سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم
در نتیجة‌ این خدمت وایزمن که خود در تمام طول جنگ در نیروی دریایی انگلیس خدمت می‎کرد،‌ به همراهی بانکدار معروف روچیلد توانستند، بالفور را تحت فشار گذارند تا اعلامیة‌ معروف را که در آن اجازه تأسیس کانون ملی یهود داده شده بود ـ که نطفة تشکیل دولت اسرائیل شد ـ صادر کند.

با توجه به آنچه به طور مختصر آورده شد،‌باید قبول داشت و اذعان کرد که ((وقایع مهم تاریخ با یک برنامه ریزی دقیق صورت می‎گیرد.)) در پشت صحنة سرنوشت سیاسی و اقتصادی هر ملتی،‌ یک توطئه وجود دارد. در نامه‎ای که تامس جفرسن یکی از رؤسای جمهور آمریکا به جان آدامس جانشین خود نوشته، به نکتة‌ بسیار مهمی اشاره کرده است؛ به این شرح: ((… صادقانه با شما همعقیده‎ام که تشکیلات بانکی از ارتشهای قوی هم خطرناک‎تر هستند.)) و این تشکیلات به دست توطئه‎گران اداره می‎شود.

جالب آنکه دولت انگلیس روزی ادعا می‎کرد که آفتاب در کشور او غروب نمی‎کند. اما در سال 1934 کلمنت اتلی رهبر حزب کارگر انگلیس در کنفرانس سالانة حزب گفت:‌((ما حساب شده ]وفاداری [ به نظام جهانی را ] که سیسل رودز یهودی عضو عالی رتبة‌ فراماسون به دنبالش بود[، بر وفاداری نسبت به وطن خود ارجحیت داده‎ایم.)) 29نامبرده در یک اعلامیة‌رسمی حمایت خود را از طرحی که توسط توطئه گران و بانکداران بین‎المللی تهیه شده بود، اعلام داشت و ((23 سال بعد … در سال 1957 نخست وزیر محافظه کار بریتانیا به مردم آن کشور گفت که آنها لازم است تا حدی حاکمیت ملی خود را به یک کانال سری بین‎المللی واگذار کنند.))30 و در ((هفتم نوامبر 1957 وزیر امور خارجة آن کشور در مجلس اعیان اعلام داشت که دولت ملکة‌ انگلستان با حکومت جهانی موافقت دارد.))31 مثل اینکه جز این هم چاره‎ای نداشت؛ زیرا بدهی آن کشور به بانکداران بین‎المللی که برای مخارج جنگ مصرف شده بود، و همچنین همکاری صهیونیستها با ارتش انگلیس که برای آن دولت موفقیت همراه داشت،‌همه ایجاب می‎کردند که در برابر حکومت سری صهیونیستها سر تسلیم فرود‌آورند.

در اینجا ذکر چند نکته ضروری است:

اولاً :‌صهیونیستها همیشه با پلاکارد ((ضد یهود)) حرکت می‎کنند و برای بهره‏برداری از احساسات لطیف انسانها در زیر آن سینه می‎زنند و اگر کسی با خواستهای غیر انسانی آنان مخالف کند، فوراً او را ((ضدیهود))‌و ((ضد صهیونیسم)) خطاب می‎کنند. همین نکته باعث شده است تا همة‌آنهایی که در غرب علیه صهیونیستها هستند،‌برای حفظ موقعیت شغلی وکاری خود،‌ دندان به روی جگر بگذارند و از هر نوع مخالفت با این گروه توطئه‎گر خودداری کنند.

ثانیاً :‌صهیونیستها مسئلة هالی کاست 32 را زنده نگه می‎دارند تا در زیر پوشش آن،‌ اعمال خود را موجه نشان دهند. آنها برای نشان دادن حقانیت خود برای تشکیل دولت یهود در اسرائیل، همیشه مسئلة ((هالی کاست)) کوره‎های آدم سوزی نازیها را، بویژه در سالروز تولد حضرت مسیح و جشنهایی که به همان مناسبت در آمریکا برپا می‎شود، چند باره و صدباره عنوان کرده و فیلمهای حقیقی یا تخیلی از آن تهیه کرده‎اند و در تمام کانالهای تلویزیونی نشان می‎دهند. به طوری که موضوع تولد حضرت مسیح به کلی لوث می‎شود و تأسف بارتر اینکه ،‌عیسویان فراموش کرده‎اند که به گفتة اساتید یهود ـ که در سال 1923 رسماً اعلام شد: ((یهودیت ضد مسیحیت است.))

