بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم
در نتیجة این خدمت وایزمن که خود در تمام طول جنگ در نیروی دریایی انگلیس خدمت میکرد، به همراهی بانکدار معروف روچیلد توانستند، بالفور را تحت فشار گذارند تا اعلامیة معروف را که در آن اجازه تأسیس کانون ملی یهود داده شده بود ـ که نطفة تشکیل دولت اسرائیل شد ـ صادر کند.
با توجه به آنچه به طور مختصر آورده شد،باید قبول داشت و اذعان کرد که ((وقایع مهم تاریخ با یک برنامه ریزی دقیق صورت میگیرد.)) در پشت صحنة سرنوشت سیاسی و اقتصادی هر ملتی، یک توطئه وجود دارد. در نامهای که تامس جفرسن یکی از رؤسای جمهور آمریکا به جان آدامس جانشین خود نوشته، به نکتة بسیار مهمی اشاره کرده است؛ به این شرح: ((… صادقانه با شما همعقیدهام که تشکیلات بانکی از ارتشهای قوی هم خطرناکتر هستند.)) و این تشکیلات به دست توطئهگران اداره میشود.
جالب آنکه دولت انگلیس روزی ادعا میکرد که آفتاب در کشور او غروب نمیکند. اما در سال 1934 کلمنت اتلی رهبر حزب کارگر انگلیس در کنفرانس سالانة حزب گفت:((ما حساب شده ]وفاداری [ به نظام جهانی را ] که سیسل رودز یهودی عضو عالی رتبة فراماسون به دنبالش بود[، بر وفاداری نسبت به وطن خود ارجحیت دادهایم.)) 29نامبرده در یک اعلامیةرسمی حمایت خود را از طرحی که توسط توطئه گران و بانکداران بینالمللی تهیه شده بود، اعلام داشت و ((23 سال بعد … در سال 1957 نخست وزیر محافظه کار بریتانیا به مردم آن کشور گفت که آنها لازم است تا حدی حاکمیت ملی خود را به یک کانال سری بینالمللی واگذار کنند.))30 و در ((هفتم نوامبر 1957 وزیر امور خارجة آن کشور در مجلس اعیان اعلام داشت که دولت ملکة انگلستان با حکومت جهانی موافقت دارد.))31 مثل اینکه جز این هم چارهای نداشت؛ زیرا بدهی آن کشور به بانکداران بینالمللی که برای مخارج جنگ مصرف شده بود، و همچنین همکاری صهیونیستها با ارتش انگلیس که برای آن دولت موفقیت همراه داشت،همه ایجاب میکردند که در برابر حکومت سری صهیونیستها سر تسلیم فرودآورند.
در اینجا ذکر چند نکته ضروری است:
اولاً :صهیونیستها همیشه با پلاکارد ((ضد یهود)) حرکت میکنند و برای بهرهبرداری از احساسات لطیف انسانها در زیر آن سینه میزنند و اگر کسی با خواستهای غیر انسانی آنان مخالف کند، فوراً او را ((ضدیهود))و ((ضد صهیونیسم)) خطاب میکنند. همین نکته باعث شده است تا همةآنهایی که در غرب علیه صهیونیستها هستند،برای حفظ موقعیت شغلی وکاری خود، دندان به روی جگر بگذارند و از هر نوع مخالفت با این گروه توطئهگر خودداری کنند.
ثانیاً :صهیونیستها مسئلة هالی کاست 32 را زنده نگه میدارند تا در زیر پوشش آن، اعمال خود را موجه نشان دهند. آنها برای نشان دادن حقانیت خود برای تشکیل دولت یهود در اسرائیل، همیشه مسئلة ((هالی کاست)) کورههای آدم سوزی نازیها را، بویژه در سالروز تولد حضرت مسیح و جشنهایی که به همان مناسبت در آمریکا برپا میشود، چند باره و صدباره عنوان کرده و فیلمهای حقیقی یا تخیلی از آن تهیه کردهاند و در تمام کانالهای تلویزیونی نشان میدهند. به طوری که موضوع تولد حضرت مسیح به کلی لوث میشود و تأسف بارتر اینکه ،عیسویان فراموش کردهاند که به گفتة اساتید یهود ـ که در سال 1923 رسماً اعلام شد: ((یهودیت ضد مسیحیت است.))
آلفرد لی لی ینتال در این زمینه، نکتةجالبی را ارائه داده و نوشته است: هالی کاست، اسلحهای زیر پوشش است تا در موقع مناسب رو شود. وقتی تمام ترفندها تمام میشود، ((مسئلةکشته شدن شش میلیون یهودی)) دوباره پیش کشیده میشود.)) این (عدد)شش میلیون کاملاً صوری است که از کورههای آدم سوزی بیرون کشیده و نگهداری شده است و وقتی که سؤالی پیش میآید، با کمترین مخالفتی آن را عنوان میکنند لی لی ینتال معتقد است:((هیتلر باعث شد تا مسیحیانی که احساس گناه میکردند، همراه با کلیمیان غربی که جذب در جوامع خود شده بودند، با اکراه به صهیونیسم بپیوندند.))33
تمام کوشش صهیونیستها در غرب مصروف این نکته میشود که افکار عامه را، حتی در مراسم مذهبی به جانب خود بکشند؛ همان طور که تولد مسیح را چنانکه مذکور افتاد، فدای حقة سیاسی خود میکنند. این نکتهای بود که جسی جکسون سیاهپوست مبارز، ناطق زبر دست کلیسا، در موقع مبارزات انتخاباتی رئیس جمهوری در سال 1986 عنوان کرد و باعث شد تا با افشا کردن توطئه یهودیان آمریکا، از دور انتخابات خارج شود.
