سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع چگونگی حاکمیت بر 9% باقی مانده که شامل بیت المقدس نیز می باشد ، به دورهای بعدی مذاکرات موکول گردید و در خوشبینانه ترین حالت، حکومت خود گردان در 5 % از سرزمی فلسطین تشکیل گردید .

یاسر عرفات ، رهبر ساف بعنوان نماینده قانونی مردم فلسطین و رئیس حکومت خودگردان معرفی گردید .

حکومت خودگردان فلسطین از داشتن ارتش مستقل ، بودجه جداگانه ، پول رایج ، سیاست خارجی و...محروم بود و حتی صادرات هر گونه کالا و مواد از طریق وزارت بازرگانی و وزارت خارجه اسرائیل می بایست انجام گردد. حتی در انتخابات شورای قانون گذاری فلسطین ، رژیم صهیونیستی ، نامزد ها را باید تأیید کند .

در توافقنامه غزه – اریحا ، مسائل مهمی نظیر سرنوشت آوراگان ، آینده حکومت خودگردان ، سرنوشت بیت المقدس ، مساله آب و شرح وظایف حکومت خود گردان ، چگونگی ارتباط غزه یا اریحا همچنان مبهم و لاینحل باقی مانده بود و این موارد به دور آخر مذاکرات موکول شده بود.

با توافقنامه غزه – اریحا کشورهای غربی موظف شدند رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند و به عادی سازی روابط و بر قراری مناسبات اقتصادی با اسرائیل مبادرت ورزند .

18- قرار داد طابا : با استمرار روند مذاکرات میان رژیم صهیونیستی و عرفات ، در تاریخ 20/5/1374 قرار داد طابا به امضاء رسید .

بر اساس این قرار داد حاکمیت خود مختار حکومت گردان بر شهرهای جنین ، طولکرم، نابلس، قلقیلیه ، رام ا... و بخشی از شهرالخلیل اعمال می گردید و متعاقب آن عرفات و ساف در مقابل کلینتون متعهد شدند بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامه سازمان آزادیبخش فلسطین ، حذف نمایند .

19- توافقنامه صلح مریلند ( وای ریور 1 ) : پس از گذشت 5 سال از امضای توافقنامه اسلو و همچنین توقف 19 ماهه مذاکرات صلح در تاریخ 23/7/1373 مذاکرات نتانیاهو – عرفات ، با وساطت جدی رئیس جهموری آمریکا در مریلند آغاز شد . هیئت های فلسطینی – اسرائیلی پس از 9 روز مذاکرات فشرده که با مشارکت کلینتون و جورج تنت ، رئیس C.I.A صورت گرفت ، توافقنامه جدید را در تاریخ 1/8/1377 ( پاییز 98 ) منعقد نمودند .

بر اساس این توافقنامه ، نیروهای اسرائیلی از 1/13% از خاک کرانه باختری در عرض سه ماه فرا خوانده می شوند .

ایم مقدار زمین به سه طریق اداره می گردد:

1- حاکمیت مدنی و امنیتی 1 تا 3 % کرانه غربی ، در اختیار حکومت خود گردان است .

2- قسممت اعظم از 1/13 % تحت عنوان « حاکمیت مشترک » اداره گردد که امور مدنی در اختیار حکومت خود گردان و امور امنیتی به عهده اسرایئل است .

3- مابقی ، منطقه حفاظت شده طبیعی می باشد که فلسطینی ها در آن حق ساخت و ساز ندارند .

در عین حال اسرائیل متعهد می شود که 750 تن از زندانی های فلسطینی را طی سه مرحله آزاد کند ( در این زمان 3500 فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می بردند )

تشکیلات خودگردان نیز تعهد می کند کلیه سلاح ها و تجهیزات نظامی غیر قانونی در سرزمین های فلسطینی مصادره کند و با سرویس های امنیتی آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن گروه های تروریستی و جریان مخالف روند صلح ، همکاری نزدیک و همه جانبه داشته باشند .

20- قرار داد وای ریور 2 (شرم الشیخ دوم )

توافقنامه شرم الشیخ دوم در 13/6/1378 ( تابستان 1999 )در شهر شرم الشیخ واقع در مصر ، با حضور « مادلین آلبرایت » وزیر امور خارجه آمریکا، و طرف های اسرائیلی و فلسطینی به امضاء رسید ،که در واقع برنامه زمان بندی ، درباره چگونگی اجرای قرار داد مریلند یا وای ریور 1 مفاد مرحله اجرا در آمد :

1- عقب نشینی از 7 % اراضی کرانه باختری که از 19/6/1378 تا 22/6/1378 انجام شد ، اما بعداً حکومت خود گردان اعلام کرد اسرائیل به جای 7% از 5/6 % عقب نشینی کرده که از سوی اسرائیل رد شد .

