سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

تاثیر امام خمینی در ملت های عربی و بازتاب آن در شعر معاصر عرب (شام)1

انقلاب اسلامی ایران بر سه محور اساسی استوار بوده است: دین، مردم و امام. در این میان امام نقش مرجع و رهبر دینی، سیاسی و اجتماعی، طلیعه دار مبارزه و جهاد و معلم آن، اندیشمند آگاه به زمان، احیأ گر، مصلح و مجدد را دارا بوده است. شخصیتی که صفات و ویژگیهایش او را از همگان متمایز و برجسته می سازد. او علوم و معارف دینی را از حیطه قلم، جوهر و دفتر به صحنؤ زندگی آورد در آغاز خود طعم آن را چشید و مست و واله گردید بعد با بیانش مردم را سرمست گردانید او با اندیشه های جدیدش راه نوی را فرا راه انسان و جامعه گشود.
شاعران معاصر عرب بویژه خطؤ شام سیمای امام (س) و مطالب یاد شده بالا را به زیبایی هرچه تمامتر در شعر خود ترسیم کرده اند گویا از آغاز مبارزه و جهاد امام در سال 42 تا پیروزی و از آن تا عروج ایشان با ایشان به سر برده و در مکتبش به شاگردی نشسته اند. در این باره برای آگاهی کاملتر، خوانندگان گرامی را به پژوهش "پژواک انقلاب اسلامی ایران در شعر معاصر عرب"2 باب دوم "سیمای امام در رخ نمای شعر معاصر عرب" رهنمون می شوم.
در اینجا نظر خوانندگان را به نقشی که امام بین ملتهای عربی ایفأ کرده و تاثیری که در آنان گذاشته است، جلب و بازتاب آن را در گوشه و کنار شعر شامی جستجو می کنیم.

قبل از آنکه امام طلوع کند بر جامعه عربی چه می گذشت؟ شاعر از زبان مردمش چنین می گوید: زمانه ما را در خود می بلعید. عزیز ذلیل و ذلیل عزیز می گشت. مستکبران و متجاوزان چنان بین ما سرکشی و عصیان می ورزیدند که توان بلند کردن نیزه و برکشیدن شمشیر را از ما گرفته بودند؛ سرکشانی که از ترس، از سایه خود گریزان بودند ولی سستی و سهل انگاری ما آنان را چنان بزرگ و جری کرده بود که بزرگان قوم سر خود را در مقابل آنان فرود می آوردند.
شاعر در ادامه قصیده اش می گوید: تا اینکه امام چون قلب طپنده و روحی که ضعف و سستی را نمی شناخت، طلوع کرد و زمان سربلندی و افتخار و عظمت ما (ملت عربی) فرا رسید.
امام چون نیسان، فصل شکوفائی را در زندگی و تاریخ ملتهای عربی بوجود آورده است. او معنی بهار است.
ایشان در گاه پیکار، آتش شعله ور در خون رگهای ملتهای عربی و درگاه مرگ، جانی دوباره و در تارهای وجود آنان، آوازی بود.
درخصوص جایگاه و نقش امام بین ملتهای عربی شاعر سبیتی چنین می گوید: ای امام اگر جانبازی و فداکاری تو نمی بود، شرق و غرب ما را به رسمیت نمی شناختند. اگر روشنایی وجود تو نمی بود، تاریکی شب ما را مغلوب خود می ساخت. اگر فتوای تو نمی بود، امتی ضعیف باقی می ماندیم. تو در سرزمین ما نسلی را پروراندی که چون سبع سمان ملت ما را در قرون پیاپی کفایت می کند.

امام نور خداوند در چشمان ملتهای عربی و فریاد حق در حنجره های حق جوی آنان است.
او نشان عزت ملتهای عربی گردید چراکه حسین زمانه است.

تاثیر اندیشه های امام در ملتهای عربی

امام اندیشه های جدیدش را با دستان به خون خضا شده نوشت تا نورانیت و درخشندگی را به الفبای عربی ببخشد و ملتهای عربی در پرتو آن راه گم شده را پیدا کنند و آتش ویرانگری که آنان را در خود بلعیده است، از آنان دور نماید.

امام احیأ گر دین و ارزشهای دینی

شاعر سعید عسیلی می گوید امام چشمان خفتؤ ملتهای عربی را به جهاد و مبارزه علیه ستم بیدار کرد.
او مبتکر انقلاب، تک سوار میدان جهاد، رهایی بخش ملتهای عربی از ستم و معلم جهاد و انقلاب بین ملتهای عربی است بگونه ای که در پرتو تعالیمش، آنان آغازگر مبارزه امام در کشورهای خود گشتند.
امام، نقش شریعت را ـ که در صحنه زندگی ملتها مفقود شده بود ـ و نیز حق بنا حق خورده آنان را به آنان بازگرداند.

خط امام بین ملتهای عربی

شاعر مدنی الموسوی خط امام را بین ملت خویش چنین ترسیم می کند: ای امام! تو با عدالت و حقیقت بی شائبه ای که در وجودت متجلی گشته است و با آگاهی به زمان و مقتضیاتش، راهی را فراروی ما گشودی که در پرتو آن اصیل را از غیرش تشخیص می دهیم.
خط امام دارای چنان ویژگی است که اگر ملتی در جستجوی زندگی با عزت و افتخار باشد، باید به اندیشه و خط ایشان پایبند گردد.
شاعر نبیل حلباوی می گوید: امام در بین ما ملتهای عربی جاودانه است چه خط امام، راه و چراغ هدایت و سرچشمه عشق و علاقه و رشد ماست.

رهبری و بیعت با او

هدایت و رهبری امام، نور خورشید بود که شعاعش سراسر گیتی را فراگرفته بود، چیزی نبود که در مرزهای ایران محصور شده باشد.
از دیگر سوی، ملتهای عربی از دگرگونی های بی ثمری که هرازگاهی در حاکمیت و نیز در حرکت های انقلابی رخ می داد و موجب نومیدی ملتها از به ثمر رسیدن مبارزه علیه ظلم خصوصاً علیه اسرائیل می شد، احساس تنفر و خستگی و بیزاری می کردند. همان مدعیانی که قبل از رسیدن به حکومت داد دلسوزی ملت را سر می دادند، خیلی زود به حاکمانی تبدیل می شدند و می شوند که کاری جز زیر پا نهادن حق ملتها و نادیده گرفتن ارزشها و توجه به منافع خویش، نداشتند.17 به همین دلیل، رهبری راستین را جز در ردای امام در هیچ خلعت دیگری ندیدند و بطور حصر ایشان را رهبر خود، جهان اسلام و مبارزه علیه اسرائیل برگزیدند.
چرا امام را برای رهبری انتخاب کردند؟ چنین آمده است: راه امام همان راه قرآن و حق است پس خداوند پشتیبان و مراقب اوست و پیروزی شاهد این مدعاست.
ملتهای عربی بعداز شناخت رهبر راستین، به او و خط او علاقمند شدند و با امام خود بیعت کردند و بیعتشان با امام در حقیقت تجدید پیمان عالم ذر20 بود و هیچ گونه ترس و مانعی آنان را از راه امامشان باز نمی داشت.

آنان به مانند حواریون عیسی(ع) با امام خود بیعت کردند و با اخلاص بر آن گردن نهادند.

تاثیر عرفان، شعر و شاعری امام در شعر و شاعران عربی

یکی از ابعاد شخصیت امام(س) بعد عرفانی ایشان است. او مراحل سیر و سلوک را طی کرد و چنان عاشقانه در جمال و جلال محبوب به پرواز درآمد و در معانی زیبا و بلند غوطه ور گشت که رخساره ای از آن در اشعارش جلوه گر شده است. این جلوِه گری چنان شاعران عربی را به وجد آورده است که عاشقانه، با الهام از مفاهیم عرفانی و اشعار امام چکامه های خود را سروده اند و اوج تاثیرپذیری خود را در اشعارشان به نمایش گذاشته اند.
شاعر نبیل حلباوی در ضمن بیان عشق خود نسبت به امام، اوج تاثیر خود را از اندیشه های عرفانی و غزل مشهور امام "چشم بیمار" به نمایش می گذارد.
اگر بیت اوّل و مصرع اوّل از بیت دوم را با مطلع غزل یاد شده مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که شاعر خیلی زیبا آن را به عربی برگردانده است مطلع غزل چنین است.
استاد مهدی الصادق در قصیده "وصال" اوج عشق و دلبستگی خود را به امام و پیوند اندیشه های عرفانیش را با اندیشه های امام و گره خوردن آندو را بهم، به نمایش گذاشته است. او به گونه ای از شعرهای عارفانه امام متاثر شده است که گاه الفاظ را به عربی برگردان کرده است.
او در آغاز تصویری را از امام ترسیم می کند که در دنیا چون خیال گذرایی بود. در ادامه، اوصاف عارفانه ای را از امام و اندیشه های عرفانیش بدین ترتیب ارائه می دهد. "او در جمال و جلال محبوب، عاشقانه، غرق شده بود. او باده نوش خرابات بود چه، مستان اهل کمالند. و آنچنان در آنجا ندای مستانه سر می داد که هستی به دعا و تضرعمی نشست. نزد عارفان گناه شراب از هر حلال دیگری شرینتر و پاکتر است. او از زهد فریبنده و واعظان دروغین برحذر بود. او کتابهایش را که صفحه های آن پر از شرک و بیهوده گوئی بود، پاره کرد و گفت: مدعیان علم در تاریکی غوطه ورند زیراکه علم حجاب اکبر است. او در مسجد قوم و حلقه درس هیچ صفا، خیر و برکتی را ندید و گفت دنیا همه شراب و مستی است و باقی همه هیچ. "همانا یاران من مستان خرابات هستند که بیداریشان در مستی نهفته است نه در عقل چه تکیه بر آن جز گمراهی چیز دیگری نیست".
معانی موجود در قصیده را با غزلهای موجود در صفحات 163 ـ 167 ـ 170 ـ 177 ـ 212 ـ 223 ـ 243 و 245 دیوان امام مقایسه نمائید اوج تاثیرپذیری شاعر عربی را از معانی عرفانی و اشعار امام درخواهید یافت.
از آنجایی که امام شعر را در خدمت شکوفا ساختن مفاهیم بلند انسانی و در خدمت انسان بکار گرفته است، شاعر حسن طراد می گوید: امام شاعرتر از شاعران عرب است. زیرا قافیه شعرش شعور است، زندگی به سبب آن خندان و شادمان، و یاس و بدبختی از آن رخت برمی بندد. سرچشمه شعرش عقیده و ایمان و شعور است. ابیات آن خانه هائی است که جود، کرامت و بزرگواری از آنها سرازیر می شود و فقیر و درمانده را زنده می گرداند. وزنش ترازو و شناخت حق است. بحرش دریای خیر و برکت است. به همین جهت شاعرترین شاعران ما است.