ثالثاً: صهیونیستها برای داغ نگه داشتن مسئله، با وسایل ارتباط جمعی غرب یک ((اتحاد نامقدس)) تشکیل دادهاند و سعی میکنند تا هر از چندگاه هیتلر را زنده عنوان کنند. ((در سالهای 1952-1967 و در اوائل سال 1972 و نوامبر آن سال)) دوباره فریاد صهیونیستها بلند شد که :((او زنده است!)) چند سال پیش هم مسئلة زنده بودن آجودان هیتلر به نام مارتین بورمن 34 را پیش کشیدند و عکسی از او را در روزنامههای جیره خوار صهیونیستها چاپ کردند و مدتها سرو صدا به راه انداختند. بعداً معلوم شد که ((آن، عکس یک معلم دبیرستان در بوئنوس آیرس میباشد.))همة این ترفندهای کثیف برای زنده نگه داشتن مسئله مظلومیت و قابل ترحم بودن این قوم برگزیده، اما از هر لحظه خطرناک میباشد. هنوز این قوم فتنه گر به دنبال افرادی همچون آیشمنها که همدست و مشاور سردمداران صهیونیست در آلمان نازی بودند، میباشند که دیگر جز پوست و استخوانی از آنها باقی نمانده است. ادارة مهاجرت آمریکا ازجمله سازمانهایی است که برای پیدا کردن رؤسای نازی فعالیت دارد.
جالب آنکه وقتی در یک مصاحبه تلویزیونی از اباابان وزیر امورخارجه اسرائیل دربارة بورمن آجودان هیتلر سؤال شد، او با بی اعتنایی گفت: ((زیاد پایبند این نوع مسائل نیستم.)) و معتقد نبود که این مردمان بدبخت که ((در پاراگوئه یا برزیل زندگی میکنند،برای بازجویی آورده شوند.)) از این طرز بیان، سروصدای صهیونیستها بلند شد و فریادشان به آسمان رفت که او به آرمان ما خیانت کرده است و باید از شغل خود استعفا دهد این مسئله در زمان نخست وزیری گلدامایر بود. او زیاد به این مطلب توجه نکرد؛ لکن وقتی مناخیم بگین قصاب دیریاسین به نخست وزیری رسید،از اباابان خواست تا استعفاد دهد. لذا اباابان وقتی در سال 1970 به آلمان غربی مسافرت کرد، قبل از اینکه تشریفات رسمی را به عمل آورد و به دیدار ویلی برانت برود،یکسره به محل ((کوره آدم سوزی داخائو))35 رفت و در برابر ارواح بی گناهان که با توطئه قوم خود سوختند تا کشور اسرائیل تأسیس شود، سر تعظیم فرود آورد.
هیتلر که خود چنان که در وصیتنامهاش نوشته است قربانی توطئه صهیونیستها شده و جانشینانش را هم همچنان در یک فضای شرم قرار داده است، وقتی ویلی برانت برای امضای قراردادی در مورد تعیین خط مرزی بین دو کشور آلمان و مجارستان رفت، در برابر بنای یادبود کشته شدگان یهود با شرم زانو زد و ادای احترام کرد. در حقیقت، این احساس شرم، خجلت در برابر تاریخ انسانهاست که حاصل اعمال تجاوز کارانة نازیها میباشد، ولی متأسفانه آلمانها برای شستن این خط تاریک از تاریخ کشورشان آن را با خون آلودند. باقیماندگان نازیها با کمک در ساخت کورههای اتمی اسرائیل، جنایات احتمالاً ناخواسته هیتلر را تکیمل کردند؛ یعنی جنایت روی جنایت.
وقتی ویلی برانت از اسرائیل دیدن میکرد، همراه با گیدئون هوزنر 36 دادستان یهود در جلسة محاکمه آیشمن همچون گناهکاران شرکت کرد. هیتلر متأسفانه کاری کرد که دولت آلمان همچنان خود را در برابر اسرائیلیان گناهکار میشناسد . در حالی که آنها خود قربانی یک حیلة مزورانه صهیونیستها شدهاند و چه قهقهههایی که سردمداران صهیونیست بر این احساس خجلت آلمانیها نمیزنند. آلمانیها کراراً گفتهاند که ما برای جبران گذشته، باید همةکوشش خود را برای کمک به دولت اسرائیل به کار بریم، لذا با اعطای کمک 9/3 میلیون دلاری به عنوان غرامت، پس از دولت آمریکا بزرگترین رقم کمک مالی را به آن کشور کردهاند.))