2- عقب نشینی مرحله دوم که قرار بود از 24/8/1378 ، مطابق با 15 نوامبر 1999 ، انجام شود به دلیل اینکه اسرائیل اراضی غیر قابل سکونت را به حکومت خودگردان داد، عملاً با مخالفت حکومت خودگردان روبرو گردید و عملی نشد.

3- به جای آزادی 750 زندانی در مرحله عمل ، 350 زندانی آزاد گرید که از زندانیان غیر جهادی بوند. فقط 12 نفر از زندانیان حماس و سازمان جهاد اسلامی آزاد شدند .

4- تخلیه 6 شهرک و واگذاری آن به حکومت خود گردان نیز عملی نشد و باراک آن را به مرحله نهایی مذاکرات واگذار نمود .

5- حکومت خودگردان تعداد زیادی از مسؤولین و کادرهای حماس و سازمان جهاد اسلامی را دستگیر و زندانی نمود .

این اقدام با همکاری C.I.A و موساد و با هماهنگی دستگاه اطلاعاتی اردن ، مصر و حکومت خود گردان و در تاریخ 29/6/1387 با دستگیری ابراهیم القوشه ، سخنگو ، خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی ، موسی ابومرزوق و محمد ابونضال از اعضای دفتر سیاسی حماس به اوج خود رسید .

21- اجلاس کمپ دیوید 2 :

اجلاس کمپ دیوید 2 ، در آمریکا در اواخر مرداد 1379 ( تابستان 2000 ) و با حضور مسؤولین آمریکا ، رژیم صهیونیستی و حکومت خودگردان تشکیل گردید .

 

 موضوعات مورد بحث در این اجلاس عبارت بودند از :    

1- سرنوشت بیت المقدس .

2- وضعیت آوارگان فلسطینی ( آوارگان سال 1948و 1967 ) .

3- اعلام موجودیت کشور مستقل فلسطین .

4- مرزهای حکومت خود گردان .

5- وضعیت شهرکهای یهودی نشین در کرانه باختری و نوار غزه .

6- چگونگی تقسیم منابع آب .

باراک یک روز پس از بدست گیری زمام امور رژیم صهیونیستی ، بر چهار موضوع ، تحت عنوان « خطوط قرمز  اسرائیل برای مذاکره » در دو روز پایانی مذاکرات صلح تأکید کرد که عبارنتد از :

1- بیت المقدس و قدس برای همیشه تحت حاکمیت اسرائیل خواهد بود.

2- اسرائیل تحت هیچ شرایطی به مرزهای 1967 ، بازنخواهد گشت .

3- حکومت خودگردان و فلسطینی ها، هرگز اجازه داشتن ارتش نخواهند داشت .

4- شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و نوار غزه تحت حاکمیت اسرائیل خواهند بود.

همچنین باراک قبل از شروع مذاکره دور آخر اعلام کرد ، اجازه بازگشت به آوارگان فلسطینی 1948 و 1967 را نخواهد داد .

بنابراین از شش مساله ای که در دستور کار دور آخر قرار داشت ، رژیم صهیونیستی چهار موضوع را به عنوان خطوط قرمز اسرائیل مطرح نمود که اصلاً  قابل بحث نمی باشد . نپذیرفتن مساله پنجم نیز کاملاً بدیهی است ، زیرا در صورت بازگشت آوارگان فلسطینی سالهای 1948 و 1967 که بیش از 3/5 میلیون نفر تخمیم زده می شوند، ترکیب جمعیت به نفع فلسطینی ها رقم می خورد و همان طور که پیش بینی می شد ، این دور مذاکرات نیز با شکست روبرو شد . 

 

فرآیند فریب رهبران ساف در صلح خاورمیانه :

1- بر اساس توافقنامه طرح تقسیم فلسطین در سال 1948 می بایست 12300 کلیومتر مربع از کل فلسطین در اختیار فلسطینی ها و 14700 کیلومتر مربع در تصرف اسرائیل باشد . به عبارت دیگر حدود 45 درصد ، متعلق به فلسطین و 55 درصد در اختیار اسرائیل باشد .

2- بر اساس قطعنامه شماره 244 ، که پس از اشتغال باقیمانده سرزمین های فلسطین در جنگ 1967 صادر شد . می بایست تمام کرانه غربی و نوار غزه همراه با مناطق اشغال شده در جنگ 1967 به فلسطینی ها مسترد گردد که حدود 6000 کیلومتر مربع می باشد .

3- در کنفرانس مادرید در سال 1991 ، آمریکا و اسرائیل قول استرداد 100 درصد از سرزمین های کرانه باختری و نوار غزه را به رهبران ساف و یاسر عرفات دادند و به این وسیله تمام امتیازات لازم را از او ستاندند .

4- در کنفرانس اسلو در سال 1993 ، توافقنامه غزه – اریحا رقم 100 درصد به 90 درصد کاهش یافت .

5- در قرار داد مریلند و وای ریو1 ، در سال 1997 ، رقم 90 درصد مجدداً کاهش یافت و به 40 درصد رسید .