آلفرد لی لی ینتال در این زمینه، نکتة‌جالبی را ارائه داده و نوشته است: هالی کاست، اسلحه‎ای زیر پوشش است تا در موقع مناسب رو شود. وقتی تمام ترفندها تمام می‎شود، ((مسئلة‌کشته شدن شش میلیون یهودی)) دوباره پیش کشیده می‏‏شود.)) این (عدد)‌شش میلیون کاملاً صوری است که از کوره‎های آدم سوزی بیرون کشیده و نگهداری شده است و وقتی که سؤالی پیش می‎آید، با کمترین مخالفتی آن را عنوان می‎کنند لی لی ینتال معتقد است:‌((هیتلر باعث شد تا مسیحیانی که احساس گناه می‎کردند، همراه با کلیمیان غربی که جذب در جوامع خود شده بودند، با اکراه به صهیونیسم بپیوندند.))33

تمام کوشش صهیونیستها در غرب مصروف این نکته می‎شود که افکار عامه را، حتی در مراسم مذهبی به جانب خود بکشند؛‌ همان طور که تولد مسیح را چنانکه مذکور افتاد، فدای حقة سیاسی خود می‎کنند. این نکته‎‏ای بود که جسی جکسون سیاهپوست مبارز، ناطق زبر دست کلیسا، در موقع مبارزات انتخاباتی رئیس جمهوری در سال 1986 عنوان کرد و باعث شد تا با افشا کردن توطئه یهودیان آمریکا، از دور انتخابات خارج شود.

ثالثاً‌:‌ صهیونیستها برای داغ نگه داشتن مسئله، با وسایل ارتباط جمعی غرب یک ((اتحاد نامقدس)) تشکیل داده‎اند و سعی می‎کنند تا هر از چندگاه هیتلر را زنده عنوان کنند. ((در سالهای 1952-1967 و در اوائل سال 1972 و نوامبر آن سال)) دوباره فریاد صهیونیستها بلند شد که :‌((او زنده است!)) چند سال پیش هم مسئلة‌ زنده بودن آجودان هیتلر به نام مارتین بورمن 34 را پیش کشیدند و عکسی از او را در روزنامه‎های جیره خوار صهیونیستها چاپ کردند و مدتها سرو صدا به راه انداختند. بعداً معلوم شد که ((آن،‌ عکس یک معلم دبیرستان در بوئنوس آیرس می‎باشد.))‌همة‌ این ترفندهای کثیف برای زنده نگه داشتن مسئله مظلومیت و قابل ترحم بودن این قوم برگزیده، اما از هر لحظه خطرناک می‎باشد. هنوز این قوم فتنه گر به دنبال افرادی همچون آیشمن‎ها که همدست و مشاور سردمداران صهیونیست در آلمان نازی بودند، می‎باشند که دیگر جز پوست و استخوانی از آنها باقی نمانده است. ادارة‌ مهاجرت آمریکا ازجمله سازمانهایی است که برای پیدا کردن رؤسای نازی فعالیت دارد.

جالب آنکه وقتی در یک مصاحبه تلویزیونی از اباابان وزیر امورخارجه اسرائیل دربارة بورمن آجودان هیتلر سؤال شد، او با بی اعتنایی گفت: ((زیاد پایبند این نوع مسائل نیستم.)) و معتقد نبود که این مردمان بدبخت که ((در پاراگوئه یا برزیل زندگی می‎کنند،‌برای بازجویی آورده شوند.)) از این طرز بیان، سروصدای صهیونیستها بلند شد و فریادشان به آسمان رفت که او به آرمان ما خیانت کرده است و باید از شغل خود استعفا دهد این مسئله در زمان نخست وزیری گلدامایر بود. او زیاد به این مطلب توجه نکرد؛ لکن وقتی مناخیم بگین قصاب دیریاسین به نخست وزیری رسید،‌از اباابان خواست تا استعفاد دهد. لذا اباابان وقتی در سال 1970 به آلمان غربی مسافرت کرد، قبل از اینکه تشریفات رسمی را به عمل آورد و به دیدار ویلی برانت برود،‌یکسره به محل ((کوره آدم سوزی داخائو))35 ‌رفت و در برابر ارواح بی گناهان که با توطئه قوم خود سوختند تا کشور اسرائیل تأسیس شود، سر تعظیم فرود آورد.

هیتلر که خود چنان که در وصیتنامه‎اش نوشته است قربانی توطئه صهیونیستها شده و جانشینانش را هم همچنان در یک فضای شرم قرار داده است، وقتی ویلی برانت برای امضای قراردادی در مورد تعیین خط مرزی بین دو کشور آلمان و مجارستان رفت، در برابر بنای یادبود کشته شدگان یهود با شرم زانو زد و ادای احترام کرد. در حقیقت، این احساس شرم، خجلت در برابر تاریخ انسانهاست که حاصل اعمال تجاوز کارانة نازیها می‎باشد، ولی متأسفانه آلمانها برای شستن این خط تاریک از تاریخ کشورشان آن را با خون آلودند. باقیماندگان نازیها با کمک در ساخت کوره‎های اتمی اسرائیل، جنایات احتمالاً ناخواسته هیتلر را تکیمل کردند؛ یعنی جنایت روی جنایت.