بهرهبرداری مزورانة صهیونیستها از مسئلة((هالی کاست))
هر وقت دولت اسرائیل احتیاج به اسلحه و مهمات بیشتری برای به خاک و خون کشیدن بیگناهان عرب فلسطینی دارد، و میخواهد که با زور اسلحه سرزمینهای اشغالی سال 1967 را منضم به خاک اشغال قبلی کند، فوراً مسئلة هالی کاست یا کورههای آدم سوزی هیتلر را به میان میکشد و رنجهایی را که ((قوم برگزیده)) در طول تاریخ بردهاند، عنوان میکند،ولی از سوزاندن و نابود کردن آوارگان فلسطینی که با بمبهای آتشزا و یا حتی با اسلحههای گرم سربازان در شهرها و دهات فلسطین صورت گرفته است، بحثی به میان نمیآید.
این گروه فتنهگر که حقیقتاً از این نظر ((قوم برگزیده))اند، برای آنکه کودکان آمریکایی را شستشوی مغزی دهند و با جنایات خود همراه سازند، در کودکستانها و مدارس ابتدایی،به جای قصههای شیرین کودکانه،داستان کورههای آدم سوزی را با آب و تاب بسیار مینویسند و در دسترس آنان قرار میدهند. ادارة فرهنگ آمریکا نیز با بیتوجهی از کنار آن میگذرد. در سال 1961 کتابی در مورد دستگیری آیشمن، همکاری قدیمی رهبران صهیونیست و کشتن او به عنوان جنایتکار جنگی چاپ و در دسترس نوجوانان گذاشته شد. نویسندة کتاب 37 با افتخار بسیار مدعی شد که :((… این برای جامعه لازم است… برای نسل جوان مفید است.)) نسل اندر نسل باید هیتلر را بشناسند. مسئله نباید کهنه شود و رنگ گذشت زمان را به خود گیرد.
همدستان هیتلر در این فاجعه آفرینی
تأسف در این است که همه از جنایات هیتلر سخن میگویند؛ ولی تاکنون کمتر کسی به دنبال آن بوده است که پرده از چهرةکثیف گناهکاران واقعی این جنایت بزرگ تاریخی بردارد و به نقش صهیونیستها در این جنایت هولناک بیندیشد. چه شد که بانکداران بینالملی و سرشناسان فراماسون یهود که جملگی از نزدیکان هیتلر و یاران او بودند، برای جلوگیری از آن وقایع دردناک، اقدامی نکردند. در این زمینه، وزیر دارایی کابینة روزولت، هنری مورگنتا صراحتاً عنوان کرده است: ((از اوت 1942 به این طرف ،ما در واشنگتن میدانستیم که نازیها در نظر دارند کار ریشه کنی کامل یهودیان را به پایان برند.
طی یک سال و نیمی که از این ماجرا میگذشت، وزارت امورخارجه در این مورد عملاً کمترین اقدامی ]جهت جلوگیری[ نکرده بود.))38
آیا این عدم توجه به نقشهای که در حال تکوین بود و نه تنها دولت آمریکا، بلکه رؤسایی از صهیونیستها همچون حیم وایزمن از آن اطلاع داشتند، ولی پرده از روی آن توطئه سری بر نداشتند، دلیل قاطعی در همدستی صهیونیستها و یارانشان به هیتلر نیست؟ شک نیست که ((دورة نازیها یکی از بدترین مراحل، اگر سیاهترین نباشد، در تاریخ تمدن انسانها میباشد))بدیهی است که کشتن ((شش هزار)) انسان بیگناه ـ اگر این آمار صحت داشته باشد ـ چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت؛ ولی تعجب آورتر از سکوت انسانها در برابر آن جنایات بزرگ این است که، زجر کشیدگان دیروز،شکنجه دهندگان امروزند. در اینجاست که انسان به فکر میافتد که اینها چگونه انسانهایی هستند؟
بن هخت 39 که از جمله اولین طرفداران تشکیل دولت یهود در فلسطین است، در یکی از کتابهای خود، رهبران صهیونیسم بینالملل را محکوم میکند به اینکه آنها همگی از طرح و نقشة هیتلر کاملاً آگاه بودند و میدانستند که چه بر سر یهودیان خواهد آمد؛ لکن همکیشان خود را از نقشة در شرف انجام، آگاه نکردند و راه گریز را به آنها ننمودند. تعجب آور است که او نمیدانست کبریت برای روشن کردن کوره در دست خود آنها بود . بن هخت علیه رادولف کستنر 40 که از اعضای عالی رتبة اسرائیل است، ((برای همکاری در کشتار یک میلیون یهودی مجارستانی اعلام جرم کرد.))نامبرده از نزدیکان و همکاران آیشمن بود و پس از اتمام وظایف محوله به فلسطین رفت. در آن جا، تغییر نام داد و خود را ((اسرائیل)) نامید و در کنار بن گورین و گلدا مایرها درحزب ماپام به فعالیت پرداخت. او خود اعتراف کرده در ((تصفیة هزاران یهودی مجارستانی)) دست داشته است.