6- در اجلاس شرم الشیخ و توافقنامه وای ریور2 ، در سال 1997 ، رقم 40 درصد   بازهم کاهش یافت و به 18 درصد رسید، یعنی 1018 کیلومتر مربع .

7- در اجلاس کمپ دیوید ، در تابستان سال 2000 ، رقم 18 درصد به 5/13 درصد کاهش یافت .

8- در کنفرانس اسلو صحبت از ایجاد حکومت مستقل فلسطینی بود، اما در طول مذاکرات موضوع ، به نوعی خودمختاری محدود با قدرت عمل بسیاری پایین تر تبدیل شد.

 

قطعنامه های بین المللی

تا سال 1993 ، 579 قطعنامه به نفع مردم فلسطین صادر گردیده است . مهمترین آنها چهار قطعنامه ای است که پایه صلح در خاورمیانه می باشند . از این میان ، قطعنامه هر دو کشور اسرائیل و فلسطین موحجودیت می یابند . قطعنامه بعدی ، قطعنامه 194 نیز به اسرائیل حکم می کند دستور و اجازه بازگشت پناهندگان فلسطینی سال 1948 به بعد را به خانه های خود صادر کند و به کسانی که نمی خواهند مراجعت کنند ، غرامت بپردازد . به دنبال جنگ 1967 ، شورای امنیت قطعنامه 242 را صادر می کند . این قطعنامه سرانجام درخواست می نماید که اسرائیل از تمامی اراضی که به روز اشغال کرده ، خارج شود . پس از جنگ 1973 شورای امنیت قطعنامه 338 صادر نموده و در آن دستور می دهد که اسرائیل قطعنامه 242 را اجرا نماید و بدین ترتیب مجدداً تاکید می کند که اسرائیل باید اراضی اشغالی را باز پس دهد .   

 

قطعنامه 242

پس از شروع جنگ شش روزه ( 1967 ) که منجر به شکست اعراب و اشغال نواحی ساحل غربی بلندی های جولان و زه و شبه جزیره سینا بوسیله اسرائیل گردید ، شورای امنیت قطعنامه 242 را تصویب نمود . در این قطعنامه که زمینه ای برای مذاکرات بعدی و حل نهایی مشکل خاورمیانه فرض شده بر غیر قابل قبول بودن تحصیل قلمرو بوسیله جنگ و تلاش برای یافتن صلح دائم تاکید شده است تا همه کشورهای منطقه بتوانند در امنیت به سر برند.

بر اساس قطعنامه 242 برقراری صلح دائم تاکید شده است تا همه کشورهای منطقه بتوانند در امنیت به سر برند .

براساس قطعنامه 242 برقراری صلح با دوام به اصول زیر بستگی داشت .

1- عقب نشینی اسرائیل از سرزمین هایی که در جنگ اخیر به اشغال در آورده است .

2- احترام حاکمیت ، تمامیت اراضی و استقلال سیاسی همه کشورهای منطقه و زندگی کردن آنها در صلح و مرزهای شناخته شده .

3- تضمین آزادی کشتیرانی در آبراه های بین المللی منطقه .

4- حل عادلانه مساله پناهندگان ( فلسطین ) .

قطعنامه 242 مورد قبول قدرتهای جهانی و اکثریت کشورهای غرب قرار گرفت اما طرفین اصلی منازعه بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها حاضر به قبول آن نبود ، زیرا هر دو مدعی مالکیت تمامی خاک فلسطین بودند .

 

قطعنامه 338

این قطعنامه پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در 22 اکتبر 1973 توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید .

طبق این قطعنامه :

1- از تمامی طرح های درخواست شده بود تا هر گونه تیر اندازی را متوقف و فوراً به همه فعالیت های نظامی در مناطق اشغالی ، تا حداکثر دوازده روز پس از اتخاذ این تصمیم ، خاتمه دهند .

2- از تمامی طرف های درخواست می کرد تا بلافاصله پس از شروع آتش بس ، مفاد قطعنامه 242 شورای امنیت را با تمام جزئیاتش به مرحله اجرا در آورند.

3- از طرفین درخواست می کند برای استقرار یک صلح پایدار و عادلانه در خاورمیانه ، با یکدیگر وارد مذاکره شوند.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:37 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
طرح های صلح خاورمیانه

1- در سال 1951 ، کنفرانس صلح پاریس تشکیل گردید . در این کنفرانس پیشنهاد پرداخت غرامت جنگی و بازگشت تعدادی از آوارگان عرب و همچنین تعیین مرزها ارائه گردیده . اعراب بر انجام مذاکرات غیر مستقیم با رژیم صهیونستی اصرار داشتند ولی اسرائیل آن را رد نمود و از مذاکره خودداری کرد و لذا فلسطینی ها حملات خویش را از مرزها آغاز نمودند .