وقتی ویلی برانت از اسرائیل دیدن می‎کرد،‌ همراه با گیدئون هوزنر 36 دادستان یهود در جلسة محاکمه آیشمن همچون گناهکاران شرکت کرد. هیتلر متأسفانه کاری کرد که دولت آلمان همچنان خود را در برابر اسرائیلیان گناهکار می‎شناسد . در حالی که آنها خود قربانی یک حیلة مزورانه صهیونیستها شده‎اند و چه قهقهه‎هایی که سردمداران صهیونیست بر این احساس خجلت آلمانیها نمی‎زنند. آلمانیها کراراً گفته‎اند که ما برای جبران گذشته، باید همة‌کوشش خود را برای کمک به دولت اسرائیل به کار بریم، لذا با اعطای کمک 9/3 میلیون دلاری به عنوان غرامت، پس از دولت آمریکا بزرگترین رقم کمک مالی را به آن کشور کرده‎اند.))

بهره‎برداری مزورانة صهیونیستها از مسئلة‌((هالی کاست))

هر وقت دولت اسرائیل احتیاج به اسلحه و مهمات بیشتری برای به خاک و خون کشیدن بی‎گناهان عرب فلسطینی دارد، و می‎خواهد که با زور اسلحه سرزمینهای اشغالی سال 1967 را منضم به خاک اشغال قبلی کند، فوراً مسئلة هالی کاست یا کوره‎های آدم سوزی هیتلر را به میان می‎کشد و رنجهایی را که ((قوم برگزیده)) در طول تاریخ برده‎اند، عنوان می‎کند،‌ولی از سوزاندن و نابود کردن آوارگان فلسطینی که با بمبهای آتش‎زا و یا حتی با اسلحه‎های گرم سربازان در شهرها و دهات فلسطین صورت گرفته است،‌ بحثی به میان نمی‎آید.

این گروه فتنه‎گر که حقیقتاً از این نظر ((قوم برگزیده))اند، برای آنکه کودکان آمریکایی را شستشوی مغزی دهند و با جنایات خود همراه سازند،‌ در کودکستانها و مدارس ابتدایی،‌به جای قصه‏های شیرین کودکانه،‌داستان کوره‎های آدم سوزی را با آب و تاب بسیار می‎نویسند و در دسترس آنان قرار می‎دهند. ادارة‌ فرهنگ آمریکا نیز با بی‎توجهی از کنار آن می‎گذرد. در سال 1961 کتابی در مورد دستگیری آیشمن، همکاری قدیمی رهبران صهیونیست و کشتن او به عنوان جنایتکار جنگی چاپ و در دسترس نوجوانان گذاشته شد. نویسندة کتاب 37 با افتخار بسیار مدعی شد که :‌((… این برای جامعه لازم است… برای نسل جوان مفید است.)) نسل اندر نسل باید هیتلر را بشناسند. مسئله نباید کهنه شود و رنگ گذشت زمان را به خود گیرد.

همدستان هیتلر در این فاجعه آفرینی
تأسف در این است که همه از جنایات هیتلر سخن می‎گویند؛ ولی تاکنون کمتر کسی به دنبال آن بوده است که پرده از چهرة‌کثیف گناهکاران واقعی این جنایت بزرگ تاریخی بردارد و به نقش صهیونیستها در این جنایت هولناک بیندیشد. چه شد که بانکداران بین‎الملی و سرشناسان فراماسون یهود که جملگی از نزدیکان هیتلر و یاران او بودند، برای جلوگیری از آن وقایع دردناک، اقدامی نکردند. در این زمینه،‌ وزیر دارایی کابینة روزولت، هنری مورگنتا صراحتاً عنوان کرده است: ((از اوت 1942 به این طرف ،‌ما در واشنگتن می‎دانستیم که نازیها در نظر دارند کار ریشه کنی کامل یهودیان را به پایان برند.