بن هخت همة رهبران صهیونیست را که از کشتار بیگناهان یهودی مطلع بودند و مهر خموشی بر لب زده بودند، محکوم کرد و نوشت:((که آنها بخوبی میدانستند که میلیونها یهودی و خویشاوندانشان در کورههای آدم سوزی خواهند سوخت و یا به دار آویخته میشوند.))؛ ولی دم بر نیاوردند و بدون اعتراض و با بیتفاوتی از کنار آن گذشتند . آنها به دنبال هدفی بودند که این سلسله عملیات، مقدمات آن بود. رهبران صهیونیست حتی نحوة عمل و محل کشتار آنان را نیز میدانستند، ولی آن قربانیان را آگاه نکردند. آنها همگی قربانی اهداف شوم رهبران صهیونیست شدند، منتها به دست هیتلر و یارانش. برای رهبران صهیونیست بینالملل تشکیل ((دولت یهود در فلسطین)) مهمتر از حفظ جان یهودیان بود.
((کشتار یهودیان هنگری در حالی اتفاق افتاد که یکی از رهبران آنها رادلف کستنر با آیشمن، و سایر یاران هیتلر همچون هیملر و همکار او ستوان کورت بخر 41 عاملین این جنایت، دوستی نزدیک و مراوده داشت. جالب توجه آنکه با وساطت کستنر،ستوان کورت بخر از دادگاه نورنبرگ نجات یافت.))42
در سال ((1966)) مجله اشپیگل آلمان نکتةجالبی را فاش ساخت که آوردن آن در اینجا مناسب است. در آن پردهدری آمده است:((ریخرت 43، از عاملین دفتر اطلاعاتی انگلیس در فلسطین، بیش از هر چیز توجه دستگاه اطلاعات آلمان را به خود جلب کرده بود. این دفتر اطلاعات، سازمان هاگانا خوانده میشد.)) که بن گورین ریاست عالیه آن را به عهده داشت. ((در قرار گاه فرماندهی کل این ارتش ((هاگانا) مخفی،(شخصی به نام) فیول پولکس44 کار میکرد. این شخص، ((رئیس دستگاه اطلاعاتی نازیها در سوریه و فلسطین بود.))نامبرده در حالی که ((با آدمکشان خود (اعضای هاگانا) به تأمین نیازمندیهای خارجی آلمان)) از قبیل تأمین منابع حصول ارز ((کمک میکرد… با شور و اشتیاقی مشابه به تأمین احتیاجات داخلی نازیان اشتغال داشت.))45
یوری ایوانف در تحقیقات خود به این نکته رسیده است که شخصی به نام دکتر نوسینگ نیز از همکاران فیول پولکس و از رهبران صهیونیستها بود که: ((… با شرکت نازیها نقشهای را برای (نابودی) یهودیان تهیدست و سالخوردة آلمان طرح کرده…)) است. او با تمسخر ادامه میدهد که : ((آری! میزان وفاداری و اخلاص این رهبر بر جستةصهیونیست نسبت به امپریالیسم آلمان تا بدین حد بود.))46
ایوانف معتقد است: ((بسیار احمقانه خواهد بود اگر هجوم یهودیان را به فلسطین، حاصل شقاوت و ستم نازیها بدانیم.)) چنانکه آدلمن یکی از رهبران صهیونیستها در اعتراف نامة خود نوشته است:((یهودیان بدین منظور به فلسطین رفتند که حکومتی ملی در آن جا تأسیس کنند؛ نه اینکه جان خود را نجات دهند.))47
نکتة جالب توجه و قابل تأمل این است که رئیس ادارة مهاجرت یهودیان به فلسطین که ((مورد حمایت نازیها بود))، لویی اشکول نخست وزیر سابق اسرائیل بود. نامبرده با همکاری آدلف آیشمن از همان وقت،اردوگاههایی را برای آماده کردن جوانان جهت رفتن به اسرائیل و زندگی در کیبوتص تأسیس کرد.
تقریباً شانزده سال پس از جنایات نازیها، خاخام موشه شون فلد 48 مطالبی را که در کتاب بن هخت آمده، تأئید کرده و نوشته است: ((رهبران صهیونیست فقط به تشکیل دولت اسرائیل میاندیشیدند و نه نجات جان یهودیان.)) آنان اجازه دادند که هزاران نفر از قومشان کشته شوند تا به هدف خود برسند. صهیونیستها حتی از رساندن آذوقه به ((یهودیان گرسنة اروپایی )) در طول جنگ کوتاهی میکردند تا آنان را مجبور کنند که به صهیونیسم بپیوندند . ((… سازمانهای صهیونیستی که اردوگاههای آوارگان یهودی را اداره میکردند، برای وادار کردن آنان به قبول صهیونیسم و الحاق به ارتش یهود در فلسطین.. دست به یک رشته عملیات جنگی زدند.))49
آلفرد لی لی ینتال در فصل سیزدهم کتاب خود تحت عنوان ریشة گناه از یک موافقتنامة سری بین دولت نازی و صهیونیستها دربارة مهاجرت غیر قانونی یهودیان به اسرائیل پرده برداشته است و مینویسد:((… حتی مأمورین گشتابو (ss ) به دنبال یافتن راههای دیگری بودند که باعث شود اروپائیان از یهودیان بیشتر متنفر شوند.))50
از آن جایی که مهمترین تزی که یهودیان پیوسته از آن حداکثر استفاده را بردهاند و همچنان میبرند، مسئلة ((یهود آزاری)) یا ((ضد یهود)) است و سردمداران صهیونیسم به آن چشم امید دوخته بودند، لذا یوری ایوانف ضمن تأئید نظر لی لی ینتال در کتاب خود به نام صهیونیسم نوشته است: ((… عقد اتحادی مخفی بین صهیونیسم و فاشیسم به هیچ وجه غیر طبیعی به نظر نمیرسد.)) با توجه به خونسری و سکوت سردمداران صهیونیسم در برابر فجایع نازیها، این نظریه در کج راهه نیست و دلیل محکمی بر گفتة لی لی ینتال میباشد.