2- در سال 1955 ، « دالس » وزیر خارجه وقت آمریکا ، با پشتیبانی انگلستان و فرانسه پیشنهاد تعیین مرزها و بازگشت آوارگان به میهن و اعطای ضمانت نامه های بین المللی را داد، ولی اعراب موافقت نکردند و پاسخ اسرائیل جز در مورد تعیین مرزها، مثبت بود.

3- در سال 1962 ، « جانسون » در سازمان ملل متحد پیشنهاد نمود که به آوارگان عرب، حق بازگشت به میهن یا دریافت غرامت داده شود. اعراب به بازگشت تأکید داشتند ولی اسرائیل به کل پیشنهاد پاسخ منفی داد .

4- در سال  1965 ، « حبیب بورقیه » رئیس جمهوری تونس بر اساس تقسیم فلسطین مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1949 ، پیشنهاد راه حل مرحله ای را داد. پیشنهاد بورقیه با عکسل العمل شدید اعراب بویژه « جمال عبد الناصر » علیه وی مواجه شد و اسرائیل نیز در مقابل پیشنهاد مذکور طرح « اشکل » را عرضه کرد که مبتنی بر جمع کردن آوارگان جهان عرب و تحقق متارکه در مرزها بود .

5- بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن 1967 ، شورای امنیت قطعنامه مشهور 242 را به تصویب رساند. در این قطعنامه از عقب نشینی اسرائیل ، مرزهای امن، حل مشکل آوارگان ( ملت فلسطین ) صحبت شده است .

6- در سال 1970 « ویلیام راجرز» وزیر خارجه آمریکا ، طرحی را مطرح نمود مبتنی بر اجرای قطعنامه 242 شورای امنیت در مورد مصر و اردن ،( برقراری آتش بس سه ماهه در کانال سوئز وساطت سازمان ملل متحد برای حل بحران ). عکس العمل اعراب ( به جز فلسطینی ها ) و اسرائیل مثبت بود و آتش بس پیشنهادی در کانال سوئز عملاً پذیرفته شد.

7- در سال 1972 ، اردن، طرح پادشاهی متحده عرب را عرضه کرد که هدف از آن متحد کردن شرق و غرب رود اردن ، تحت سلطنت رژیم اردن بود. این طرح با مخالفت اعراب روبرو گردید .

8- در سال 1973 کنفرانس ژنو برای حل مسائل خاورمیانه تحت ریاست مشترک آمریکا و شوروی تشکیل گردید . اردن و مصر در این کنفرانس شرکت کردند ولی سوریه از حضور در آن خوداری ورزید .

9- در سال 1977 ، « کارتر » رئیس جمهوری وقت آمریکا ، اصل « زمین در برابر صلح » را اعلام کرد و خواستار الحاق سرزمین فلسطین به اردن شد . پاسخ اعراب مثبت بود و فلسطینی ها احتیاط نشان دادند ، ولی اسرائیل موضع منفی گرفت .

10- در سال 1978 ، توافق های کمپ دیوید میان سادات و اسرائیل با مشارکت آمریکا امضاء شد . در توافقهای مزبور قطعنامه 242 شورای امنیت مورد تأیید قرار گرفته و از امضای پیمان صلح میان مصر و اسرائیل و اعطای خودمختاری به ساحل غربی و نوار غزه، سخن به میان آمده است .

عکس العمل اعراب در مقابل توافق های کمپ دیوید شدید بود ، به نحوی که کنفرانس سران عرب در بغداد تشکیل گردید و طی آن عضویت مصر در جامعه عرب تعلیق شد و مقر جامعه مزبور از قاهره به تونس منتقل شد و مجازات های دیگری علیه مصر در سطح جهان عرب اعمال گردید. ولی علیرغم آن، سادات به راه مصالحه جداگانه با اسرائیل و نزدیکی بیشتر با آمریکا ادامه داد و پیمان صلح بین مصر و رژیم ذکر شده ، در ماه مارس سال 1979 ، امضاء شد .

11- در سال 1980 ، جامعه اقتصادی اروپا اعلامیه « ونیز » را منتشر کرد که طی آن شرکت « ساف » در مذاکرات آینده صلح خاورمیانه خواسته شده است . واکنش اعراب در مقابل اعلامیه ونیز مثبت و اسرائیل منفی بود .

12- در سال 1981، « لئونید برژنف » ، رهبر حزب کمونیست و رئیس اتحاد جماهیر شوروی ، طرحی را ارائه داد که در آن از تشکیل یک کنفرانس بین المللی برای بررسی مساله خاورمیانه ، مرزهای امن و تشکیل کشور فلسطین صحبت شده است . عکس العمل اعراب در مقابل این طرح مثبت و پاسخ اسرائیل منفی بود .

13- در تابستان 1981 ، « امیر فهد » ولیعهد عربستان سعودی ، طرحی را عرضه کرد. این طرح متضمن عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغالی عرب ( در سال 1967 ) ، تشکیل کشور فلسطین و حق زندگی در صلح برای همه کشورهای منطقه بود. پاسخ اعراب به استثنای سوریه و لیبی و برخی از سازمان های فلسطینی ، مثبت و عکس العمل اسرائیل منفی بود .