طی یک سال و نیمی که از این ماجرا می‎گذشت، وزارت امورخارجه در این مورد عملاً کمترین اقدامی ]جهت جلوگیری[ نکرده بود.))38

آیا این عدم توجه به نقشه‎ای که در حال تکوین بود و نه تنها دولت آمریکا، بلکه رؤسایی از صهیونیستها همچون حیم وایزمن از آن اطلاع داشتند، ولی پرده از روی آن توطئه سری بر نداشتند، دلیل قاطعی در همدستی صهیونیستها و یارانشان به هیتلر نیست؟ شک نیست که ((دورة‌ نازیها یکی از بدترین مراحل، اگر سیاه‎ترین نباشد، در تاریخ تمدن انسانها می‎باشد))بدیهی است که کشتن ((شش هزار)) انسان بی‎گناه ـ اگر این آمار صحت داشته باشد ـ چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت؛ ولی تعجب آورتر از سکوت انسانها در برابر آن جنایات بزرگ این است که، زجر کشیدگان دیروز،‌شکنجه دهندگان امروزند. در اینجاست که انسان به فکر می‎افتد که اینها چگونه انسانهایی هستند؟

بن هخت 39 که از جمله اولین طرفداران تشکیل دولت یهود در فلسطین است، در یکی از کتابهای خود، رهبران صهیونیسم بین‎الملل را محکوم می‎کند به اینکه آنها همگی از طرح و نقشة هیتلر کاملاً آگاه بودند و می‎دانستند که چه بر سر یهودیان خواهد آمد؛ لکن همکیشان خود را از نقشة‌ در شرف انجام، آگاه نکردند و راه گریز را به آنها ننمودند. تعجب آور است که او نمی‎دانست کبریت برای روشن کردن کوره در دست خود آنها بود . بن هخت علیه رادولف کستنر 40 که از اعضای عالی رتبة اسرائیل است، ((برای همکاری در کشتار یک میلیون یهودی مجارستانی اعلام جرم کرد.))نامبرده از نزدیکان و همکاران آیشمن بود و پس از اتمام وظایف محوله به فلسطین رفت. در آن جا، تغییر نام داد و خود را ((اسرائیل)) نامید و در کنار بن گورین و گلدا مایرها درحزب ماپام به فعالیت پرداخت. او خود اعتراف کرده در ((تصفیة هزاران یهودی مجارستانی)) دست داشته است.

بن هخت همة‌ رهبران صهیونیست را که از کشتار بی‎گناهان یهودی مطلع بودند و مهر خموشی بر لب زده بودند، محکوم کرد و نوشت:‌((که آنها بخوبی می‎دانستند که میلیونها یهودی و خویشاوندانشان در کوره‎های آدم سوزی خواهند سوخت و یا به دار آویخته می‎شوند.))؛ ولی دم بر نیاوردند و بدون اعتراض و با بی‎تفاوتی از کنار آن گذشتند . آنها به دنبال هدفی بودند که این سلسله عملیات، مقدمات آن بود. رهبران صهیونیست حتی نحوة عمل و محل کشتار آنان را نیز می‎دانستند، ولی آن قربانیان را آگاه نکردند. آنها همگی قربانی اهداف شوم رهبران صهیونیست شدند، منتها به دست هیتلر و یارانش. برای رهبران صهیونیست بین‎الملل تشکیل ((دولت یهود در فلسطین)) مهمتر از حفظ جان یهودیان بود.

((کشتار یهودیان هنگری در حالی اتفاق افتاد که یکی از رهبران آنها رادلف کستنر با آیشمن، و سایر یاران هیتلر همچون هیملر و همکار او ستوان کورت بخر 41 عاملین این جنایت، دوستی نزدیک و مراوده داشت. جالب توجه آنکه با وساطت کستنر،‌ستوان کورت بخر از دادگاه نورنبرگ نجات یافت.))42

در سال ((1966)) مجله اشپیگل آلمان نکتة‌جالبی را فاش ساخت که آوردن آن در اینجا مناسب است. در آن پرده‎دری آمده است:‌((ریخرت 43، از عاملین دفتر اطلاعاتی انگلیس در فلسطین،‌ بیش از هر چیز توجه دستگاه اطلاعات آلمان را به خود جلب کرده بود. این دفتر اطلاعات، سازمان هاگانا خوانده می‎شد.)) که بن گورین ریاست عالیه آن را به عهده داشت. ((در قرار گاه فرماندهی کل این ارتش ((هاگانا) مخفی،‌(شخصی به نام) فیول پولکس44 کار می‎کرد. این شخص، ((رئیس دستگاه اطلاعاتی نازیها در سوریه و فلسطین بود.))نامبرده در حالی که ((با آدمکشان خود (اعضای هاگانا) به تأمین نیازمندیهای خارجی آلمان)) از قبیل تأمین منابع حصول ارز ((کمک می‎کرد… با شور و اشتیاقی مشابه به تأمین احتیاجات داخلی نازیان اشتغال داشت.))45