اسحق گروئن بوم 51 که ریاست کمیتةنجات صهیونیستها را برای مدتها بر عهده داشت، فاش کرده است که : ((وقتی (نازیها) از من پرسیدند که آیا حاضری برای نجات یهودیان از صندوق صهیونیستی پول بدهی؟ گفتم نه؛ زیرا باید این یهود آزاری نازیها دنیا را به نفع ما تکان میداد)).52 صهیونیستها معتقد بودند که باید در این راه ،گروهی، هر اندازه کثیر فدا میشدند تا آنان به هدف خود که بازگشت به فلسطین بود،برسند. لذا آنها با یک موافقت ضمنی با آیشمنها، یهود آزاری را به حد اعلای خود رساندند. این بود که بن گورین رئیس سازمان یهودیان آلمان در نهایت خونسردی به واقعه مینگریست و حیم وایز من مهر سکوت بر لب نهاده بود.
آدلف آیشمن تنها کسی بود که از نقش پشت پردةنازیها و ارتباط آنان با صهیونیستها مطلع بود. نامبرده با سازمان تروریستی هاگانا ارتباط و همکاری نزدیک داشت. به نوشتة هاینتس هوهنه طی ایام قتل و غارت یهودیان که با اسم رمز ((شب بلورین)) آغاز شد،دو تن از نمایندگان موساد وارد مقر هیتلر شدند. آنها پیشنهاد کردند که در انجام برنامة صهیونیستها مبنی بر آموزش مجدد یهودیانی که آمادةرفتن به فلسطیناند، تسریع شود ((… وسایط نقلیهای که برای انتقال یهودیان در اختیار موساد گذاشته شده بود، نمیباید فلسطین را به عنوان مقصد سفر اعلام دارد. این یکی از شرایطی بود که دستگاه اطلاعاتی آلمان قائل شده بود.))53
در سالهای آخر جنگ ، همة جهان از جنایات نازیها مطلع شده بودند؛ لکن ((صهیونیستها که در همة آن جنایات شریک بودند،ناشناخته باقی ماندند)) و با استفاده از راههای مختلف و ((وسایل و امکاناتی که)) همدستانشان در اختیار آنان گذاردند،از مجازات که رستند هیچ، بلکه به آرزوهای دیرینه خود نیز که از جمله، تشکیل دولت مستقل یهود در فلسطین بود،رسیدند.
با توجه به مطالب یاد شده، آیا این سوء ظن نزدیک به یقین ایجاد نمیشود که هیتلر هم فدای یک توطئه سری شده و در تار عنکبوت ((گروه سیصد نفری)) اسطورههای صهیونیستها به دام افتاده باشد؟ مردی که در تمام سخنرانیهایش میگفت:((من از میان مردم برخاستهام. در مدت پانزده سال به آرامی همراه با مردم این جنبش را رهبری کردهام. هیچ کس مرا در رأس این مردم قرار نداده است. ترقی من به وسیله مردم بوده است من در میان مردم باقی خواهم ماند و به سوی مردم بازخواهم گشت. هدف این است که رهبری از من، مردمیتر وجود نداشته باشد))54 یکباره به توطئه آتش افروزان بین الملل به بیراهه کشیده شده و با آبروی خود و هموطنانش به قماری وارد شود که یهودیان بیشترین برد را داشتند و کشوری به نام اسرائیل در سرزمینی غصب شده تشکیل گردد که هدف اولیةصهیونیستها بود و ملت آلمان در یک حالت انفعالی رها شدند.
در اینجا بیمناسبت نمیدانم از توصیة چارلز کرین 55 کارخانهدار معروف و بزرگ آمریکا به ویلسن رئیس جمهور، نکتهای بیاورم. او که ازجمله ضد صهیونیستهای آمریکایی بود و همچون هنری فورد آنان را در آمریکا موجب عذاب،و همةمشکلات را هم ناشی از اعمال خلاف انسانی آنان میدانست، به رئیس جمهور نصیحت میکرد که :((یک نوع معاهدهای با دنیای اسلام بسته شود که به موجب آن، پیروان محمد(ص)علیه یهودیان که فلسطین را اشغال کردهاند، حمایت شوند.))56 او معتقد بود که : ((صهیونیستها دست کمی از هیتلر ندارند. پس بگذارید که هیتلر به راه خود برود.))