14- در دسامبر 1982 ، در حالی که آخرین گروه از رزمندگان فلسطینی ، پس از 88 روز مقاومت در مقابل تهاجم گسترده نیروهای اسرائیلی به لبنان ، شهر بیروت را ترک می کردند ، «رونالد ریگان » رئیس جمهور وقت آمریکا ، طرح خاورمیانه ای خود را اعلام نمود .

در طرح ریگان از پیوستن سرزمین های فلسطینی ساحل غربی و نوار غزه به اردن و تحقیق خود مختاری برای فلسطینی ها در این مناطق صحبت شده است .

این طرح اگر چه دولت مستقل فلسطینی و بطور کلی حق تعیین سرنوشت برای ملت فلسطین را نادیده گرفت ، ولی به جز از سوی سوریه و لیبی با مخالفتی در سطح جهان عرب روبرو نشد و سازمان آزادبخشی فلسطین ( ساف ) هم به دلایل فوق آن را غیر کافی دانسته است . اما عکس العمل اسرائیل در مقابل طرح مذکور منفی بوده است .

15- در سپتامبر 1982 ، کنفرانس سران عرب در شهر فاس ( مغرب )، طرحی را تصویب نمود که به « منشور فاس »  معروف شده است .

در این طرح از عقب نشینی نیروهای اسرائیلی تا پشت مرزهای سال 1967 ، تشکیل دولت مستقل فلسطینی ، به رهبری « ساف » و تضمین طرح برای تمام دولت های منطقه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد ، سخن به میان آمده است . منشور فاس مورد تصویب اکثر کشورهای عرب و همچنین ساف واقع شد .

16- کنفرانس صلح مادرید : طرح صلح آمریکا با شعار « زمین در برابر صلح » ، نقطه عطفی در طرح های صلح میان اعراب و اسرائیل محسوب می شود . اولین دور مذاکرات در مادرید پایتخت اسپانیا ، در 30 اکتبر 1991 و با حضور هیات هایی از سوریه، لبنان ، اسرائیل و هیات مشترک اردنی – فلسطینی آغاز شد .

این مذاکرات از دور چهارم به واشنگتن منتقل گردید . نا دور پنجم مذاکرات ، که در اسرائیل حزب
 « لیکود » حاکم بود ، هیچگونه اتفاق خاصی رخ نداد . اما از دور ششم که حزب « کار » به رهبری « اسحاق رابین » روی کار آمد ، مذاکرات صلح شاهد شعارهای جدید از سوی رابین بود . رابین با متهم کردن لیکود مبنی بر اینکه مانع  پیشرفت مذاکرات و تحقق صلح بوده اعلام نمود که قطعنامه های 242 و 338 را قبول داشته ولی عقب نشینی از جنوب لبنان را بر اساس قطعنامه 425 شورای امنیت را رد کرد و این عقب نشینی را منوط به تضمین امنیت اسرائیل از سوی لبنان و از طریق خلع سلاح و انهدام حزب ا... دانسته است . همچنین دفتر نخست وزیری اسرائیل اعلام نمود که ادامه شهرک سازی ، روند مذاکرات را طولانی می کند . بنابراین شهرک سازی متوقف می شود. البته هیچ کدام از وعده ها تحقق نیافت و از ادامه مذاکرات نتیجه ای حاصل نشد . پس از مرحله اول دوره هفتم مذاکرات ، « بیل کلینتون » از حزب دموکرات ، رئیس جمهور شد و حمایت آمریکا از اسرائیل در این مذاکرت بیشتر و نیز مذاکرات چند جانبه ( اسرائیل و هیات های عربی ) به مذاکرات دو جانبه تبدیل گردید.

مذاکرات صلح مادرید پس از ده دوره ، به نتیجه قطعی و روشنی دست نیافت و عملاً به بن بست رسید . اما شکسته شدن قبح مذاکره با رژیم اشغالگر و شناسایی آن به عنوان یک دولت قانونی و مشروع ، به هر حال برای اسرائیل یک پیروزی و موفقیت بزرگ محسوب می شود .

حذف کلی این مذاکرات به این صورت بود که یک خود گردانی فلسطینی می تواند در کرانه غربی و نواره غزه ایجاد شود . این خود گردانی باید ظرف 5 سال تشکیل و برای یافتن راه حل نهایی باید طی سه سال ، مذاکرات بیشتری انجام شود.