یوری ایوانف در تحقیقات خود به این نکته رسیده است که شخصی به نام دکتر نوسینگ نیز از همکاران فیول پولکس و از رهبران صهیونیستها بود که: ((… با شرکت نازیها نقشه‎ای را برای (نابودی) یهودیان تهیدست و سالخوردة آلمان طرح کرده…)) است. او با تمسخر ادامه می‎دهد که : ((آری! میزان وفاداری و اخلاص این رهبر بر جستة‌صهیونیست نسبت به امپریالیسم آلمان تا بدین حد بود.))46

ایوانف معتقد است: ((بسیار احمقانه خواهد بود اگر هجوم یهودیان را به فلسطین، حاصل شقاوت و ستم نازیها بدانیم.)) چنانکه آدلمن یکی از رهبران صهیونیستها در اعتراف نامة خود نوشته است:‌((یهودیان بدین منظور به فلسطین رفتند که حکومتی ملی در آن جا تأسیس کنند؛ نه اینکه جان خود را نجات دهند.))47

نکتة‌ جالب توجه و قابل تأمل این است که رئیس ادارة مهاجرت یهودیان به فلسطین که ((مورد حمایت نازیها بود))،‌ لویی اشکول نخست وزیر سابق اسرائیل بود. نامبرده با همکاری آدلف آیشمن از همان وقت،‌اردوگاههایی را برای آماده کردن جوانان جهت رفتن به اسرائیل و زندگی در کیبوتص تأسیس کرد.

تقریباً شانزده سال پس از جنایات نازیها، خاخام موشه شون فلد 48 مطالبی را که در کتاب بن هخت آمده، تأئید کرده و نوشته است: ((رهبران صهیونیست فقط به تشکیل دولت اسرائیل می‎اندیشیدند و نه نجات جان یهودیان.)) آنان اجازه دادند که هزاران نفر از قومشان کشته شوند تا به هدف خود برسند. صهیونیستها حتی از رساندن آذوقه به ((یهودیان گرسنة‌ اروپایی )) در طول جنگ کوتاهی می‎کردند تا آنان را مجبور کنند که به صهیونیسم بپیوندند . ((… سازمانهای صهیونیستی که اردوگاههای آوارگان یهودی را اداره می‎کردند، برای وادار کردن آنان به قبول صهیونیسم و الحاق به ارتش یهود در فلسطین.. دست به یک رشته عملیات جنگی زدند.))49

آلفرد لی لی ینتال در فصل سیزدهم کتاب خود تحت عنوان ریشة‌ گناه از یک موافقتنامة‌ سری بین دولت نازی و صهیونیستها دربارة‌ مهاجرت غیر قانونی یهودیان به اسرائیل پرده برداشته است و می‎نویسد:‌((… حتی مأمورین گشتابو (ss ) به دنبال یافتن راههای دیگری بودند که باعث شود اروپائیان از یهودیان بیشتر متنفر شوند.))50

از آن جایی که مهمترین تزی که یهودیان پیوسته از آن حداکثر استفاده را برده‎اند و همچنان می‎برند، مسئلة ((یهود آزاری)) یا ((ضد یهود)) است و سردمداران صهیونیسم به آن چشم امید دوخته بودند،‌ لذا یوری ایوانف ضمن تأئید نظر لی لی ینتال در کتاب خود به نام صهیونیسم نوشته است: ((… عقد اتحادی مخفی بین صهیونیسم و فاشیسم به هیچ وجه غیر طبیعی به نظر نمی‎رسد.)) با توجه به خونسری و سکوت سردمداران صهیونیسم در برابر فجایع نازیها، این نظریه در کج راهه نیست و دلیل محکمی بر گفتة لی لی ینتال می‎باشد.

اسحق گروئن بوم 51 که ریاست کمیتة‌نجات صهیونیستها را برای مدتها بر عهده داشت،‌ فاش کرده است که : ((وقتی (نازیها) از من پرسیدند که آیا حاضری برای نجات یهودیان از صندوق صهیونیستی پول بدهی؟ گفتم نه؛ زیرا باید این یهود آزاری نازیها دنیا را به نفع ما تکان می‎داد)).52 صهیونیستها معتقد بودند که باید در این راه ،‌گروهی، هر اندازه کثیر فدا می‎شدند تا آنان به هدف خود که بازگشت به فلسطین بود،‌برسند. لذا آنها با یک موافقت ضمنی با آیشمن‎ها، یهود آزاری را به حد اعلای خود رساندند. این بود که بن گورین رئیس سازمان یهودیان آلمان در نهایت خونسردی به واقعه می‎نگریست و حیم وایز من مهر سکوت بر لب نهاده بود.

