر ، ساموئل برنفمن است. که امروزه دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن ها ، به نام سیگرام در نیویورک است و در 120 کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بیش از یک میلیارد دلار است.
سلطان دنیای پنهان شخصی است یهودی ، به نام روچیلد ، که بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد کرد او در قاچاق مشروبات الکلی و مواد مخدر ، سرمایه گزاری عظیمی نمود.
اولین فیلم تاریخ سینما که در آن حریم اخلاق شکسته شد ، ماه آبی است نام دارد که توسط یک یهودی به نام اتوپرمینگر بسال 1953 کارگردانی شد و برای اولین بار واژه هایی مانند ، آبستن و باکره را بکاربرد.
سه سال بعد همین کارگردان یهودی فیلم مردی با دست های طلایی را عرضه کرد و یک تابوی اخلاقی دیگر را شکست. او برای اولین بار به نمایش اعتیاد به هرویین پرداخت.
پرمینگر در فیلم بعدی اش که در سال 1959 ساخته شد برای نخستین مرتبه ، صحنه تجاوز جنسی را به نمایش درآورد.
انسانیت زدایی ، هدف اصلی همه فیلم های این کارگردان یهودی بوده است.
و اینک شیطان پرستی با اسطوره سازی و با ارائه مطالب گمراه کننده و پورنوگرافیک سعی در تحقیر جوانان و برده داری نوین دارد .
نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:10 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]