پس از پایان ده دوره مذاکره که در ژوئن 93 پایان یافت ، رئیس هیات فلسطینی اعلام کرد که فرایند صلح در خطر است و ما نمی توانیم مذاکره کنیم . وی کلینتون را به جانبداری از اسرائیل متهم کرد و گفت « 20 ماه مذاکره و سه هفته شرکت در دهمین دور مذاکرات دو جانبه نشان داد ، شکافی که بر سر مسائل مهم ، دو طرف را از یکدیگر جدا می سازد ، به حال خود باقی است »

17- کنفرانس اسلو و توافقنامه غزه – اریحا

همزمان با مذاکرات چند جانبه بین نمایندگان اعراب و اسرائیل که پس ا زده دور به نتیجه روشنی نرسید ، گفتگوی دو جانبه بین طرف های اصلی یعنی ساف و اسرائیل به طور مخفیانه در اسلو در جریان بود. پس از ماه ها مذاکره ، سرانجام در سپتامبر 1993 اسحاق و یاسر عرفات ، کلیات توافقنامه غزه – اریحا را امضاء کردند .

این توافقنامه مبنای اصلی طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه است و تمام تحولات و مذاکرات انجام گرفته از سال 1993 تا 2001 میان رژیم صهیونیستی و ساف در چارچوب این توافقنامه می باشد .

تا این زمان رهبری عرفات چه در ساف ( به دلیل انشعاب متعدد و ابراز مخالفت های داخلی به خاطر تنازلات پی در پی وی در قبال اسرائلیان )، چه در سرزمینهای اشغالی ( به خاطر رشد گرایشات اسلام خواهانه حماس و جهاد اسلامی ) و چه در منطقه و حوزه بین الملل (به خاطر حمایت از صدام و کودتای اوت 92 شوروی ) به اعلی درجه ضعف رسیده بود و رهبری پیر ساف که می دید دیگر هیچ برگ برنده ای برای از دست دادن ندارد، دست به قمار بزرگ گفتگوهای سری اسلو زد .

دو طرف یکدیگر را به رسمیت شناختند و موافقت کردند که یک خودگردانی فلسطینی را نخست در غزه ایجاد کنند و سپس در نقاط دیگری از کرانه غربی رود اردن توسعه دهند . خودگردانی می بایستی شامل امور بهداشتی ، آموزش و پرورش ، خدمات اجتماعی ، جهانگردی ، مالیات و پلیس باشد . اما مسایل مربوط به شهرک های یهودی نشین ، پناهندگان فلسطینی ، بیت المقدس شرقی بر 90% از سرزمین فلسطین کاملاً مسجل شده و رسمیت یافت .

خودمختاری فلسطینی ها ، تنها بر کمتر از 3% از کرانه باختری و 60% از نوار غزه که مجموعاً 288 کیلومتر مربع از وسعت 27000 کیلومتر مربعی مورد پذیرش قرار گرفت که شامل غزه ، اریحا و چند روستای کوچک می شد . با این توافقنامه فلسطینی ها بر 1% از خاک فلسطین ، خودمختاری بدست آوردند .  

 


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:35 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