آدلف آیشمن تنها کسی بود که از نقش پشت پردة‌نازیها و ارتباط آنان با صهیونیستها مطلع بود. نامبرده با سازمان تروریستی هاگانا ارتباط و همکاری نزدیک داشت. به نوشتة هاینتس هوهنه طی ایام قتل و غارت یهودیان که با اسم رمز ((شب بلورین)) آغاز شد،‌دو تن از نمایندگان موساد وارد مقر هیتلر شدند. آنها پیشنهاد کردند که در انجام برنامة‌ صهیونیستها مبنی بر آموزش مجدد یهودیانی که آمادة‌رفتن به فلسطین‎اند، تسریع شود ((… وسایط نقلیه‎ای که برای انتقال یهودیان در اختیار موساد گذاشته شده بود، نمی‎باید فلسطین را به عنوان مقصد سفر اعلام دارد. این یکی از شرایطی بود که دستگاه اطلاعاتی آلمان قائل شده بود.))53

در سالهای آخر جنگ ،‌ همة‌ جهان از جنایات نازیها مطلع شده بودند؛ لکن ((صهیونیستها که در همة‌ آن جنایات شریک بودند،‌ناشناخته باقی ماندند)) و با استفاده از راههای مختلف و ((وسایل و امکاناتی که)) همدستانشان در اختیار آنان گذاردند،‌از مجازات که رستند هیچ، بلکه به آرزوهای دیرینه خود نیز که از جمله، تشکیل دولت مستقل یهود در فلسطین بود،‌رسیدند.

با توجه به مطالب یاد شده، آیا این سوء ظن نزدیک به یقین ایجاد نمی‎شود که هیتلر هم فدای یک توطئه سری شده و در تار عنکبوت ((گروه سیصد نفری)) اسطوره‎های صهیونیستها به دام افتاده باشد؟‌ مردی که در تمام سخنرانیهایش می‎گفت:‌((من از میان مردم برخاسته‎ام. در مدت پانزده سال به آرامی همراه با مردم این جنبش را رهبری کرده‎ام. هیچ کس مرا در رأس این مردم قرار نداده است. ترقی من به وسیله مردم بوده است من در میان مردم باقی خواهم ماند و به سوی مردم بازخواهم گشت. هدف این است که رهبری از من، مردمی‎تر وجود نداشته باشد))54 یکباره به توطئه آتش افروزان بین الملل به بیراهه کشیده شده و با آبروی خود و هموطنانش به قماری وارد شود که یهودیان بیشترین برد را داشتند و کشوری به نام اسرائیل در سرزمینی غصب شده تشکیل گردد که هدف اولیة‌صهیونیستها بود و ملت آلمان در یک حالت انفعالی رها شدند.

در اینجا بی‎مناسبت نمی‎دانم از توصیة چارلز کرین 55 کارخانه‎دار معروف و بزرگ آمریکا به ویلسن رئیس جمهور، نکته‎ای بیاورم. او که ازجمله ضد صهیونیستهای آمریکایی بود و همچون هنری فورد آنان را در آمریکا موجب عذاب،‌و همة‌مشکلات را هم ناشی از اعمال خلاف انسانی آنان می‎دانست، به رئیس جمهور نصیحت می‎کرد که :‌((یک نوع معاهده‎ای با دنیای اسلام بسته شود که به موجب آن،‌ پیروان محمد(ص)‌علیه یهودیان که فلسطین را اشغال کرده‎اند، حمایت شوند.))56 او معتقد بود که : ((صهیونیستها دست کمی از هیتلر ندارند. پس بگذارید که هیتلر به راه خود برود.))

کشتار آلمانی‎ها به دست یهودیان
تا اینجا،‌ صحبت از رنجهایی بود که یهودیان از ستمگریهای هیتلر و همدستان صهیونیستش برده‎اند، ولی آیا هرگز دنیا به زجرهایی که آلمانی‎های بی گناه پس از اتمام جنگ از دست صهیونیستها و یهودیان متعصب کشیده‎اند، اندیشیده است؟ مجلة نیوزویک در ماه می 1995 مقاله‎ای با عنوان آلمانیها را بکشید! نشر کرده و در آن،‌از کشتار آلمانیها در ماههای آخر جنگ ، داستانها آورده است. کشتاری که هدف فقط زنان، کودکان و پیران بوده‎اند. او از درد و رنجی که هزاران هزار آلمانی که در چک و اسلواکی دستگیر و درکمپهای کار اجباری سیبری، به کار گماشته شدند، حکایت کرده و چنین نوشته است: ((آیا دنیا به وضع بد میلیونها آلمانی در ماههای آخر جنگ ،‌توجه کرده است؟!)) مردمی که هیچ دستی در کشتار یهودیان نداشته‎اند، ولی تاوان آن را پرداخته‎اند. این مسئله‎ای است که دنیا فراموش کرده و فقط به هالی کاست چسبیده است. دولت آلمان که خود دچار یک حالت انفعالی است، فراموش کرده است که شهروندان او، تاوان جنایات مأمورین گشتاپو را به بدترین وجهی پرداخته‎اند و گمان نمی‎رود که لازم باشد او بیش از این سر تعظیم در برابر صهیونیستها فرود آورد.

