بسم الله الرحمن الرحیم
پروتکل 10
وظیفه قوم ما،پیاده کردن برنامههایی است که قبلا آنها را طراحی کردهایم.لذا برای ما ضروری است که پیش از هر چیز به پرورش خویش بپردازیم و طوری بار آییم که روحیه بیپروایی، گستاخی و زورگویی،با شخصیتمان عجین شود.
به مردم القاء میکنیم که خود«افراد»دارای اعتبار و اهمیت هستند.اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در بین غیر یهودیان از بین میبریم و اجازه اظهار وجود به کسی نمیدهیم زیرا توده مردم باید صرفا به وسیله ما اداره شوند.
برای آنکه آرزوی استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم،لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم؛به طوری که مردم،بر اثر اختلاف عقیده،گرسنگی،بیماری و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایی از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجاتبخش ما،به چیز دیگری نیندیشند.
اگر در راه رسیدن به هدفهایی که در پیش داریم،کوشا نباشیم و به ملل دنیا یک لحظه فرصت نفس کشیدن بدهیم،به سختی میتوانیم به هدفهایمان برسیم.
پروتکل 11
غیر یهودیان گله گوسفندانند و ما گرگهای این گله هستیم.شما میدانید که وقتی گرگ به گله میزند،چه اتفاقی میافتد!چرا غیر یهودیان به مفهوم واقعی آنچه که ما به ذهنشان فرو میکنیم توجه نمیکنند؟چرا قوم پراکنده ما برای رسیدن به هدفهایش به جای راه راست،اینهمه پیچ و خم طی میکنند؟دلیلش آن است که ما کارهایمان را به وسیله سازمانهای فراماسونری که ناشناخته هستند انجام میدهیم و کوشش میکنیم هدفهایمان،گمان و سوءظن بر نیانگیزد و این گله غیر یهودی،به فراماسونری ما بپیوندد و به چشم رفقای خود خاک بپاشد.
ما یهودیان،برگزیده خداوند هستیم و پراکندگیمان در سراسر جهان از عنایات اوست.پراکندگی ما در چشم همگان نوعی ضعف بشمار میرود در حالیکه این خود نوعی قدرت برای ماست زیرا اکنون ما در آستانه فرمانروایی بر سراسر جهان قرار گرفتهایم.
پروتکل 12
مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما کمترین خبری در اختیار مردم بگذارند.البته در زمان حاضر،ما تا حدودی به چنین هدفهایی رسیدهایم زیرا تمام کانونهای خبری جهان،اطلاعات خود را از چند مرکز خبری محدود دریافت میکنند و این مراکز هم که در آیندهای نزدیک،تماما به دست ما خواهند افتاد،هر چه را ما به آنها دیکته کنیم در سراسر جهان پخش میکنند.
اگر تدابیری را که در مورد مطبوعات اندیشیدهایم به مرحله اجراء درآوریم،ذهن و فکر غیر یهودیان به تسخیرمان درمیآید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهای رنگینی که ما به چشم آنها میگذاریم، مینگرند.
پروتکل 13
اصولا غیر یهودیان،افراد کوته فکری هستند که از فهم پیش پاافتادهترین مسائل سیاسی عاجزند. غرض ما از جلب افکار توده مردم،فقط تسهیل کار خود ماست.
برای آنکه امر بر مردم مشتبه شود و ندانند که درباره چه موضوعی بحث میکنند،فکر آنها را به مسائلی چون تفریح،سرگرمی، رفتن به کاخ مردم(Peoples Palaces)و...جلب میکنیم و در همین اثناء مطبوعات را وامیداریم که به مسائلی چون رقابتها و مسابقات هنری و ورزش بپردازند.بدون شک پرداختن به اینگونه مسائل،آنها را از مسائل بنیادی دور و منحرف میکند.اندک اندک به ابراز نکردن عقیده خود عادت میکنند و سرانجام به تکرار همان چیزهایی میپردازند که ما میخواهیم؛و بدینسان به فکر آنان جهت میدهیم و میتوانیم به همکاریشان اعتماد کنیم.
ما باید آنقدر غیریهودیان را به مسائلی چون«پیشرفت»سرگرم کنیم تا سرانجام از فهم هر مسألهای اظهار عجز کنند.کلمه پیشرفت مانند یک عقیده سفسطهآمیز،حقیقت را لوث میکند و این موضوع را کسی جز ما قوم برگزیده خدا نمیتواند درک کند.