کشتار آلمانیها به دست یهودیان
تا اینجا، صحبت از رنجهایی بود که یهودیان از ستمگریهای هیتلر و همدستان صهیونیستش بردهاند، ولی آیا هرگز دنیا به زجرهایی که آلمانیهای بی گناه پس از اتمام جنگ از دست صهیونیستها و یهودیان متعصب کشیدهاند، اندیشیده است؟ مجلة نیوزویک در ماه می 1995 مقالهای با عنوان آلمانیها را بکشید! نشر کرده و در آن،از کشتار آلمانیها در ماههای آخر جنگ ، داستانها آورده است. کشتاری که هدف فقط زنان، کودکان و پیران بودهاند. او از درد و رنجی که هزاران هزار آلمانی که در چک و اسلواکی دستگیر و درکمپهای کار اجباری سیبری، به کار گماشته شدند، حکایت کرده و چنین نوشته است: ((آیا دنیا به وضع بد میلیونها آلمانی در ماههای آخر جنگ ،توجه کرده است؟!)) مردمی که هیچ دستی در کشتار یهودیان نداشتهاند، ولی تاوان آن را پرداختهاند. این مسئلهای است که دنیا فراموش کرده و فقط به هالی کاست چسبیده است. دولت آلمان که خود دچار یک حالت انفعالی است، فراموش کرده است که شهروندان او، تاوان جنایات مأمورین گشتاپو را به بدترین وجهی پرداختهاند و گمان نمیرود که لازم باشد او بیش از این سر تعظیم در برابر صهیونیستها فرود آورد.
در آن مقاله، رئیس جمهور چک و اسلواکی کشتار آلمانیها و یهودیان را یکجا نقل و آن را یکسان و عملی غیر انسانی خوانده است. او ضمن عذرخواهی از دولت آلمان پس از جنگ گفت :((زمان عذرخواهی گذشته است و هر نوع مقایسة دردو رنج آلمانیها با انبوه کشتار یهودیان توسط نازیها بیفایده است، و دردی را درمان نمیکند.)) آنچه مسلم است، مردم کوچه و بازار در آلمان، تاوان قساوتهای طرح ریزی شدة توطئه گران را پرداختهاند. ((این،یک تاریخ ابدی است)).
پانوشتها:
1. sergyei A. Nilus. World Conquest through the world Government . translated by Victor E. Marsden.
2. ترجمه و تلخیص محمود طلوعی، غولهای تاریخ، صفحه 401.
3. هیتلر تحت تاثیر فلاسفةرومانتیک که ((طبیعت را به عنوان بهترین مدل برای هستی انسان)) میدانستند، قرار داشت. او معتقد بود که حیات ملتها،نژادها ،فرهنگها و اقالیم،توسط همان قوانین طبیعی سلامتی و بیماری که به زندگی افراد نظارت دارد، کنترل میشود همة این مسائل تابع قوانین طبیعی است. واحد حقیقی، طبیعت ملت است و سلامت ملتها بر پایة اصول و قوانین طبیعی است . کلیمیان، ویروس مقاومت در برابر مرض میباشند. اختلاط ملت باعث ضعف آنها میشود و نتیجتاً سلامت جامعه را از بین میبرند. او یهودیان را همان میکروب مورد وحشتی میدانست که درخت انسانیت را خشک میکند. همه نگرانیهای هیتلر این بود که مبادا اختلاط آنان با نژاد آریا که از دید او نژاد برتر بود باعث تباهی و فساد آن شود. او معتقد بود که خداوند طبیعت را سالم خلق کرده است؛لذا هرچه را که باعث درد و مرض طبیعت میشود،باید از آن دور کرد. او صهیونیستها را مثل میکروب مرض سفلیس میدانست که به سختی از آن وحشت داشت. میگفت:((معتقدم با ایستادگی در برابر یهودیان بر اساس خواست قادر متعال عمل میکنم.)) عجبا!قومی خود را برگزیده میخواند و دیگری نابودی آنها را خواست خدای بزرگ. صفحات 39 تا 44 کتاب ((رهبر ومردم))
J.P. Stern – Hitler, The Fuhrer and the people, Fontana Press, 1990.
یکی از اولی کسانی که در مجامع جهانی نقش یهودیان را جستجو کرد، شخصی به نام ((آلفرد روزبرگ))بود. او معتقد بود که جنگ جهانی اول را صهیونیستها برپا کردهاند. انقلاب روسیه هم محصول فکر یهودیانی همچون تروتسکی، زینوویف و کامنف بود. او معتقد بود که صهیونیستها با نفوذ در بعضی از تشکیلات بین المللی مانند فراماسونری ، تلاش برای قبضه کردن اقتصاد جهانی و در نهایت قصد سلطه بر سراسر جهان را دارند. <<شاید تعجب کنید اگر بگویم که لنین وقتی از اروپا برای برپایی حکومت بلشویکی به روسیه میرفت محمولهای طلا به ارزش 5 تا 6 میلیون دلار به همراه داشت. که کلاً از طریق چند سوسیالیست آلمانی بسیار ثروتمند همچون الکساندر هلفند Alexander Helphand و ماکس واربرگ یهودی روسی اخراجی پرداخت شده بود.>> تروتسکی که در نیویورک به حال تبعید به سر میبرد و به عنوان یک خبرنگار جنگی مشغول فعالیت بود، همراه با 179 انقلابی دیگر در کانادا به دام افتاد و با حمایت ((سر ویلیام وایزمن )) یهودی،با یک دستور سه کلمهای ((بگذارید تروتسکی برود)) او با یک پاسپورت امریکایی برای همکاری با لنین به روسیه رفت. شما در اینجا پنجة توطئه گران بین المللی را نمیبینید؟
4. Peter Grose , op .cit, P . 97.
5. ترجمه و تلخیص محمود طلوعی،غولهای تاریخ، صفحه 384.