تاثیر ارتحال امام در جوامع عربی

ارتحال امام ثلمه ای بود که نه تنها بر جهان اسلام سنگین آمد و بلکه چنان پیکره امت اسلامی و امت عربی را مجروح ساخت که بهبودی نمی یابد.
و چنان این ضایعه بس بزرگ است که دنیا با همه وسعتش بر ملت های عربی و بر ضعفأ تنگ آمده است. از این رو، از او می طلبند که از هر راهی ـ از طریق زمین یا آسمان ـ برگردد و آنان را فریادرسی کند.

1- مقصود از "شام" "سوریه، لبنان، فلسطین و اردن"
2- رساله نگارنده: پژواک انقلاب اسلامی ایران در شعر معاصر عرب (شام)، کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس، ص 87.
3- نبیل حلباوی: قصیدؤ "فارس العشق" مجله الراصد، شماره 20، ص 15
4- همان منبع.
5- سیدمحمد حسین فضل اللّه: قصیده "لانک قوة لانک ثوره" مجله الثقافة الاسلامیه، شماره 12، ص 292
6- خلیل عجمی: قصیده "نعم لعینیک" مجله الراصد، شماره 21، ص 25
7- استاد مصطفی سبیتی: قصیده "یا قبله نور" مجله الراصد، شماره 5، ص 15
8- خلیل عجمی: "معرکة الجنوب یا امام الشرق" مجله الراصد، شماره 12، ص 10
9- استاد وهیب عجمی: قصیده "صلت بمحرابک الدنیا" مجله الراصد، شماره 9، ص 51
10- سید محمدحسین فضل اللّه: "لانک قوه لانک ثوره" مجله الثقافه الاسلامیه، شماره 12، ص 292
11- مدین الموسوی: قصیده "امام الثائرین" مجله الراصد، شماره 20، ص 13
12- خلیل عجمی: قصیده "نعم لعینیک"، اللقأ الشعری الاول، ص 20
13- نبیل حلباوی: قصیده "فارس العشق"، مجله الراصد، شماره 20، ص 56
14- سعید عسیلی: اللقأ الشعری الاوّل، ص 63
15- اسداللّه موسی: قصیده "یا عاشورأ یا عرس الشهدأ"، مجله المنطلق، شماره 22، 3، 14 هـ، ص 101
16- شیخ حسن طراد: قصیده "الی قائد الثوره الاسلامیه"، فرائد القصائد فی الخمینی القائد، ص 37
17- استاد علی عبدالحلیم شعیب: مقاله "الثوره الاسلامیه فی ایران و انعکاساتها فی الشعر العاملی" مجله الثقافه الاسلامیه، شماره 36، ص 112
18- علی خاتون: قصیده "یا آیة اللّه"، مجله المنطلق، شماره 4، 1399 هـ
19- جعفرحسین نزار: الخمینی والثورة فی الشعر العربی، ج 1، ص 133
20- رک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 7، ص 6 و 7 ذیل آیه 173 سوره اعراف. در تفسیر آیه چنین آمده است: منظور از این عالم و پیمان همان عالم استعدادها و پیمان فطری است که خداوند در عالم تکوین از نطفه ها در صلب پدران سوال می کند "الست بربکم" آنان در جواب "قالوا بلی" گویند.
21- عفیف النابلسی: قصیده "باقون والعهد فی اعناقنا شرف" مجله المنطلق، شماره 25، 1987م
22- استاد احمد حرب: قصیده "عدالینا یا نصیرالضعفأ"، مجله الراصد، شماره 21، ص 17
23- نبیل حلباوی: قصیده "فارس العشق"، مجله الراصد، شماره 20، ص 55
24- روح اللّه خمینی، دیوان امام، غزل "چشم بیمار" ص 142
25- استاد مهدی الصادق: قصیده "وصال"، فرائد القصائد فی الخمینی القائد، ص 90 و 91
26- شیخ حسن طراد: قصیده "الی قائد الثوره الاسلامیة"، فرائد القصائد فی الخمینی القائد، ص 36
27- ابوعبداللّه البحرانی: قصیده "من وحی الذکری الاولی" مجله الثقافة الاسلامیه، شماره 36، ص 60
28- استاد احمد حرب: قصیده "عدالینا یا نصیرالضعفأ" مجله الراصد، شماره 21، ص 17


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  12:12 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

واقعه آرماگدون - غرب و آمادگیهاى پیش از ظهور

یادداشت مترجم: کلمه [Armageddo] یا آنگونه که در اصل مقاله اى که خواهید خواند آمده است «هر مجدون » واژه اى است اصلایونانى که بنا به تعریف واژه نامه هاى آمریکایى همچون فرهنگ «وبستر» به معنى نبرد نهایى حق و باطل در آخرالزمان است. همچنین این واژه نام شهرى است در منطقه عمومى شام که بنا به آنچه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا، در عهد جدید آمده است، جنگى عظیم در آنجا رخ مى دهد و مرحله حاضر از زندگى بشر در آن زمان پایان مى یابد. به عبارتى نبرد مذکور مقدمه تحولى بزرگ است که سرنوشت نهایى آدمى بر روى کره زمین به آن بستگى دارد. دکتر عبدالکریم زبیدى نویسنده مقاله اى که ترجمه آن در پى خواهد آمد، در نوشته کوتاه خود به بررسى اعتقاد غربیان به این حادثه پرداخته و به طور خلاصه از رابطه این واقعه با حادثه عظیم ظهور مهدى آل محمد، صلوات الله علیهم اجمعین،پرده برداشته است. این مقاله گرچه در برخى موارد حاوى تحلیلى سطحى است، اما در عین حال نکات مهمى را درخود دارد که در شرایط سیاسى کنونى منطقه قابل اهمال نیست.

حادثه شریف ظهور، حادثه اى بزرگ است و قدرتهاى بزرگ جهان،سیاست خارجى خود را بر مبناى حوادثى که پیش از آن رخ مى دهدجهت داده و نقشه هاى نظامى خود رابه شکلى سامان داده اند که آمادگیهاى لازم براى این حادثه درآن ملحوظ باشند. این در حالى است که مؤسسات دینى و رسانه هاى این دولتها نیز، مردم خود را براى پیشباز این حادثه آماده مى سازند.

این مؤسسات دینى به همراه رسانه هاى دیدارى و شنیدارى این دولتها، از سالهاى دهه هشتادمیلادى مردم خود را به ایمان جمعى به وقوع حادثه اى بزرگ در سرزمین شام که به نبردى هسته اى خواهدانجامید توجه داده اند. این مؤسسات پیوسته مردم خود را به ایمان به این نکته فرا مى خوانند که بزودى لشکرى از دشمنان مسیح که بدنه اصلى آن از میلیونها نظامى تشکیل یافته، از عراق حرکت مى کند و پس از گذشتن از رود فرات - که در آن زمان به خشکى گراییده است - به سوى قدس رهسپار مى شود. امانیروهاى مؤمن به مسیح راه این لشگر را سد کرده و همگى در«آرماگدون » با یکدیگر برخوردخواهند کرد و در این مکان است که درگیرى اتفاق خواهد افتاد. صخره هاذوب مى شوند... دیوارها بر زمین فرو مى غلتند... پوست تن انسانها درحالیکه ایستاده اند ذوب شده ومیلیونها نفر از بین مى روند... و این نبردى نهایى و هسته اى است...سپس مسیح براى بار دوم از جایگاه بلند خود بر زمین فرود مى آید... وپس از چندى زمام رهبرى جهان رادر دست گرفته و صلح جهانى رابرقرار مى کند... او دولت صلح را برزمین نو و زیر آسمانى تازه بنامى کند... و این مهم را از مرکزفرماندهى خود در قدس عملى مى سازد.

یک بررسى انجام گرفته از سوى مؤسسه «تلسن » که در اکتبر سال 1985 م. به نشر رسیده است; نشان مى دهد که در حال حاضر 61 میلیون آمریکایى در انتظار واقعه آرماگدون گوش خوابانده اند و این در حالى است که ذکر مؤسسات دینى وایستگاههاى رادیو تلویزیونى که به این مهم پرداخته اند; در این مجال کوتاه میسر نیست.