پروتکل 14
هنگامی که حکومت شاهنشاهی ما آغاز شد،همه ادیان باید از بین بروند بجز دین ما که همانا اعتقاد به خدای یگانه است.بیشک سرنوشت قوم ما بعنوان قومی برگزیده،با وجود خدا گره خورده استو هم اوست که تقدیر کار جهانیان را با سرنوشت ما پیوند داده است. لذا ریشه هر گونه عقیدهای باید از بیخ و بن کنده شود؛حتی اگر اینکار به انکار وجود خدا بیانجامد که ما امروزه شاهد آنیم.
فیلسوفان ما نارساییهای عقاید و مذاهب غیر یهودیان را مورد بحث و بررسی قرار میدهند؛اما کسی نباید اعتقادات واقعی مذهب ما را مورد بررسی قرار دهد زیرا هیچکس جز خودمان نباید از دین ما سر در بیاورد.وانگهی افراد قوم خودمان حق برملا کردن اسرار دین را نخواهند داشت.
در کشورهای پیشرفته و مترقی،ادبیاتی نامفهوم و مستهجن رواج میدهیم و تا مدتی پس از به قدرت رسیدنمان اجازه میدهیم که این سبک ادبیات به حیات خود ادامه دهد تا بتوانیم بدینوسیله در برابر سخنرانیها و برنامههای حزبی خودمان،نوعی آرامش در مردم ایجاد کنیم.
پروتکل 15
لژهای فراماسونی آزادی را در تمام کشورهای جهان ایجاد میکنیم و سپس آنها را گسترش میدهیم و تمام آنهایی که در زمینه فعالیتهای اجتماعی مشهور باشند،به این لژها جلب میکنیم؛زیرا در این لژها،میتوانیم عوامل اصلی جاسوسی و نیز عواملی که میتوانند روی دیگران اثر بگذارند،پیدا میکنیم.
طبیعی است غیر یهودیان،از ماهیت واقعی کار لژها سر در نخواهند آورد.غیر یهودیان،بدون کنجکاوی،عضویت لژها را میپذیرند؛
عدهای از آنها بخاطر استفادههای مالی و بعضی هم بخاطر رسیدن به موقعیت،شهرت،و نیز مورد ستایش واقع شدن.ما هم در برآوردن اینگونه خواستها بسیار بخشندهایم. به راستی چقدر حکمای قوم ما در روزگاران گذشته،آیندهنگر و دوراندیش بودهاند که میگفتند برای رسیدن به هدفهای مهم،باید از هر وسیلهای استفاده کرد.
آنهایی که مانع انجام برنامههای ما میشوند،بهتر است که مرگشان را جلو بیاندازیم و نابودشان کنیم. میان قوم ما و غیر یهودیان،تفاوتهای قابل توجهی از لحاظ استعدادها و تواناییها وجود دارد و همین امر موجب شده است که قوم برگزیده ما،از بالاترین میزان انسانیت برخوردار باشد و از غیر یهودیان متمایز گردد...طبیعت خودش از قبل مقدر کرده است که ما جهانیان را هدایت کنیم و بر آنها حکمروا باشیم.
ما،در همه موارد مستبد خواهیم بود و این استبداد،معقول و منطقی به نظر خواهد رسید.تمام اوامر و مقررات ما مورد احترام بوده و بدون چون و چرا به اجرا درخواهد آمد.هر گونه شکایتی از سوی ملت نادیده گرفته میشود وضعی پیش میآوریم که ریشه همه نارضائیها از بیخ و بن کنده شود.بعلاوه برای آنکه چشم همه را بترسانیم،به اعمال مجازاتهای سنگین دست میزنیم. به مردم این فکر را القاء میکنیم که اگر بخواهند در صلح و آرامش بسر ببرند،باید فرمانروای ما را حامی و سرپرست خود بدانند و لب به ستایش اغراق آمیز وی بگشایند.
پروتکل 16
ما باید مطالب و موادی را وارد نظامهای آموزشی غیر یهودیان کنیم که نظم و انسجام را از سیستمهای آموزشی آنان بگیرد و اوضاع درهم و برهمی بوجود آورد.اما هنگامی که خودمان به قدرت رسیدیم،
تمام مواد و مطالبی را که بینظمی به بار آورد و دانشآموزان را به نافرمانی وا میدارد،از دروس دانشگاهها حذف میکنیم. از آنجا که قرنها تجربه به ما آموخته است که عقاید(Ideas) در زندگی و هدایت انسانها،نقش بسیار مهمی داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القا میشود،لذا ما باید افکار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم.روش مهار کردن فکر،هم اکنون در دست بررسی و مطالعه است.این کار را به وسیله سیستمی که به سیستم دروس عینی( Lessons)معروف است انجام میدهیم که هدف آن مبدل کردن غیر یهودیان است به آدمهایی بیفکر،بی خرد و مطیع که منتظرند دیگران برایشان فکر کنند و عقایدشان را شکل بدهند.