6. در اینجا ،ذکر چند نکته ضروری است:
اولاً روچیلد ((کارشناس امورمالی ((سیسل رودز)) یهودی،نمایندة دولت استعمارگر بریتانیا در کشور آفریقایی ((رودزیا)) بود که با استخراج طلا و الماس آن کشور، لقب ((سلطان طلا)) گرفت؛ (زیمبابوه و رودزیای کنونی. )
ثانیاً – ((رودز))از سرسپردگان انجمن سری موسوم به ((میزگرد)) که به دنبال تأسیس ((حکومت جهانی)) بود، میباشد. این انجمن برای نخستین بار در انگلیس پیریزی شد.((سیسل رودز)) در توطئهای به منظور تأسیس ((حکومت جهانی)) عمیقاً فرو رفته بود و از ماسونهای اولیه بود. به اعتقاد دکتر ((کویگلی)):((هستة مرکزی این ] انجمن سری[ در مارس 1891 با استفاده از پول ((رودز)) تشکیل شد. این سازمان از طرف روچیلد توسط ((لد آلفرد میلنرMilner )) اداره میشد. شخص اخیر کسی بود که مخارج انقلاب بلشویکی روسیه را تأمین میکرد. اعضای این انجمن سری ، همان ماسونها بودند. برای اطلاع بیشتر به کتاب هیچ کس جرأت ندارد آن را توطئه بنامد فصل پنجم ، تأسیس تشکیلات مراجعه شود.
در حقیقت مبتکر انجمن سری ((ماسونری)) شخصی یهودی بود به نام ((آدام وایزهاب))موجود بی عاطفه و شروری که در اول می سال 1776 فرقة روشنفکران را به منظور توطئه برای کنترل جهان پایه گذاری کرد. نقش این فرقه در انجام عملیات مخوفی که ((به حکومت وحشت)) معروف شد،غیر قابل انکار است)) به صفحه 135، کتاب هیچ کس جرأت ندارد …)) مراجعه شود.
7. گاری آلن، هیچکس جرأت ندارد آنرا توطئه بنامد. ترجمة دکتر عبدالخلیل حاجتی، چاپ رسا، 1368،صفحه 68.
8. گئورکی تئودورف ،کتاب تبهکاران تل آویو، صفحه 68.
هیتلر در سال 1919 به حزب کارگران آلمان پیوست و چندی بعد آن را به حزب ] کارگران ناسیونال سوسیالیست آلمان [ که کلمة نازی مخفف این نام به زبان آلمانی است،تبدیل کرد. هیتلر برای حزب خود علامت صلیب شکسته را ((که علامت پاکی و برتری نژاد آریا بود)) انتخاب کرد. به کتاب سه چهره و یک جنگ، مجموعه مقالات،ترجمه کاوه دهقان،انتشارات اشرفی، سال 1345 ،صفحه 67 مراجعه شود. نویسندة این مقاله ، ((ویلیام شامیرر)) است.
9. همان کتاب ،صفحه 667.
10. علی اوغور کنگرة صهیونیستها،صفحه 18.
11. علی اوغور کنگرة صهیونیستها، صفحه 18.
12. Quigley
13. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد آن را توطئه بنامد،صفحه 19.
14. Alfred . M. Lilienthal – the zionst connection. P.461.
15. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد …، صفحه 28.
16. سخنرانی خاخام ریشون در کتاب Le Protocole des sages de zion صفحه 71 ثبت شده است. این کتاب در سال 1906 توسط راژر لامبل از روسی به فرانسه ترجمه شده و در موزه بریتانیا موجود است. ترجمة فارسی آن به نام ]پروتکل یهود[ و صهیونیسم چه میخواهد؟ توسط داریوش فرهنگ به چاپ رسیده است. انتشارات والعصر.
17. زعمای قوم یهود در نهایت بی شرمی پیروان مذاهب الهی دیگر را کافر مینامند.
18. علی اوغور کنگرههای صهیونیستها ، صفحه 18.
19. Peter Grose. op . cit, P.117-1983.
20. Walter Rethenu
21. Weiner Frei Presse.
22. Sergyei A. Nilus. op. cit, P.11.
23. Jean Isoulet
24. Jewish Alliance Israelite Universal.
25. کتاب فوق، صفحه 11.