مؤسسات دینى آمریکایى این نکته را روشن ساخته اند که سپاهى که از عراق به سوى قدس رهسپارخواهد شد، بنا به پیشگویى حرقیال(فصل 38 و 39) از نظامیانى ازعراق، ایران، لیبى، سودان و قفقاز درجنوب روسیه تشکیل مى شوند.دانستن این موضوع ما را در تحلیل سیاست خارجى دولتهاى آمریکایى و اروپایى درباره مردم کشورهاى یاد شده مدد مى دهد. مدارس انجیلى در آمریکا بر پایه این تحلیل که واقعه آرماگدون تنها حادثه اى است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن مى سازد... و این واقعه اى بسیار نزدیک است به تبلیغ این دیدگاه پرداخته اند.

آرماگدونى که این عده از آن سخن مى گویند همان حادثه عظیمى است که پیش از ظهور مهدى، عجل الله تعالى فرجه، رخ خواهد داد،همان حادثه بزرگى که ائمه ما،علیهم السلام، نام «قرقیسیا» را بر آن اطلاق کرده اند. ائمه ما، علیهم السلام،از این نکته خبر داده اند که میلیونهانظامى از آمریکا، اروپا، روسیه،ترکیه (1)

، مصر و دول مغرب عربى به اضافه سربازانى از سرزمین شام شامل کشورهاى سوریه، اردن،لبنان، فلسطین و اسراییل همگى درناحیه اى در این محدوده تحت عنوان «قرقیسیا» با یکدیگر برخورد کرده وپس از حصول درگیرى، این سفیانى است که در پس آنکه همگى را چونان کشتزارى درو شده در هم مى کوبداز صحنه نبرد پیروز بیرون مى آید.در صحیحه میسر از امام باقر،علیه السلام، نقل است که فرمود:

«اى میسر! از اینجا تا قرقیسیاچقدر راه است؟» عرض کردم: «همین نزدیکیها در ساحل فرات قرار دارد.»پس فرمودند: «اما در این ناحیه واقعه اى اتفاق خواهدافتاد که از زمانى که خداوند متعال آسمانها و زمین راآفریده بى سابقه بوده، چنانکه تا وقتى آسمانها و زمین برپا هستند هم،واقعه اى همچون آن اتفاق نخواهدافتاد... سفره اى است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیرمى شوند.» (2)

امثال این روایات از امام صادق،علیه السلام (3) ، و سایر ائمه نقل شده است.

حادثه «قرقیسیا» همان حادثه بزرگى است که پیش از ظهورحضرت حجة بن الحسن العسکرى،علیهماالسلام، رخ مى دهد و از آنجاکه این حادثه به سفیانى ارتباط داردو سفیانى از علایم حتمى ظهور امام زمان، علیه السلام، است وقوع این حادثه حتمى است، چه، امام مهدى پس از حادثه قرقیسیا با سفیانى برخورد خواهد کرد (و پس ازشکستهاى سفیانى فرو رفتن سپاه اوما بین مکه ومدینه) براى دیدار بامسیح، علیه السلام، رهسپار قدس خواهد شد.

(به هر تقدیر) زمان بسرعت مى گذرد و حوادث سیاسى، اقتصادى و اجتماعى به همراه نشانه هاى طبیعى همگى به نزدیک بودن این حادثه عظیم اشعار دارند و این درحالى است که ما نه خود و نه فرزندانمان را براى آن آماده نکرده ایم. آماده ساختن نسل آینده ازجوانان و مردان در سطوح مختلف روانى، عقلى و بدنى به منظور پیشبازاز حادثه شریف ظهور قائم آل محمد،علیهم السلام، امرى بى نهایت مهم است.

بى گمان ایمان یک نفر به یک قضیه و پافشارى و ایمان او به لزوم به کرسى نشاندن آن، عهده دار به کرسى نشستن آن قضیه خواهد بودو این نکته اى است که همه روانشناسان به آن قائل هستند. اینک اگر یک نفر مى تواند آنچه را بر آن پافشرده به کرسى تحقق بنشاند، درصورتى که مجموعه اى از افراد گردهم جمع شوند و توان فکرى خود رادر زمینه اى خاص به کار گیرند و به لزوم تحقق قضیه اى معین ایمان داشته باشند، چه خواهد شد؟! روانشناسان در پاسخ مى گویند: اگرچنین مجموعه اى از افراد تشکیل شود; بى تردید قادر خواهند بود درطبیعت و در آنچه پیرامون آنهاست اثر گذاشته و بسترى مناسب براى تحقق آن قضیه فراهم آورند.

مؤسسات دینى انجیلى آمریکا واروپا آنچه را روانشناسان گفته انددر قضیه بازگشت دوباره مسیح به زمین پس از حادثه آرماگدون به کاربسته به این گفته قائل اند که بى گمان امکان تحقق هر نوع پیشگویى دروهله نخست به ایمان مردم به آن و به پافشارى شان بر ضرورت به کرسى نشستن آن و همچین به شمار نفرات آنهاو شمار نفرات کسانى بستگى دارد که رهبرى کاروان تبلیغاتى به راه افتاده براى تحقق بخشیدن به آن پیشگویى را بر عهده دارند.

(گذشته از مسیحیان) ما مسلمین هم با مساله بزرگى مواجه هستیم که پیامبر ما محمد، صلى الله علیه وآله، واهل بیت آن حضرت، علیهم السلام، ازآن به ما خبر داده اند. این مساله پیشگویى صادقانه اى است که پاک شدن زمین از انواع ستمها وگرفتاریها و بر پایى اسلام در ربع مسکون آن بدان بستگى دارد. پس سزاوار است که ما و فرزندانمان به خود آییم و ایمانمان را به ظهور قائم آل محمد عمق بیشترى بخشیده وپافشارى مان را بر لزوم تعجیل ظهورآن حضرت و نزدیک شدن وقوع آن ژرفا دهیم و چنانکه سزاوار است شمار کسانى را که به این مساله ایمان دارند و براى پیشباز این ظهورشریف و حوادث پیش از آن آمادگى دارند فزونى ببخشیم. نکات زیرپیشنهادهایى است براى وصول به این اهداف:

1. اینکه تنها یکبار در سال و آن هم در جشن میلاد به حضرت حجت توجه مى شود; کافى نیست.

2. تلاش در جهت فراهم آوردن برنامه هاى هفتگى یا دو هفته یکبارشامل نشستها و مصاحبه ها درباره قضیه امام مهدى، علیه السلام، ظهورشریف آن حضرت و آنچه پیش از آن رخ خواهد داد.

3. دعوت از دانشمندان و صاحبان اندیشه براى نگارش مقالاتى پیرامون این قضیه در روزنامه ها، مجلات ونشریات داخلى.

4. استفاده از یک کانال فعال ماهواره اى براى برگزارى نشستها ومصاحبه ها روزانه و هفتگى به منظورژرفا بخشیدن به ایمان نسل حاضربه ظهور قائم آل محمد و آماده ساختن آنهابراى پیشباز حادثه ظهور.

5. بستن بیعتهاى دسته جمعى دردسته هاى مختلف که طى آن مردم باامام و رهبر خود حجت بن الحسن، علیه السلام، بر سر کمک به آن حضرت و پیوستن به اردوگاه ایشان،پس از آگاهى از ظهورشان بیعت مى کنند. این بیعتها در مناسبتهاى مختلف بسته مى شود، همچون مناسبات اداى عمره و حج، ماه محرم، پانزدهم شعبان و سایرمناسبتهاى مربوط به معصومین،علیهم السلام.

6. بستن بیعت عمومى با حضرت حجت در همه مناطق شیعه نشین وتعیین یک روز بخصوص براى آن در سال، بطورى که این بیعت بامحتوایى یکسان و در ساعتى واحدادا شود.

7. تلاش به منظور فزونى بخشیدن به شمار مبلغان که نزدیک بودن ظهور حضرت حجت را تبلیغ کند وهمچنین فزونى بخشیدن به شمارکسانى که به این مساله ایمان دارندهمراه با جهت دادن توان فکرى آنهادر این راستا.

دیگران مجدانه به منظورظهورمسیح تلاش مى کنند و من ازاین مى ترسم که زمان از ما پیشى بگیرد و ناگهان با آن حادثه عظیم روبرو شویم و نتوانیم کارى انجام دهیم و از کسانى باشیم که این فرموده خداوند متعال بر آنان منطبق است.

و لو ترى اذا فزعوا فلا فوت، واخذوا من مکان قریب و قالوا امنا به انى لهم التناوش من مکان بعید. (4)

اگر بینى، آنگاه که سخت بترسند ورهاییشان نباشد و از مکانى نزدیک گرفتارشان سازد. گویند: اینک به رسول ایمان آوردیم. اما از آن جاى دور چسان به آن دست یابند.

منابع:

مجلة فصیلة تغنى بالفکر وقضایا المسلم المعاصر,mahal=لندن,tarikh=1417ق

الکافى,الکلینی,jeld=8,safhe=295

کتاب الغیبة,النعمانى,safhe=267

کتاب الغیبة,النعمانی,safhe=278


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  12:9 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

احیای مطلق فکر دینی در جهان

یعنی زنده کردن نام دین و معنویت، اعم از اسلام و مسیحیت، چند نمونه می آورم تا مطلب روشن تر شود: زمانی، بنده به لهستان سفر کردم، آقای لخ والسا، رئیس جمهور وقت لهستان، در ملاقاتی که با او داشتم، به من گفت: کاری که در کشور شما اتفاق افتاد باعث احیای دین و دین داری و اعتقاد به دین در دنیا شد و در کشور ما هم این اثر را داشته است، خود او از کاتولیک های معتقد بود و گفت «این جا اگر کسی نخست وزیر شود قبل از این که کار خودش را شروع بکند به واتیکان می رود و با پاپ بیعت می کند.»