شیخ عزالدین قسام در سال 1882 م/ 1261 ش، در روستای (جبله) واقع در بخش لاذقیه سوریه در خانواده مذهبی متولد گردید. قسام در 14 سالگی برای کسب علوم دینی به دانشگاه الازهر مصر رفت و مدت 8 سال در انجا اقامت نمود و از محضر اساتید آن دانشگاه و از جمله شیخ محمد عبده استفاده نمود.
قسام پس از مراجعت به زادگاهش در کنار تعلیم و تربیت و بسط و نشر معارف اسلامی، به انجام فعالیتهای سیاسی نیز مبادرت ورزید. 
شهید شیخ عزالدین قسام
پس از جنگ جهانی اول، در هنگام لشکرکشی فرانسویان جهت تسخیر سوریه، قسام با دعوت مردم به قیام علیه اشغالگران، خود رهبری عملیات جهادی علیه اشغالگران فرانسوی را بعهده گرفت. پس از یکسری جنگ و گریز، نیروهای فرانسوی موفق به تسخیر پایگاههای انقلابیون تحت رهبری قسام در مارس و ژویه 13 ش، شدند.
شیخ قسام در فلسطین ابتدا شغل معلمی را انتخاب نمود. سپس در مسجد استقلال شهر حیفا به عنوان سخنوری طراز اول مشهور شد. او از همان ابتدا بر جهاد علیه صهیونیستها اصرار می ورزید و به موازات آن علیه فرقه های ضاله ای چون قادیانیه و بهایت که ان منطقه را با پشتیبانی انگلیسیها تبدیل به منطقه نفوذ خود نموده بودند به مبارزه برخاست.
قسام از سال 1925 م/ 134 ش، تصمیم به سازماندهی یک تشکیلات مخفی به منظور جهاد علیه دولت قیمومت انگلیس و صهیونیستها گرفت و از سال 1929 به فعالیتهای خویش ابعاد جدیدی بخشید. او به عنوان عضو محکمه شرعی حیفا، روستاهای فلسطین را زیر پا گذاشت و در پرتو تماسهای خود با کشاورزان در روستاها و نمازگزاران مسجد استقلال حیفا، توانست شماری از نیروها و عناصر انقلابی را جذب کند و در هسته های مخفی سازمان دهد.
افراد نامزد عضویت برای مدتی تحت کنترل و اموزش قرار می گرفتند. هر شخصی که قصد ورود به تشکیلات قسامیون را داشت، ابتدا سوره فاتحه و سپس آیات دیگری را که مربوط به جهاد بود تلاوت می نمود.
هر عضو جدید با ادای سوگند با خدا پیمان می بست تا ضمن تعهد به راستگویی و درستکاری، تمامی احکام اسلام را رعایت کرده و پاسدار ایدئولوژی اسلامی باشد. پس از پذیرش عضویت افراد در تشکیلات، علاوه بر آموزشهای نظامی به آموزشهای مذهبی نیز اهمیت داده می شد. هر یک از اعضا مکلف بود در حد توان، تعدادی از ایات و احادیث جهاد در راه خدا را حفظ نماید. اعضا همچنین درسهایی در مورد جنگهای صدر اسلام می آموختند.
قسام در سال 1928 م ، 12 گروه جهادی را متحد مرکزی تشکیلات را مرکت از (العبد قاسم ، محمد زعروره، محومد صال محمد و خلیل محمد عیسی ) مشهور به ابوابراهیم الکبیر را پایه ریزی نمود.
اولین عملیات، در سال 1931م / 131 ش، علیه آبادی صهیونیست نشین (الیاجور) در نزدیکی حیفا به وقوع پیوست که طی آن سه صهیونیست به هلاکت رسیدند. این عملیات علیه مستعمره های صهیونیست نشین همواره استمرار داشت. همچنین عملیات دیگری را بر علیه عوامل صهیونیسم و مقامات انگلیسی، یعنی فروشندگان زمین سازماندهی می نمودند که این عملیات ها تا زمان قیام بزرگ ادامه یافت.
قسام در نیمه نخست نوامبر 1935 م / آبان 1314 ش، همراه 24 تن از یارانش با هدف دعوت مردم به انقلاب و تشکیل آنچه که امروز به هسته انقلابی معروف است وارد شهر جنین شد. قسام و یارانش در روز 14 نوامبر در غازی نزدیک مستعمره عین حارود مستقر شدند. که در همان حال یک گشتی نظامی مرکب از یک پلیس محلی و گروهبان انگلیسی در حال عبور از منطقه بودند.
یکی از مجاهدین به نام (سام محمود مخزومی ) به آنان فرمان ایست داد. از آنجا که گشتیها به فرمان توجهی ننمودند، اقدام به شلیک گلوله نمود و جریان آن گروهبان انگلیسی کشته و پلیس محلی موفق به فرار شد، و جریان را به نزدیکترین پاسگاه انتظامی اطلاع داد.
لذا انگلیسیها نیروهای پلیس را جهت دستگیری گروه قسام اعزام نمودند. گروه قسام که با وضعیت دشورای روبرو شده بود. به ناچار به طرف بیش های یعبد عقب نشینی کردند و در محل امن تری موضع گرفتند. شیخ قسام پیش از عقب نشینی به سمت بیشه های یعبد، یارانش را به دو گروه تقسیم نمود. یک گروه مامور قطع خطوط مواصلاتی انگلیسی ها در شمال فلسطین و ضرفه زدن به مراکز تجمع نیروهای انگلیسی و یک گروه ده نفری دیگر به همراه قسام عازم منزل شیخ سعید حسان یکی از دوستان قسام در بیشه های بعبد شدند.
سرانجام در صب زود، روز 2 نوامبر 1935 م/ 1314 ش، قوای بریتانیا جنگل را به محاصره خود درآوردند و چندین هواپیمای شناسایی و جنگی برای پیدا کردن آنان بر فراز جنگل به پرواز درآمد. و زد و خورد سختی در گرفت. علیرغم انکه تعداد انگلیسیها بالغ بر 4 نفر بود، لیکن گروه قسام با تمام توان به مقاومت پرداختند و هنگامی که انگلیسیها خواستار تسلیم شیخ عزالدین قسام شدند او پاس داد. اما هرگز تسلیم نخواهیم شد. این جهاد در راه خداست و سپس رو به همرزمانش نمود و افزود ای برادران چون شهیدان بمیرید.
نبرد نابرابر به مدت 6 ساعت به طول انجامید و طی آن 15 نفر از نیروهای نظامی و مهاجم انگلیسی به هلاکت رسیدند. سرانجام پس از ساعت ها مقاومت و پایداری، شیخ عزالدین قسام نیز به دنبال یارانش، یوسف زیباوی، و محمد حنفی مصری، خود نیز شهادت را در آغوش کشید و به ملکوت اعلی پرواز نمود و با خون پاکش درخت تنومند اسلام و نهضت مقاومت اسلامی فلسطین را آبیاری نمود.
شهادت شیخ عزالدین قسام نه تنها موجب یاس مردم فلسطین و خاموشی حرکت جهادی در بین مردم نگردید، بلکه به مبارزات مردم فلسطین شور و حرارتی دیگر بخشید و ابعاد جدیدی از مبارزه مسلحانه و اسلامی را فراروی آنان قرار داد.
پس از شهادت قسام، افرادی چون (شیخ فرحان السعدی ) و الوابراهیم کبیر که از فرماندهان گروه قسام بودند رهبری مبارزه علیه انگلیسیها را به عهده گرفتند. ابوابراهیم الکبیر در منطقه الجلیل به مقاومت بر علیه اشغالگران دست میزد و مبادرت به عملیات نظامی می نمود.
از جمله عملیاتی که او رهبری کرد، حمله به یک کاروان یهودی در جاده نابلس طولکرم بود، که در پاس به تجاوز یهودیان به اعراب در نزدیکی حیفا صورت گرفت.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:32 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
. عبد العزیز علی عبد الحفیظ الرنتیسی در تاریخ 23/10/1947 در روستای یبنا (میان عسقلان و یافا) دیده به جهان گشود
پس از جنگ 1948خانواده اش به نوار غزه پناه برده و در اردوگاه آوارگان خان یونس سکنی می گزیند . لازم به یادآوری است که در آن وقت ایشان 6 ماهه بود .
2. دارای 9 برادر و دو خواهر می باشد.  شهید دکتر عبدالعزیز رنتیسی
3. در سن شش سالگی وارد مدرسه الوکاله الغوث (نمایندگی سازمان ملل در کمک به آوارگان) می شود . ایشان با اینکه بیش از شش سال عمر نداشتند به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و جهت تأمین معیشت خانواده پرجمعیت خود مجبور می شود ، کار کند .
4. به سال 1965 دوره دبیرستان را با رتبه ممتاز به پایان رسانده و جهت ادامه تحصیل راهی اسکندریه شده و به تحصیل طب در دانشگاه (اسکندریه) پرداخت .
5. در سال 1972 با برتری و موفقیت تحصیلات دانشگاهی را به اتمام رسانده و به غزه بر
می گردد. بعد از دو سال اقامت در غزه جهت گذراندن دوره فوق لیسانس به اسکندریه باز می گردد . در سال 1976 دوباره به غزه برگشته و به شغل طبابت در بیمارستان ناصر (مرکز اصلی پزشکی خان یونس) می پردازد .
6. متأهل و دارای دو پسر و چهار دختر می باشد .
7. ایشان همچنین در پستهای مختلف از جمله : عضویت در هیأت اداری جامعه اسلامی ، عضویت در جمعیت پزشکی ـ عربی نوار غزه ، و هلال احمر فلسطین
فعالیت نموده است .
8. در سال 1978 همزمان با افتتاح دانشگاه اسلامی غزه به تدریس علم ژنتیک و انگل شناسی در آنجا مشغول شد .
9. در سال 1983 به علت امتناع از پرداخت مالیات به اشغالگران بازداشت و در تاریخ 5/1/1988 دوباره به مدت 21 روز بازداشت می شود .
10. دکتر رنتیسی در سال 1987 همراه با فعالان حرکت اسلامی در نوار غزه سازمان جنبش مقاومت اسلامی “حماس“ را تأسیس کرد.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:31 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
1. متولد روستای سلواد از شهرستان رام الله (فلسطین) به سال 1956 م .