26. Sergyei A.Nilus, op. cit, P.15,16.
27. آخرین مرحلة گردش این مار، کشورترکیه استکه از هم اکنون با امضای قرارداد نظامی با دولت صهیونیستی ، مار این سمبل صهیونیستها دهان کثیفش را به سوی ترکیه گشوده است. متأسفانه ترکیه روزی از این حقیقت تلخ مطلع خواهد شد که در دل این مار کثیف حل شده است. در میان بلادی که مطابق کتاب مقدس جزء موطن اصلی یهودیان قمداد میشود، به قسمتی از آناطولی ترکیه نیز بر میخوریم . در چنین موقعیتی ،برنامة آتی صهیونیسم اخراج مردم ترکیه است. … قسطنطنیه به روی نقشه، آخرین نقطهای است که مار سمبول صهیونیسم قبل از رفتن به اورشلیم از آن خواهد گذشت. صفحه 100،کتاب کنگرههای صهیونیستها مراجعه شود. کشور ترکیه از آغاز آماج توطئه صهیونیستها بوده است . در آن روزهایی که هرتزل به دنبال تاسیس دولت یهود در فلسطین بود، با سلطان عبدالحمید امپراتور عثمانی ملاقات کرد و نقشه خود را با او در میان گذاشت و پیشنهاد کرد که در برابر پرداخت قروض ، سلطان اجازه دهد یهودیان در فلسطین که در آن زمان جزء مستعمرات ترکیه بود، دولت یهود را تشکیل دهد. سلطان تقاضای او را رد کرد و گفت: ((مردم من برای تصرف این سرزمین با خون خود آن را آبیاری کردهاند.. بگذارید یهودیان میلیونها پول خود را نگه دارند)). به صفحه 11 کتاب اسرائیل به چه قیمت نوشته آلفرد لی لی ینتال مراجعه شود. سلطان حتی در برابر وساطت ((کایزر آلمانی)) که گمان میکرد،اگر دولت یهود در فلسطین تشکیل شود، فرهنگ و زبان آلمانی در آن جا رایج خواهد شد،نیز مقاومت کرد . وقتی هرتزل از حمایت سلطان عثمانی مایوس شد توطئه و نقشه قتل او توسط سازمان بین الملی صهیونیسم کشیده شد. و برای انجام آن پای ارامنة ترکیه را که جزو ناراضیان جامعة آن روز ترک بودند،به میان کشیدند و دست ترور صهیونیسم از آستین آنان بیرون آمد. سوء قصد به جان سلطان عبدالحمید به جایی نرسید، ولی کشتار ارامنه را به دنبال داشت،بن گورین به دلیل این اغتشاش که در سال 1915 انجام گرفت، به زندان افتاد. جالب آنکه طراح واقعی نهضت جوانان ترک که به رهبری آتاتورک انجام شد، نیز صهیونیستها بودند.
28. دنیا بازیچة یهود، محمد شیرازی،ترجمه هادی مدرسی،صفحه 29.
29. Sergyei . A Nilus, op .cit, P –14.
30. Sergyei . A Nilus, op .cit, P –14.
31. همان کتاب و همان صفحه.
32. Holocaust ((هالی کاست)) یک واژة عبری – یونانی است.(( [ olah] از لحاظ ادبی مفهوم ]چه چیز به وجود آمده [ دارد.))از لحاظ کتاب مقدس (بایبل)به معنای ((قربانی سوخته)) میباشد. ولی وقتی برای نشان دادن جنایات نازیها به کار برده میشود، قربانیانی را که مشرکین برای جلوگیری از خشم خداوندان خود انجام میدادند، به خاطر میآورد. کتاب جنگ علیه یهودیان loay Dawidowicz ، چاپ سال 1933- 1945 صفحه ، 817.
33. A. M. Lilienthal. P.461.
34. Martin Borman
35. Dachau
36. Gideon Hosner
37. Wiesen thal
38 . یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 142.
39. Ben Hecht
40. Rudolf Kastner
41. Kurt Becher
42. A.M. Lilienthal, The ionist Connection, P.460-485.
43. Reichert
44. Feivel Polkes
45. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحات 128- 129.
46. همان کتاب، صفحه 129.
47. همان کتاب، صفحه 130.
48. Shon Feld
49. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 149.
50. A.- M – Lilienthal. The zionist Connection P- 405.
51. Yizechak Gruenbaum
52. ((ویلنر مایر)) یکی از نمایندگان متدین مجلس اسرائیل، پس از محکوم کردن جنگ 1967گفت : شعار ضد یهود که مهمترین اسباب برانگیختن احساسات بشر دوستانه میباشد، (( هرگز به حال هیچ ملتی مفید نبوده است؛ نه کسانی که سیاست تبعیض نژادی را علیه یهودیان اعمال کردند و نه یهودیانی که همان سیاست را علیه اعراب به کار میبردند.)) به صفحه 197 صهیونیسم، نوشته یوری ایوانف مراجعه شود.
53. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 138. برای اطلاع بیشتر از همکاران صهیونیستها و سازمان اطلاعاتی آلمان نازی به فصل سوم کتاب صهیونیسم ، نوشتة یوری ایوانف ،ترجمةابراهیم یونسی مراجعه شود.
54. J.P. stern Hitler. the fuhrer and the people. P.9.
55. Charles Crane.
نوشته شده در جمعه 87/3/17ساعت 9:18 عصر  توسط ....
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