در آمریکای لاتین، تحوّلی در کلیسا اتفاق افتاد، چون آن ها نوعا کاتولیک هستند، اما به لحاظ سیاسی، حسابشان را تا حدود زیادی از واتیکان جدا کردند، چون واتیکان را مدافع دین اشراف می دانند و معتقدند که واتیکان کاری به خوب و بد و زشت و زیبایی که در دنیا می گذرد و نیز آنچه بر سر مردم دنیا می آید، ندارد. گاهی پاپ سخنرانی می کند و از برخی وقایع اظهار تأسفی می کند، اما به همین حد، بسنده می کند. بحث این نیست که پاپ برای مسلمان ها دلسوزی کند، بلکه اگر تنها برای همان مسیحیان دلسوزی کند، عالی است. پرسش این است که موضع واتیکان در برابر هشتصد هزار آدمی که در منطقه دریاچه های بزرگ در آفریقا کشته شدند چه بود؟ توتسی ها و هوتوها نوعا یا بت پرست بودند یا مسیحی، به ندرت مسلمان در میان آن ها بوده، واتیکان در قبال جنگ میان آن ها هیچ کار و هیچ اعتراضی نکرد. یا موضع واتیکان در قضیه جنگ بین حامیان معدن دارهای زئیر ـ کنگوی امروز ـ جنگی بین طرفدارهای فرانسه و طرفداران آمریکا و سوسیالیست های مسیحی طرفدار آقای نایرره (جنگ بین سه طرف یک مثلث) که در آن جا قریب به یک میلیون نفر آدم که بیشترشان هم مسیحی بودند کشته شدند، هیچ صدای اثر بخشی از واتیکان برنخاست.

در کشورهای اسلامی، از ابتدا اولین کاری که انقلاب اسلامی کرد احیای فکر دینی بود؛ هم بنا به قرائنی که وجود دارد و هم به اقرار کسانی که پرچم دار این کار بودند.

احیای فکر اسلامی در جهان اسلام

با این پیام که اسلام، کارآیی دارد و داروی شفابخش برای درد انسان عصر حاضر است، در بعد سیاسی، احزاب پرشماری با شعار اسلامی ظهور یافتند. از حزب پاس مالزی تا جماعت اسلامی پاکستان. برای نمونه، بعد از انقلاب اسلامی ایران هر چه حزب در افغانستان تأسیس شد، همه اسلامی بودند و همه چپ ها و مائوئیست ها به طاق نسیان سپرده شدند. در ترکیه، حزب رفاه (سابقا سلامت ملی) و در الجزایر، جبهه نجات اسلامی ظهور یافتند، در سودان، حزب جنبش قومی ـ اسلامی سودان به رهبری حسن ترابی و در مصر، اخوان المسلمین نشاط سیاسی فزاینده ای یافت؛ بعد از اعدام سید قطب، اخوان المسلمین ضعف شدیدی پیدا کرده بود و نمودی نداشت، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران احیا شد. احزاب اسلامی در جاهای مختلف با اقبال عمومی مردم مواجه شدند و در عرصه مبارزه انتخاباتی آراء زیادی کسب کردند؛ جبهه نجات اسلامی، حزب پاس مالزی، جماعت اسلامی پاکستان و جمعیت اسلامی افغانستان، نمونه ای از احزاب موفق بودند.

احیای اسلام سیاسی

پیش از انقلاب اسلامی، بسیاری از خارجی ها و نیز داخلی های شبه خارجی می گفتند که دین اسلام، جواب گوی نیازهای امروز ما نیست و این دین، متعلق به قرن های گذشته است و با دنیای صنعتی و مدرن سازگاری ندارد، در ایران افرادی مثل میرزا آقا خان کرمانی و میرزا فتحعلی آخوندزاده، این طرز تفکر را داشتند. عدّه ای هم می گفتند، به درد می خورد اما باید اصلاحاتی در آن صورت بگیرد؛ مثل میرزا زین العابدین مراغه ای. مشابه همین طرز فکر را در مصر و پاکستان و جاهای دیگری داشتیم. مثلاً فرض کنید کسی مثل پسر سید احمد خان معتقد بود اگر اصلاحاتی در اسلام بشود خوب است. کسی هم مثل شیخ محمد عبده، اصلاح طلبی بود، که معتقد بود اسلام، پاسخگوی مقتضیات عصر حاضر است، اما فردی همانند رفاعه طمطاوی بر این باور بود، که باید لیبرالیسم را در چارچوب اسلام ببینیم.

پس انقلاب اسلامی در عمل، موجب تقویت این فکر شد که اسلام، با دنیای روز، سازگار است و دارویِ امروز ماست. خاصیت دیگرش این بود که اسلام کارآیی سیاسی و توان تشکیل حکومت دارد.

برای نشان دادن تأثیر انقلاب اسلامی از بُعد «احیای اسلام سیاسی و حکومتی» می توان:

الف: به تشکیل احزاب سیاسی در جهان اسلام

ـ که طالب تشکیل حکومت اسلامی بودند ـ اشاره کرد. مثلاً در اندونزی احزاب بزرگ اسلامی تشکیل می شود؛ برای نمونه در همین «آچه سوماترا» کسانی که در حقیقت محور اصلی فعالیت های سیاسی هستند؛ معتقدین به کارآیی اسلام و تشکیل حکومت اند. همین طور در مالزی و افغانستان. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، احزاب سیاسی که در افغانستان تشکیل می شد؛ احزاب خلق، پرچم و تنظیم نسل نو هزاره بودند، دو حزب اوّلی، مارکسیسم روسی و تنظیم نسل نو هزاره، مائویسم بودند. یعنی، احزابی که آن جا تشکیل می شد، انگیزه اسلامی نداشند. آقای ظاهر شاه، آن زمان در رأس سکولارهای آن جا بود، داوود خان هم، سوسیال دموکرات بود. اما بعد از انقلاب اسلامی هر چه حزب در افغانستان تشکیل شده، همه اسلامی بودند؛ چه شیعه و چه سنی نوعا پسوند اسلامی داشتند. اگر اهل سنت حزب درست می کنند آقایان ربّانی و حکمت یار، «جمعیت اسلامی» را تأسیس می کنند، آقای حکمت یار از او انشعاب کرد و حزب اسلامی را بنا نهاد. آقای یونس خالص حزب اسلامی تشکیل می دهد، آقای مولوی محمد نبی محمدی حزب «حرکت انقلاب اسلامی» را درست می کند. بعضی که مقداری ملی گراتر بودند مثل آقای پیر سیداحمد گیلانی حزب «محاذ ملی» را تأسیس کردند. در میان شیعیان افغانستان نیز احزابی هست که همه با پسوند «اسلامی» شناخته می شوند.

در ترکیه که نماز خواندن در محل کار جرم به حساب می آمد آقای اربکان حکومت را به دست گرفت و در محل کار نخست وزیری، نماز جماعت برگزار می کند. در الجزایر که اسم حکومتش، جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر بود بعد از استقلال، در آن جا آقای عباس مدنی و آقای علی بِلحاج، جبهه نجات اسلامی را به وجود آوردند و در تمام انتخابات شهرداری های سراسر الجزایر پیروز شدند. در سودان علیه آقای جعفر نُمیری که سکولار بود کودتا شد و آقای عمر البشیر امور را به دست گرفت، وی به لحاظ آرمانی از آقای حسن ترابی که خودش یک اخوانی با تأثیر سودانی است، کمک می گیرد و حکومت اسلامی را بنا می نهد.


ب: تأثیر دیگر انقلاب اسلامی

احیای اسلام جهادی و مبارزه جو به سیاق ایرانی بود. کاری که الان در فلسطین به «انتفاضه» معروف است، الگویی از شکل مبارزه شیعیان ایرانی است. انتفاضه اوّل به پیروزی رسید. اما انتفاضه دوم چیست؟ این انتفاضه همراه اسلحه است و مبارزان فلسطینی، سلاح به دست گرفتند؛ این سلاح از سنگ شروع شد و زن، مرد، کوچک و بزرگ به سوی اسرائیلی ها سنگ پرتاب می کنند، زمانی آقای ادوارد سعید، از متفکران مسیحی فلسطینی و استاد دانشگاه نیویورک، به جنوب لبنان که تازه آزاد شده بود، آمد و از باب فاطمه، آن نقطه ای که طرفین (فلسطینی و یهودی) به هم خیلی نزدیک هستند، سنگی به آن سوی مرز و به طرف اسرائیلی ها پرتاب کرد. اگر ادوارد سعیدِ پیرمرد یک سنگ به طرف اسرائیلی ها پرتاب کند، خیلی مؤثر نیست، اما این اکنون، نماد مبارزه همگانی شده است.

این توده ای شدن مبارزه، روشی است که امام خمینی رحمه الله به مسلمانان آموزش داد. در بحبوحه انقلاب، بعضی از منصب داران نیروهای مسلح، به امام پیشنهاد کردند که کودتا کنیم، آقا فرمود: نه، شما اگر می خواهید کمک کنید ارتش را رها کنید و به مردم بپیوندید، که همین گونه نیز شد و خیلی از ارتشی ها فرار کردند.

آری، این فرمول و روش مبارزه، کارآیی خود را در دنیا نشان داده و امروز هم می بینید که بالاخره آمریکایی ها و اسرائیلی ها در مقابل انتفاضه، عقب نشستند و امتیازاتی هم به فلسطینی ها می دهند تا به نحوی آن را مهار کنند. این هم، تسرّی روشِ مبارزات خاص جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران به دنیا است.