2. در سال 1967 به کویت عزیمت کرده و تا زمان شعله ورشدن جنگ خلیج به سال 1990 در آنجا می ماند . خالد مشعل

3. تحصیلات ابتدائی خود را در سلواد و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهی را در کویت به اتمام می رساند .

4. رهبری جمعیت اسلامی ـ فلسطینی را در دانشگاه کویت به عهده گرفته و در تأسیس ائتلاف جنبش اسلامی که با حرکت فتح در بدست گرفتن رهبری اتحادیه کل دانشجویان فلسطینی (در کویت) در رقابت بود مشارکت می کند .

 5. دارای مدرک لیسانس در رشته فیزیک از دانشگاه کویت می باشد . 6. در سال 1981 ازدواج کرده و دارای هفت فرزند سه دختر و چهار دختر می باشد .

7. در طول اقامت خود در کویت علاوه بر خدمت به آرمان فلسطین به تدریس فیزیک نیز می پرداخت .

 4. وارد اردن شده و تمام وقت خود را صرف فعالیتهای سیاسی می کند .

5. از بنیانگذاران جنبش مقاومت اسلامی “ حماس“ به شمار می آید .

6. از بدو تأسیس جنبش حماس عضو دفتر سیاسی آن بوده و در سال 1996 به عنوان رئیس این دفتر انتخاب شد .

 7. به تاریخ 25/9/1997 در پایتخت اردن هدف عملیات تروریستی مزدوران موساد قرارمی گیرد که این عملیات در پی تعقیب و دستگیری آنان (مأموران موساد) توسط محافظ خالد مشعل به شکست می انجامد . لازم به یادآوری است که شیخ احمد یاسین در نتیجه شکست این عملیات آزاد شد.


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  5:27 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]