در آن مقاله،‌ رئیس جمهور چک و اسلواکی کشتار آلمانیها و یهودیان را یکجا نقل و آن را یکسان و عملی غیر انسانی خوانده است. او ضمن عذرخواهی از دولت آلمان پس از جنگ گفت :‌((زمان عذرخواهی گذشته است و هر نوع مقایسة دردو رنج آلمانیها با انبوه کشتار یهودیان توسط نازی‎ها بی‎فایده است، و دردی را درمان نمی‎کند.)) آنچه مسلم است، مردم کوچه و بازار در آلمان،‌ تاوان قساوتهای طرح ریزی شدة توطئه گران را پرداخته‎اند. ((این،‌یک تاریخ ابدی است)).


پانوشتها:

1. sergyei A. Nilus. World Conquest through the world Government . translated by Victor E. Marsden.

2. ترجمه و تلخیص محمود طلوعی،‌ غولهای تاریخ، صفحه 401.

3. هیتلر تحت تاثیر فلاسفة‌رومانتیک که ((طبیعت را به عنوان بهترین مدل برای هستی انسان)) می‎دانستند، قرار داشت. او معتقد بود که حیات ملتها،‌نژادها ،‌فرهنگها و اقالیم،‌توسط همان قوانین طبیعی سلامتی و بیماری که به زندگی افراد نظارت دارد،‌ کنترل می‎شود همة‌ این مسائل تابع قوانین طبیعی است. واحد حقیقی، طبیعت ملت است و سلامت ملتها بر پایة‌ اصول و قوانین طبیعی است . کلیمیان،‌ ویروس مقاومت در برابر مرض می‎باشند. اختلاط ملت باعث ضعف آنها می‎شود و نتیجتاً سلامت جامعه را از بین می‎برند. او یهودیان را همان میکروب مورد وحشتی می‎دانست که درخت انسانیت را خشک می‎کند. همه نگرانیهای هیتلر این بود که مبادا اختلاط آنان با نژاد آریا که از دید او نژاد برتر بود باعث تباهی و فساد آن شود. او معتقد بود که خداوند طبیعت را سالم خلق کرده است؛‌لذا هرچه را که باعث درد و مرض طبیعت می‎شود،‌باید از آن دور کرد. او صهیونیستها را مثل میکروب مرض سفلیس می‎دانست که به سختی از آن وحشت داشت. می‎گفت:‌((معتقدم با ایستادگی در برابر یهودیان بر اساس خواست قادر متعال عمل می‎کنم.)) عجبا!‌قومی خود را برگزیده می‎خواند و دیگری نابودی آنها را خواست خدای بزرگ. صفحات 39 تا 44 کتاب ((رهبر ومردم))

J.P. Stern – Hitler, The Fuhrer and the people, Fontana Press, 1990.

یکی از اولی کسانی که در مجامع جهانی نقش یهودیان را جستجو کرد، شخصی به نام ((آلفرد روزبرگ))‌بود. او معتقد بود که جنگ جهانی اول را صهیونیستها برپا کرده‎اند. انقلاب روسیه هم محصول فکر یهودیانی همچون تروتسکی، زینوویف و کامنف بود. او معتقد بود که صهیونیستها با نفوذ در بعضی از تشکیلات بین المللی مانند فراماسونری ، تلاش برای قبضه کردن اقتصاد جهانی و در نهایت قصد سلطه بر سراسر جهان را دارند. <<شاید تعجب کنید اگر بگویم که لنین وقتی از اروپا برای برپایی حکومت بلشویکی به روسیه می‎رفت محموله‎ای طلا به ارزش 5 تا 6 میلیون دلار به همراه داشت. که کلاً از طریق چند سوسیالیست آلمانی بسیار ثروتمند همچون الکساندر هلفند Alexander Helphand و ماکس واربرگ یهودی روسی اخراجی پرداخت شده بود.>> تروتسکی که در نیویورک به حال تبعید به سر می‎برد و به عنوان یک خبرنگار جنگی مشغول فعالیت بود، همراه با 179 انقلابی دیگر در کانادا به دام افتاد و با حمایت ((سر ویلیام وایزمن )) یهودی،‌با یک دستور سه کلمه‎ای ((بگذارید تروتسکی برود)) او با یک پاسپورت امریکایی برای همکاری با لنین به روسیه رفت. شما در اینجا پنجة توطئه گران بین المللی را نمی‎بینید؟

4. Peter Grose , op .cit, P . 97.

5. ترجمه و تلخیص محمود طلوعی،‌غولهای تاریخ، صفحه 384.