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  12:5 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

آمریکا و اسرائیل و برخورد کشورهای اسلامی و غیر اسلامی با آنها -سایت تبیان

«اَللَّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَکْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللَّهُمَّ اَفْتَحْ عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ انْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلومِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الَّراحِمینَ »
امروزه مهمترین و درد آورترین مسأله اى که ملتهاى اسلامى و غیر اسلامىِ کشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع آمریکا و اسرائیل است. دولت آمریکا بعنوان قدرتمندترین و اسرائیل بعنوان خونخوارترین و منفورترین کشور جهان، براى بیشتر بلعیدن ذخایر مادى کشورهاى تحت سلطه، از هیچ کوششى فرو گذار نمى کنند. آمریکا و اسرائیل بعنوان دشمنان شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان میباشند که براى سیطره سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتى خوددارى نمى نمایند.
امّا در این میان، جمهورى اسلامى ایران رسماً با آمریکا و اسرائیل مى جنگد و اهداف شوم و شیطانى آنها را بر مَلا میسازد و چهره پلید آنها را به کشورهاى جهان مسشناساند.
مقام معظم رهبرى در این مورد میفرمایند:
«ملّت ایران و نظام اسلامى در برابر دشمنان، مقتدر است. استکبار به خوبى فهمیده است که جز از راه ترویج تفکرات غلط و منحرف نمى تواند ضربه اساسى به نظام اسلامى بزند»
نظام مقدّس جمهورى اسلامى ایران با داشتن شهداء جوانان شجاع و آگاه، دلاوران ارتش و سپاه و از همه مهمتر با داشتن دهبرى بزرگ، باهوش، عالِم و مقتدر، در مقابل هر قدرت و ابرقدرتى که بخواهد به خاک کشور عزیزمان تجاوز کند دفاع میکنند

سرائیل"

(اسرائیل باید از صفخه روزگار محو شود) "امام خمینى (ره) "

اسرائیل نام دیگر حضرت یعقوب است که بر فلسطین اشغالى گذاردند. به یهودیان نیز بنى اسرائیل گویند، امّا فرقه اى از یهود که ویژگیهاى حادى نسبت به سایر یهودیان برخوردارند صهیونیزم نام دارند.
صهیونیستها یهودیانى بسیار تند، متجاوز و خطرناکند، و حرص و ولع شدیدى به اشغال سرزمین دیگران دارند. با این شهوت زمین بود که فلسطینى ها را که هزار سال سابقه سکونت در فلسطین داشتند با کمک استعمار غرب بیرون راندند و خود بجاى آنها نشستند.
امام (ره) مى فرماید

(رأى آنها اینست که اسرائیل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نیل هم مال اوست و همه این جاها باید برگردد به اسرائیل)
و باز در جاى دیگر مى فرماید

(نقشه استیلا و سیطره صهیونیزم بر دنیاى اسلام و استعمار سرزمینهاى زر خیز و منابع سرشار کشورهاى اسلامى مى باشد و فقط با فداکارى، پایدارى و اتّحاد دولتهاى اسلامى مى توان از شرّ این کابوس سیاه استعمار رهایى یافت)
مقام معظم رهبرى در مورد اسرائیل مى فرماید:
(رژیم صهیونیستى، اصلاً بر پایه ى زورگویى و خشونت و قساوت بنا شده است و پیش مى رود ؛ بدون این، پیشرفتى نمى داشت و بعد از این هم نخواهد داشت. مى گویید با این رژیم صلح کنید چه صلحى! اینها صلح راهم مقدّمه اى براى تجاوز بعدى مى خواهند! اگر صلحى بر قرار بشود، مقدّمه اى است براى این که بعد بتوانند باز طور دیگرى تجاوز و تعدّى بکنند)

"ویژگیهاى یهود "

یهود داراى ویژگیهاى منفى فراوانى است که آنها را مورد بحث قرار مى دهیم:

1- دنیاطلبى:

یهودیها انسانهایى بسیار دنیا طلبند و در جنع اموال نیز موفقیت چشمگیرى داشته اند به گونه اى که خود را غنى تر از خدا مى دانند. قرآن کریم از قول آنها میفرماید:
(اِنّ اللّه فَقیر و نَحْنُ اَغنیاء)
خداوند فقیر است و ما بى نیازیم.

مقام معظم رهبرى میفرمایند

(هدف اسرائیل، توسعه است. دولت صهیونیستى به این سرزمین فلسطین فعلى هم قانع نیست. اوّل یک وجب جا مى خواستند، بعد نصف زمین فلسطین را گرفتند، بعد همه سرزمین فلسطین را گرفتند. الآن هم هدف اساسى صهیونیزم، ایجاد اسرائیل بزرگ است، البته سعى مى کنند کتمان کنند).

2- یأس از آخرت:

دنیاطلبى یهودیان شهره آفاق است و به اندازه اى است که عقیده آنان را به آخرت از میان برده است. قرآن در مورد آنها میفرماید:
(یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ). ((یهود) از آخرت مأیوسند). ویل دورانت میگوید

«یهود به جهانى پس از مرگ معتقد نیست و پاداش و کیفر را منحصر به دنیا مى داند».

3- زمین خوارى:

یهود زمین خوار است و صهیونیستها زمین خوارن بین المللى هستند که بحث آن در ابتداى مطلب گذشت.

4- مسلمان ستیزى:

یهودیها دشمنان سر سخت مسلمانها مى باشند. قرآن کریم میفرماید:
(لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود)
"همانا مى یابى که یهودیان سخت ترین مردم در دشمنى با اهل ایمانند"
امام خمینى در این باره مى فرماید

"از اسرائیل این دشمن اسلام و عرب جانبدارى نکنید که این افعى افسرده اگر دستش برسد به صغیر و کبیر شما رحم نمى کند ".
5- ظلم و خونریزى:
ویژگى دیگر یهود که جزء فطرت ثانویه آنها شده است، ظلم و خونریزى آنها است.
اساس شکل گیرى رژیم صهیونیستى اسرائیل بر یک نظریه نژاد پرستانه است که به همراه خود اشغالگرى، فساد و جنگ و قتل عام را به ارمغان آورده است. این رژیم که پاهایش همچون خنجرى توسط انگلیس در قالب سرزمینهاى اسلامى فرو رفت، از روز نخست با سه روش "زر " و "زور " و "تزویر" در منطقه حضور یافت و با گسترش خشونت سعى کرد ملّت مظلوم فلسطین را از میهن تاریخى خویش آواره سازد.

*"خطر بزرگ "

امام (ره) اسرائیل را کانون فتنه و خطرى عظیم براى اسلام میدانست و مى فرمود:
"خطر فراگیرى غدّه چرکین و سرطانى صهیونیزم را در کالبد کشورهاى اسلامى گوشزد مى کنم "
مقام معظم رهبرى در مورد خطر اسرائیل مى فرماید:
"از جهت امنیتى، مسأله ى اسرائیل، یک خطر امنیتى، نه فقط براى مردم خودش، بلکه براى کل منطقه است. براى اینکه اینها الآن زرادخانه ى اتمى دارند و باز هم تولید مى کنند، سازمان ملل هم چند بار هشدار داده، امّا اعتنا نکرده اند، البته عمده اش هم به خاطر پشتیبانى آمریکاست.

*"ارکان تسلط غاصبانه اسرائیل "

مقام معظم رهبرى مى فرماید

تسلط غاصبانه صهیونیستها بر فلسطین سه رکن داشت: یک رکنش عبارت از قساوت با عرب ها بود ؛ بر خوردشان با صاحبان اصلى، با قساوت و با سختى و خشونت شدید همراه بود ؛ با اینها هیچگونه مدارا نمى کردند.
رکن دوم، دروغ به افکار عمومى دنیا بود. این قدر اینها به وسیله رسانه هاى صهیونیستى که دست یهودى ها بود، دروغ گفتند ؛ خیلى ها هم دروغهاى آن ها را باور کردند ؛ و رکن سوم هم ساهت و پاخت و مذاکره است، بنشین با این دولت، با آن شخصیّت، با آن سیاستمدار صحبت و ساخت و پاخت کردن! کار اینها تا حالا سه رکن داشته است که توانسته اند این کشور را با این فریب و با این خدعه بگیرند.

*"مبارزه با صهیونیسم "

انقلاب اسلامى ایران، ضربه هاى سهمگینى بر نهضت صهیونیسم وارد آورده و شکست هاى سهمگینى نیز بر آن تحمیل نموده است، بدون شک، تخلیه جنوب لبنان و عقب نشینى مفتضى نه از خاک این کشود اسلامى، رها کردن شعار اسرائیل بزرگ (از نیل تا فرات)، بروز قیامهاى مردمى انتفاضه اوّل و انتفاضة الاقصى و دیگر شکستهایى که اسرائیل متحمل شده است با واسطه و یا بدون واسطه، حاصل انقلاب اسلامى ملّت ایران بوده است.
بعبارت دیگر تنها نظامى که به حقیقت و جد، خواستار حذف اسرائیل از عرصه بین المللى است، نظام جمهورى اسلامى ایران است. بنا براین، مبارزه با اسرائیل و تقویت نیروهاى خط مقدم جبهه مبارزه علیه این غده سرطانى، باید در رأس فعالیتهاى نظامى وامنیتى جمهورى اسلامى قرار گیرد، حمایت همه جانبه از مبارزان فلسطینى، لبنانى، تأمین منابع مالى، و پشتیبانى تبلیغاتى از آنها میتواند در این زمینه بسیار مؤثّر بوده و روند صلح ننگین خاورمیانه و مصالحه بر سر خون، مال و آبروى مسلمانان در این منطقه را با شکست نهایى و قطعى روبرو نماید.