پروتکل 17
از مدتها قبل کوشیدهایم که اعتبار کشیشان را در میان مسیحیان از بین ببریم و به مأموریت آنها بر روی زمین که ممکن است هنوز هم مانع بزرگی بر سر راه ما باشد خاتمه دهیم.البته روز به روز از تأثیر آنها کاسته میشود و اکنون آزادی عقیده در همه جا اعلام گردیده است.
پادشاه صهیونیستها،پاپ واقعی جهان و رئیس کلیسای بینالمللی خواهد بود.
پروتکل 18
کسانی که در زمینه مسائل سیاسی مرتکب جرم شوند،باید انگیزه آنها را جویا شویم زیرا هیچکس نباید دخالت در مسائل سیاسی را حق خود بداند.
پروتکل 19
برای آنکه قهرمان گرایی در زمینه سیاست را متلاشی کنیم، دخالت در امور سیاست را در ردیف دزدی،قتل و زشتترین انواع جرائم قرار میدهیم و ذهن مردم را نسبت به مفهوم این نوع جرم آشفته و مشوب میکنیم و هرگونه اهانت و تحقیری را به این نوع جرم روا میداریم.
پروتکل 20
در نظام حکومتی ما،شاه قانونا مالک همه اموال دولت است. ثروتمندان باید بدانند که وظیفه آنان ایجاب میکند که قسمتی از دارایی خود را در اختیار دولت بگذارند؛زیرا دولت مالکیت باقی ثروتشان را محترم شمرده و شرافتمندانه سود بردن آنها را تضمین میکند. ما امروز وصول مالیات بر اموال را موجه میدانیم زیرا مشکلات و تنگناهای زیادی برای دولتهای غیر یهود بوجود میآورد. کسانی که از منابع مالی دولت استفاده میکنند باید به صف خدمتگزاران دولت درآیند در غیر اینصورت باید صرفا از طریق کار، کسب مال کنند.
تا زمانی که وامهای داخلی(داخل کشور)رایج بود،غیر جهودان فقط پول فقرا را به جیب ثروتمندان میریختند،اما از وقتی که ما وامهای خارجی را مرسوم ساختیم،ثروت ملتها به سوی ما سرازیر گشته و آنها شروع کردند به پرداخت باج به ما.
غیر یهودیان بیآنکه بیندیشند،از ما وام میگیرند و علاوه برسرمایه،مبلغی هم به عنوان بهره وام،بازپرداخت میکنند.این عمل به وضوح عقبماندگی ذهن و کوتاهی فکر آنها را نشان میدهد.چه راهی سادهتر از این که آنها پول مورد نیاز دولت را از ملت بگیرند؟یکی از نشانههای ذکاوت و هوش قوم برگزیده ما این است که مسأله وامها را به نحوی به غیر یهودیان عرضه کردهایم که آنها فکر میکنند وام گرفتن،امتیازات فراوانی برایشان در بردارد.
پروتکل 22
مطمئنا احتیاجی نیست که بیش از این استدلال کنیم که خداوند مقدر کرده است تا ما بر جهانیان فرمانروا باشیم. مطمئنا احتیاجی نیست که ثابت کنیم تمام بدیهایی را که مرتکب شدهایم،همگی وسیلههایی بودهاند که برای رسیدن به هدفمان -که همانا رفاه واقعی و برقراری نظم است-از آنها کمک گرفتهایم.
قدرت شکوهمند ما قادر است که حکومت را به دست گیرد و بشر را هدایت کند.کارها سخنسرایی و سرهم کردن کلمات نامفهوم نیست.قدرت ما به گونهای است که هر کس را وا میدارد تا با احترامی توأم با ترس در برابر عظمتش زانو بزند.
پروتکل 23
جوامعی که ما اخلاقیات را در آنها از بین بردهایم،وجود خدا را نفی میکنند و از میان آنها شعلههای آتش هرج و مرجطلبی (آنارشیسم)به هر سو زبانه میکشد؛لذا رهبر عظیمالشأن ما صحنه اینگونه جوامع را از فرمانروایان کنونی پاک خواهد کرد.
نوشته شده در دوشنبه 87/2/30ساعت 6:3 عصر  توسط ....
نظرات دیگران()