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  11:36 صبح  توسط .... 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

1 - انقلاب مبارک اسلامى ایران، آذرخشى در شبستان سرد و دیجور قرن، و چراغى فرا راه انسان معاصر در متن گمراهى‏ها و پلشتى‏ها بود .

انقلاب ما، دستاورد و آرزوى همه‏ى انبیا و اولیا از آدم تا خاتم بود .

انقلاب ما، انفجار نورى بود که بر ((طور)) اندیشه‏ها تجلى کرد و ((موسى خواهان‏)) را در سراسر این کره‏ى خاکى، بیدار ساخت، و بارقه‏اش در دل دشمن، ترس و وحشت، و در دل دوست، شور و امید آفرید و خفته‏ها را بیدار و هوشیار ساخت .

انقلاب ما، رعدى برخاسته از طوفان طف بود که غرش تندر کوهساران را در پى داشت .

انقلاب ما، مظهر عشق و حماسه، ثار و ایثار، و در یک کلام، تولد دوباره‏ى یک ملت‏بود .

2 - انقلاب، ثمره‏ى بذرى است که باغبانى آگاه، آن را به دل زمین مى‏سپارد و در انتظار جوانه‏اش مى‏نشیند و با زحمات طاقت فرساى خود از ابتدا تا به ثمر نشستن‏اش را زیر نظر مى‏گیرد و آن را از آفت‏ها و آسیب‏ها در امان نگاه مى‏دارد . تصویرى که قرآن در آیه‏ى پایانى سوره‏ى فتح از رسول، (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم)، و یاران‏اش ارائه مى‏دهد، چنین است:

کزرع اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار . . . (1) ;

همچون کشته‏اى که جوانه‏اش را بیرون ریخته، قد کشیده، به غلظت و خشونت، به استقلال و بر پاى ایستادن رسیده است . این کشته با این رشد و استقلال، کشاورزان خود را دل شاد کرده و غیظ را در دل دشمن نشانده است

3 - تشیع، حقیقت اسلام و رود سیال و جارى تاریخ اسلام است (2) . تاریخ اسلام، بى‏تشیع، درخت آفت زده‏اى را مى‏ماند که قرن‏ها است‏خشکیده است .

این رود جارى و درخت تناور، در دستان پرتوان رسول (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم)، و اهل بیت گرامى‏اش، تولد یافت و رویید، و اگر نبودند امامان شیعه، این وارثان فرهنگ وحى ودست پروردگان و اصحاب آنان، از آن هیچ نشانى نبود .

انقلاب اسلامى ایران، ریشه در تاریخ تشیع، و تشیع، ریشه در حقیقت اسلام و رسول و على و فاطمه و سجاد و صادق و عسکرى و مهدى (علیهم‏السلام) دارد .

به گفته‏ى دکتر على وردى (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشیع، آتشفشان خاموش کوهسار است که گاه و بى‏گاه، دود و بخار و لرزه و تکان اندکى پدید مى‏آورد و همین تاثیر اندک، ریشه‏ى تمام انقلابات دنیاى اسلام است . (3)

4 - شیعه، با اعتقاد به امامت گره خورده است، و با این طرح، راه خویش را در تاریخ آغاز کرده، و در این راه، رنج‏ها برده است، تا آن جا که به اعتراف برخى، آن قدر که در این راه شمشیر کشیده شده و جان فشانى شده است، در هیچ برهه‏اى از زمان و در مورد هیچ یک از دیگر آموزه‏هاى دین، شمشیر زده نشده و جان فشانى نشده است .

این اعتقاد و اهتمام، از آن جا برخاسته که آدمى، اهدافى بیش‏تر و بزرگ‏تر از آزادى و امنیت و رفاه و فراتر از محدوده‏ى دنیا دارد .

خدا، براى انسانى که در هستى طرح شده و با کل نظام رابطه دارد، حاکمى انتخاب کرده و در دست‏رس گذاشته است، و او را با ملاک عصمت، یعنى آگاهى و آزادى، همراه ساخته است تا در هر دوره، آنان که مى‏خواهند، به پا خیزند و زمینه‏هایش را فراهم سازند .

امامت، طرح آنانى است که در زندان دنیا نمانده‏اند و انسان را در جایگاه خودش طرح کرده‏اند . امام، جلودار کسانى است که جلوتر از زمان را مى‏خواهند . امام، بر اساس واقعیت‏هایى حکومت و رهبرى مى‏کند که هنوز علوم انسانى آن را کشف نکرده‏اند و جلوتر از علم و جلوتر از زمان و آگاهى انسان است . از آن جا که چنین امامى، ضرورت دارد، پس وجود دارد و چنین امامى را تو باید کشف کنى و چنان امامتى را تو باید زمینه ساز باشى . (4)

این بینش و اعتقاد و این ((ولایت مدارى‏)) - که از ناب‏ترین و مترقى‏ترین نظریات سیاسى و دینى است - مستلزم آثار فراوان و نتایج درخشانى است که از جمله‏ى آن‏ها حرکت‏هاى انقلابى و اصلاح طلبانه است .

مسئله‏ى امامت در شیعه، همواره، تهدیدى نسبت‏به قدرت دولت‏هاى غیر مذهبى بوده است . در شیعه، از لحاظ تئورى، حکومت مشروع، متعلق به امامان است . (5) ویلیام وات، محقق دانشگاه ادین بورگ، در کتاب اصول گرایى اسلام و مدرنیسم، مى‏گوید:

اعتقاد به امامت و مسئله‏ى انتظار، از جمله ویژگى‏هاى تشیع‏اند که در اندیشه‏ى سیاسى شیعه، نقش مهمى ایفا مى‏کنند . (6)

5 - مهدویت، امتداد امامت و تجلى آخرین حلقه از سلسله حلقات آن است . مهدویت ذخیره‏ى آخرین هستى، ثمره‏ى همه‏ى رسالت‏ها، منبع همه‏ى کمالات، سرچشمه‏ى همه‏ى خیرات و جلوه‏گاه همه‏ى نیکى‏ها و زیبایى‏ها است .

مهدویت، قلب تپنده‏ى حیات شیعه در تمامى قرون و اعصار است; مهدویت، باورى عمیق است که ریشه در ساخت و بافت انسان دارد; مهدویت، نوید پایانى سبز براى زمان است; مهدویت، چشم‏اندازى است زیبا به جهان آینده و آینده‏ى جهان و رویکردى جدى و نویدبخش به آینده‏ى انسان و انسان آینده; مهدویت، حقیقت‏سترگى است که جهان با وجود آن، بر مدار عشق مى‏چرخد، و خورشید، به یمن درخشش نورش، زمین و آسمان را نور باران مى‏سازد; مهدویت، آخرین پناه و خاکریز انسان معاصر است; مهدویت، اعتقاد به یک منجى و مصلح و یک حکومت جهانى و باور مشترک همه‏ى ادیان و نداى قلبى همه‏ى مستضعفان در سرتاسر این کره‏ى خاکى است; مهدویت، رمز پیروزى و استمرار انقلاب اسلامى ایران است; مهدویت، امید و حیات و زیبایى و عشق و شور و نشاط و در یک کلمه، همه چیز ما است .

یابن الحسن روحی فداک! متى ترانا و نراک!

6 - فقها، حصون اسلام (7) و حجت و پناه مردم در عصر غیبت‏اند . (8) فقها، نایبان و راهبران مردم در عصر حیرت اند . صفحات تاریخ هزار ساله‏ى شیعه در عصر غیبت، وامدار علما و فقها - این نایبان عام امام (علیه‏السلام) - است که با ثار و ایثار و حماسه و عرفان خود، حیات فکرى و سیاسى شیعه را رقم زدند .

نگاهى به کارنامه‏ى هزار ساله‏ى علما و مرجعیت‏شیعه، این دژهاى تسخیرناپذیر و سنگربانان حریم تشیع، این رهبانان شب و شیران روز و ناخدایان کشتى شیعه در تندباد حوادث روزگار و مبارزات فکرى و سیاسى آنان، از کلینى و شیخ مفید و شیخ طوسى گرفته تا شهیدین و نراقیین، تا شیخ انصارى و میرزاى شیرازى، تا میرزاى نایینى و امام خمینى، رحمة‏الله‏علیهم‏اجمعین، گویاى ((العلماء ورثة الانبیاء)) و برگى زرین در تاریخ حیات مسلمانان بل تمامى بشریت، از آغاز تا امروز است .

تاریخ درخشان علما و مرجعیت‏شیعه، امتداد تاریخ انبیا و اولیا است .

7 - امام راحل، نایب امام زمان (عج) و روح خدا بود در کالبد فسرده‏ى زمان و هدیت‏بزرگ الهى در قرن غفلت .

او، یادگار همه‏ى انبیاى سلف و علماى گذشته بود . با هیبت موسوى و دم عیسوى خود، از ایرانى که مهد فرهنگ بیگانه و پایگاه بیداد شده بود و مى‏رفت تا هویت فرهنگى و تمامى هستى خود را، یک جا، با بیگانه به معامله بگذارد، اژدهایى در برابر تمامى قدرت‏هاى استکبارى آفرید، اژدهایى که مسیر تاریخ در قرن غفلت را به گونه‏اى دیگر رقم زد و تمامى ساختارهاى دنیا را به هم ریخت .

8 - انقلاب اسلامى ایران، بزرگ‏ترین رخداد اجتماعى قرن بیستم است . پدیده‏اى با این گستردگى و عمق، نه تنها نهادها و نظام‏هاى یک ملت و یک قوم را در هم ریخته و سرنوشت تاریخى آنان را در مسیر تغییرات بنیادینى قرار داده، بلکه دامنه‏ى آن، بسى فراتر از یک کشور رفته و تمامى اندیشه‏ها، سیاست‏ها، نهضت‏ها، احزاب سیاسى جهان را به چالشى نو فرا خوانده است . این تاثیرها، از آسیا و خاورمیانه گرفته تا قلب اروپا و آمریکا را در بر مى‏گیرد .

  • بهتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران

  • گفته آید در حدیث دیگران گفته آید در حدیث دیگران

هنرى کسینجر، وزیر امور خارجه‏ى اسبق آمریکا:

پیروزى ایران در جنگ، عقاید رادیکال اسلامى را، از جنوب شرقى آسیا تا سواحل اقیانوس اطلس، گسترش خواهد داد . (9)

شیمون پرز، نخست وزیر سابق اسراییل:

انقلاب ایران، یک انقلاب بسیار افراطى و خصمانه در قبال اسراییل است . تجربه‏ى آیة‏الله [امام] خمینى براى ما، یک تجربه‏ى بسیار تلخ در قرن بیستم به شمار مى‏رود . (10)

موشه دایان، وزیر خارجه‏ى اسبق اسرائیل:

اثرات تحولات انقلاب اسلامى بر روابط سایر کشورها قابل ملاحظه است . (11)

مارگارت تاچر، نخست وزیر سابق انگلیس:

ما، غربیان، در دهه‏ى 1980 از وسائل نظامى و ابزار جنگى شوروى و اقمارش واهمه نداریم; زیرا، اگر بلوک شرق و اعضاى پیمان ورشو، مجهز به سلاح‏هاى نظامى باشند و به ادوات مخرب و ویرانگر مسلح باشند، ما نیز به سلاح‏هاى مدرن مسلح و مجهزیم، لکن از حضور فرهنگ اسلامى انقلاب ایران مى‏ترسیم . (12)

ریچارد نیکسون، از رؤساى جمهور اسبق آمریکا:

وقتى حکومت‏شاه در سال 1979م [1375ش] سقوط کرد، یک خلا قدرت تازه به وجود آمد . انقلاب ایران، در واقع، انقلابى بود علیه ارزش‏هاى غربى . این انقلاب، همان قدر که از سرمایه دارى تنفر داشت، از کمونیسم نیز متنفر بود . هر دو را به مانند دو روى سکه‏ى مادى گرایى مى‏دید . پس از انقلاب، مردم ایران، همان چیزى را به دست آوردند که انقلاب قول داده بود . جاى انکار نیست که انقلاب اسلامى یک انقلاب واقعى اندیشه‏ها را ارائه داد و آنان آن را با عشق و ایمان پذیرفتند .

آن چه که انقلاب اسلامى به اثبات رسانده و به دنیا بیان کرده، این است که اسلام، شایستگى حاکمیت‏بر جامعه را دارد; زیرا که دین آسمانى است . از این رو، در کشورهاى اسلامى - عربى، تاثیر گذاشته است و انقلاب‏هایى که هم اکنون در سایر کشورهاى عربى شکل گرفته‏اند، جز ثمر درخت انقلاب اسلامى چیز دیگرى نیست . انقلاب، ثمرهاى دیگرى نیز دارد که اثرات آن را در کشورهایى چون تونس، الجزایر، مصر، آذربایجان، کشورهاى استقلال یافته‏ى شوروى سابق و سایر نقاط دنیا مى‏بینیم . این انقلاب‏ها، نهرهایى هستند که از سرچشمه جوشان انقلاب اسلامى ایران، در نقاط مختلف جهان، شاخه شاخه شده‏اند . انقلاب اسلامى ایران، تکرار و تجدید نهضت امام حسین [علیه‏السلام] است . (13)

روزنامه‏ى البعث چاپ دمشق:

جهان عرب و تمامى جهان، تحت تاثیر رویدادهاى ایران قرار گرفته‏اند که در آن تاریخ با خون ملت و با خط راست ملت نوشته شده است .

روزنامه‏ى آمریکایى تایمز:

دنیاى غرب، به دلیل انقلاب ایران، ناگهان بار دیگر اسلام را باور کرد . جنب و جوشى که به دنبال انقلاب اسلامى ایران به وجود آمد هنوز ادامه دارد . براى اولین بار یک کشور مسلمان، به طور موفقیت‏آمیز، قدرت بزرگ غربى را به مبارزه طلبید، آن را تحقیر، و خسارت مادى به منافع آن وارد کرد . این مورد، قدرت بزرگ غربى آمریکا بود، و این ضربات، از طریق جنبشى وارد شد که نه به نام ملى‏گرایى، بلکه با نام اسلام که داراى ریشه‏هاى قدیمى‏تر و عمیق‏تر بود، عمل کرد .

روزنامه‏ى تورنتور استار کانادا 30 آوریل 1984:

سرزمین آیة‏الله روح‏الله خمینى [قدس سره] در میان یک میلیارد مسلمان جهان در خاورمیانه، آفریقا، آسیا، خاور دور، اروپا، آمریکاى شمالى، طغیان بر مى‏انگیزد . اسلام مبارز، تحت رهبرى امام خمینى [قدس سره] پس از قرن‏ها ناشناخته بودن، حیاتى تازه مى‏یابد . امام خمینى [قدس سره] نیروهایى را آزاد کرده است که ممکن است نمایانگر لبه‏ى تیز بلوک اسلامى مستقلى که ظهور پیدا مى‏کند، باشند; یعنى، نیروى سومى پس از سرمایه دارى و کمونیسم که مى‏تواند توازن قوا در دو قطب آمریکا و شوروى را بر هم زده و با اسراییل نیز مبارزه کند .

این رژیم، آمریکا را بیرون رانده، شوروى‏ها را عقب نگاه داشته، تحریم اقتصادى غرب را در هم شکسته، عراق را در جنگى چندین ساله فرو برده است . تمام این کارها را به تنهایى و تقریبا در انزواى بین‏المللى و بدون وام گرفتن حتى یک پنى از بازار صندوق بین‏المللى پول انجام داده است .

امام خمینى [قدس سره] در خارج، شخصیتى اسلامى و مردمى یافته که دامنه‏ى نفوذش به تدریج از دایره‏ى شخصیتى دویست میلیون مسلمان شیعه فراتر مى‏رود . او، گروهى از پیروان فدایى از میان شیعه و سنى جذب کرده که حاضر به هر گونه عمل تلافى جویانه هستند و در پاره‏اى از موارد، حتى حاضرند در راه اسلام شربت‏شهادت بنوشند . امام خمینى [قدس سره] شش سال قبل، مانند ستاره‏اى دنباله دار به جهان اسلام آمد . امام خمینى [قدس سره] نه تنها ستایش مسلمانان ایران، بلکه توده‏هاى مسلمان سراسر جهان را در ابعادى بى‏نظیر، برانگیخته است . پیروزى امام خمینى [قدس‏سره] در جهان و جنبش بنیاد گرایى او، مهم‏تر و قدرت‏مندتر و پر تحرک‏تر و نیرومندتر از آن است که تا کنون در غرب ترسیم شده است .

جنبش اسلامى که در اکثر کشورها توسط پیروان امام خمینى [قدس‏سره] یا متحدان آن رهبرى مى‏شود، در مکان‏هاى مختلف، خود را به اشکال گوناگون مى‏سازد . شیعیان لبنان، در مناطق تحت کنترل خود، سعى مى‏کنند با استفاده از هزاران تصویر و پوستر امام خمینى [قدس‏سره] چادر پوشاندن زنان و تصفیه‏ى بازارها از مشروبات الکلى و برچیدن مراکز قمار، ایران اسلامى کوچکى به وجود آورند . (14)

9 - هر انقلابى با این وسعت و عمق و با این اهداف و شعارها که بر خرابه‏هایى دو هزار و پانصد ساله بنا شود و بار جنگى هشت‏ساله را به دوش کشد، بدون تردید، در معرض مشکلات و آسیب‏هاى فراوان قرار مى‏گیرد . به خصوص آن جا که تو داعیه‏ى صدور انقلاب و حمایت از فلسطین و همه‏ى گروه‏هاى آزادى‏بخش و مستضعفان عالم را هم داشته باشى، که در این هنگام، دشمن، آرام نمى‏نشیند و با ترویج‏شبهات و شهوات و بدعت‏ها، و در نهایت، هجوم مستقیم، با تو درگیر مى‏شود .

در برابر انقلابى با این وسعت و عظمت و با این انبوه مشکلات و دشمنان داخلى و خارجى، بهترین موضع‏گیرى، گفته‏ى آن استاد فقید است که گفته بود: ((توجیه، حماقت و تضعیف، جنایت، و تکمیل، رسالت ما است .)) .

باید آموخت که اشتباه را از هیچ کس و از هیچ مقامى توجیه نکنیم . به گفته‏ى امام راحل، انقلاب، به هیچ کس و هیچ دسته‏اى، دینى ندارد . تضعیف این انقلاب نیز جنایتى نابخشودنى است; چون، به گفته‏ى همان استاد، انقلاب، تنها کشتى نجاتى است که در این دریاى مواج و طوفانى و این دنیاى وانفسا قرار دارد . سوراخ کردن این کشتى، مرگ خود، بل ناامید کردن همه‏ى مستضعفان و آزادى خواهان این کره‏ى خاکى است . رسالت ما و همه‏ى آگاهان و دل سوزان، تکمیل ضعف‏ها و کمبودهاى انقلاب است .

هر کس در هر کجا هست، چه داخل و چه خارج، باید از انجام هر کارى که مى‏تواند در جهت تکمیل این انقلاب بکند، دریغ نورزد و کوتاهى نکند که بى هیچ تردید، از این نعمت و این مسئولیت‏بزرگ، از آنان سؤال خواهد شد: ((و اما بنعمة ربک فحدث‏)) ، (15) ((وقفوهم انهم مسؤولون‏)) (16) .

البته، پر واضح است که رسالت تکمیل هر کس، به حسب خود او است . رسالت‏یک مسئول بلند پایه‏ى نظام، غیر از رسالت‏یک فرد عادى است . از یکى، طرح و برنامه و قاطعیت و ساده زیستى و حلم و . . . مى‏خواهند و از یکى، دفاع زبانى و شرکت در راه‏پیمایى و از دیگرى، انصاف در معامله یا مشکل گشایى و یا جدیت در تحصیل و درس و بحث .

این دهان‏هایى که امروز به رذالت‏یا جهالت، علیه انقلاب و روحانیت‏باز شده، باید بدانند، خواسته و ناخواسته، آب به آسیاب دشمن مى‏ریزند و در مسیر طرح و نقشه‏ى آنان قرار گرفته‏اند; زیرا، آن چه که امروز همین مسئولان انجام مى‏دهند، کارى است کارستان که بسیارى، از زیر آن شانه خالى کردند! این نظام مقدسى که امروز با تکیه بر خویش و با توجه به خدا، این گونه به حل مشکلات و گرفتارى‏ها پرداخته است، پس از به بن بست نشستن تمام نظام‏ها و تمام زد و بندها با قدرت‏هاى گوناگون، بر سر کار آمده است و دارد با تمام کارشکنى‏ها، کارهایى را انجام مى‏دهد که آنان با تمام حمایت‏ها از آن ناتوان بودند و به بن بست رسیده بودند و چاره‏اى جز فرار نداشتند .

این، یک حقیقت آشکار است که تمام گروه‏ها، بر فرض ائتلاف، نمى‏توانند کار همین‏هایى را که با دست تنها و این همه خراب‏کارى و دشمنى و نامردى، مسئولیت را پذیرفته‏اند، عهده‏دار شوند! این حرف که ((دیگران در شرایط امروز ایران، بهتر مى‏توانند کارگشا باشند)) ، یک شعار و یک فریب بیش نیست، ولى این حرف که ((همین مسئولان، مى‏توانند بهتر از این کار کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند .)) ، سخنى حق است که مقام معظم رهبرى هم بارها بر آن تاکید کرده‏اند .

10 - هر انقلابى، عوامل رشد و انحطاط و رکود دارد . شرط بقاى هر انقلاب، شناسایى مدام این عوامل و به کار بستن و یا جلوگیرى از آن هاست .

بر زعماى قوم و دل سوزان و برنامه ریزان انقلاب است که مدام، در صدد شناسایى هر یک از این عوامل، و اقدام مناسب مطابق آن‏ها باشند . از همه‏ى این عوامل، در جاى دیگرى باید گفت و شنود کرد . (17)

11 - مقوله‏ى مهدویت، به خاطر دارا بودن ویژگى‏هاى متعدد، یکى از توان‏مندترین عوامل رشد جامعه‏ى دینى ما است . طرح صحیح این مقوله و گسترش این فرهنگ در سطح جامعه، بدون تردید، باعث‏شکوفایى هر چه بیش‏تر جامعه و حفظ آن از در غلطیدن در فسادها و تباهى‏ها است .

آن چه که باعث مى‏شود تا فرهنگ مهدویت‏به عنوان یکى از مهم‏ترین عوامل کلان در صحنه‏ى رشد جامعه‏ى ما باشد، دلائلى چند است که در ادامه به آن‏ها اشاره مى‏شود:

ریشه‏هاى عمیق در باور و اعتقادات مردم و عشق ورزى به آن;

پشتوانه‏ى فکرى و برخوردارى از مبانى قوى و عمیق;

سفارش و تاکید فراوان بر این مسئله‏ى حیاتى (وجود ادعیه‏ى فراوان و قریب به هفت هزار روایت) تا آن جا که در باب هیچ یک از موضوعات دینى و آموزه‏هاى آن، تا این اندازه روایت وارد نشده و بر آن سفارش نشده است .

تاریخى کهن و ریشه دار و سراسر مبارزه و شهادت;

هماهنگى با فطرت و ساخت و بافت انسان;

احساس برانگیز و شورآفرین (به خاطر ترسیم آینده‏اى زیبا و دمیدن روح امید در انسان‏ها) ;

رویکردى جدى و قوى به آینده;

همنوایى با ادیان و مذاهب و همسویى با عطش جهانى به ظهور یک منجى الهى و مصلح کل;

وجود امام و رهبرى زنده، تلاش‏کننده، مهربان، فریادرس و پاسخگو;

نقش ایرانیان (با توجه به روایات متعدد) در انقلاب جهانى حضرت مهدى (عج) و یارى آن حضرت;

تحقق انقلاب اسلامى ایران به عنوان ظهور صغرا و پیش مقدمه‏ى ظهور کبراى امام زمان (عج) ;

حضور وکلا و نایبانى وارسته و پر نفوذ;

ناامیدى و سرگردانى جامعه‏ى جهانى به خاطر شکست مکاتب و ایسم‏هاى مختلف از یک طرف، و گسترش جنگ و فریب و ظلم و زیاده‏طلبى به خصوص از سوى آمریکا و اسراییل از طرف دیگر;

جهانى بودن;

ترسیم و تصویرى زیبا و واقعى و قابل دفاع و قابل وصول از آینده‏ى انسان و جهان و پایان تاریخ;

هماهنگى با سنت‏حاکم بر تاریخ و جوامع;

ریشه داشتن در فرهنگ ایرانى;

توانایى در بسیج توده‏ها;

وجود یاورانى عاشق، بیدار، بسیجى، شهادت طلب;

الگو بودن دولت مهدى (عج) و قرار گرفتن آن به عنوان اهداف راهبردى نظام در عرصه‏هاى فرهنگى و سیاسى و اجتماعى;

تسریع در ظهور آن حضرت که ظهور همه زیبایى‏ها است .(اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج; فان فی ذالک فرجکم) (18) .

قرار داشتن ایران در کانون حوادث و تحولات و احتمال رویارویى با آمریکا، به خصوص با توجه به سیر حوادث اخیر و احتمال حمله‏ى آمریکا به عراق و به تبع آن، درگیرى با ایران;

بشارت‏هاى ظهور و ذکر علائم و نشانه‏هایى که برخى از آن‏ها تحقق یافته و برخى دیگر گر چه قابلیت تطبیق بر موارد متعدد دارد، اما شاید (البته به شرط عدم توقیت و این که وقتى معین نگردد که ((کذب الوقاتون‏))) بتواند خبر از نزدیک بودن فرج هم باشد که انهم یرونه بعیدا ونراه قریبا .

از جمله‏ى علائم ظهور، قرار گرفتن عراق و منطقه خاورمیانه به عنوان کانون تحرکات است . البته جداى از روایات، بررسى سیر حوادث اخیر نیز ما را به همین نتیجه مى‏رساند . از این رو، تحرکات اخیر آمریکا و هم پیمانان‏اش را باید با تیزبینى و دیت‏بیش‏ترى تعقیب کرد و آماده‏ى بازتاب‏هاى گسترده‏ى آن بود . همه‏ى قرائن، دلالت‏بر این دارد که یکى از اهداف عمده‏ى آمریکا از این همه تحرکات و لشکرکشى‏ها، ایران اسلامى است .

آن جا که عزیز مصر بر اساس یک خواب به تکاپو مى‏افتد و با کمک و مدیریت‏حضرت یوسف (علیه‏السلام)، مردم را از قحطى و نگرانى مى‏رهاند و یا فرعون بر اساس خوابى که تعبیر به آشفتگى شده، براى حفظ قدرت خود، شکم‏ها و سرهایى را به دیوار مى‏کوبد، آیا جاى نداشت و یا ندارد که ما با این همه روایات و شواهد و قرائن و قرار داشتن در کانون بحران از خیلى پیش‏ترها به فکر مى‏بودیم؟

ایجاد آمادگى فکرى و روحى در جامعه، آمادگى نظامى، تهیه‏ى ارزاق عمومى، ساخت‏سنگر، اجتناب از اختلاف، حفظ وحدت، بها دادن بیش‏تر به بسیج، دیپلماسى فعال و به کارگیرى تمام ظرفیت‏ها جهت‏بسیج همه‏ى مسلمانان جهان، افزایش توان معنوى جامعه و توجه و توسل بیش‏تر به حضرت حجت (علیه‏السلام) و . . . از حداقل کارهایى است که مى‏توانیم انجام دهیم . به قول یکى از همانان که در نطق تبلیغاتى خود گفته بود: ((خرسى، در جنگل است . دیدن‏اش براى بعضى‏ها، آسان است، و برخى هم اصلا آن را نمى‏بینند، و بعضى مى‏گویند: "خرس، رام و بى آزار است" و برخى دیگر مى‏گویند: "شرور است و خطرناک" و چون نمى‏دانیم حق با کدام دسته است، شرط عقل آن است که مثل خرس نیرومند باشیم .)) . (19)

بگذر از این که این بار، خرس، مبدل به اژدهایى خون‏آشام و یکه‏تاز شده و از شرارت و خطر گذرانده، دیوانه‏اى است از زنجیر رها شده . پس شرط عقل، همان است که قرآن گفته است: ((واعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم‏)) (20) و راه همان است که او نشان داده: ((قل یا ایها الکافرون × لااعبد ما تعبدون‏)) (21) و ((فقاتلوا ائمة الکفر)) (22) و ((ان تنصر الله ینصرکم‏)) (23) و ((و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین‏)) (24) و ((الیس الصبح بقریب‏)) (25)


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  11:18 صبح  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]