6. در اینجا ،‌ذکر چند نکته ضروری است:

اولاً روچیلد ((کارشناس امورمالی ((سیسل رودز)) یهودی،‌نمایندة‌ دولت استعمارگر بریتانیا در کشور آفریقایی ((رودزیا)) بود که با استخراج طلا و الماس آن کشور، لقب ((سلطان طلا)) گرفت؛ (زیمبابوه و رودزیای کنونی. )

ثانیاً – ((رودز))‌از سرسپردگان انجمن سری موسوم به ((میزگرد)) که به دنبال تأسیس ((حکومت جهانی)) بود، می‎باشد. این انجمن برای نخستین بار در انگلیس پی‏ریزی شد.((سیسل رودز)) در توطئه‎ای به منظور تأسیس ((حکومت جهانی)) عمیقاً فرو رفته بود و از ماسونهای اولیه بود. به اعتقاد دکتر ((کویگلی)):‌((هستة مرکزی این ] انجمن سری[ در مارس 1891 با استفاده از پول ((رودز)) تشکیل شد. این سازمان از طرف روچیلد توسط ((لد آلفرد میلنرMilner )) اداره می‎شد. شخص اخیر کسی بود که مخارج انقلاب بلشویکی روسیه را تأمین می‎کرد. اعضای این انجمن سری ،‌ همان ماسونها بودند. برای اطلاع بیشتر به کتاب هیچ کس جرأت ندارد آن را توطئه بنامد فصل پنجم ،‌ تأسیس تشکیلات مراجعه شود.

در حقیقت مبتکر انجمن سری ((ماسونری)) شخصی یهودی بود به نام ((آدام وایزهاب))‌موجود بی عاطفه و شروری که در اول می سال 1776 فرقة روشنفکران را به منظور توطئه برای کنترل جهان پایه گذاری کرد. نقش این فرقه در انجام عملیات مخوفی که ((به حکومت وحشت)) معروف شد،‌غیر قابل انکار است)) به صفحه 135، کتاب هیچ کس جرأت ندارد …)) مراجعه شود.

7. گاری آلن، هیچکس جرأت ندارد آنرا توطئه بنامد. ترجمة دکتر عبدالخلیل حاجتی، چاپ رسا، 1368،‌صفحه 68.

8. گئورکی تئودورف ،‌کتاب تبهکاران تل آویو، صفحه 68.

هیتلر در سال 1919 به حزب کارگران آلمان پیوست و چندی بعد آن را به حزب ] کارگران ناسیونال سوسیالیست آلمان [ که کلمة‌ نازی مخفف این نام به زبان آلمانی است،‌تبدیل کرد. هیتلر برای حزب خود علامت صلیب شکسته را ((که علامت پاکی و برتری نژاد آریا بود)) انتخاب کرد. به کتاب سه چهره و یک جنگ، مجموعه مقالات،‌ترجمه کاوه دهقان،‌انتشارات اشرفی، سال 1345 ،‌صفحه 67 مراجعه شود. نویسندة‌ این مقاله ،‌ ((ویلیام شامیرر)) است.

9. همان کتاب ،‌صفحه 667.

10. علی اوغور کنگرة صهیونیستها،‌صفحه 18.

11. علی اوغور کنگرة صهیونیستها، صفحه 18.

12. Quigley

13. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد آن را توطئه بنامد،‌صفحه 19.

14. Alfred . M. Lilienthal – the zionst connection. P.461.

15. گاری آلن، هیچ کس جرأت ندارد …، صفحه 28.

16. سخنرانی خاخام ریشون در کتاب Le Protocole des sages de zion صفحه 71 ثبت شده است. این کتاب در سال 1906 توسط راژر لامبل از روسی به فرانسه ترجمه شده و در موزه بریتانیا موجود است. ترجمة‌ فارسی آن به نام ]پروتکل یهود[ و صهیونیسم چه می‎خواهد؟ توسط داریوش فرهنگ به چاپ رسیده است. انتشارات والعصر.

17. زعمای قوم یهود در نهایت بی شرمی پیروان مذاهب الهی دیگر را کافر می‎نامند.

18. علی اوغور کنگره‎های صهیونیستها ، صفحه 18.

19. Peter Grose. op . cit, P.117-1983.

20. Walter Rethenu

21. Weiner Frei Presse.

22. Sergyei A. Nilus. op. cit, P.11.

23. Jean Isoulet

24. Jewish Alliance Israelite Universal.

25. کتاب فوق، صفحه 11.

26. Sergyei A.Nilus, op. cit, P.15,16.

27. آخرین مرحلة گردش این مار، کشورترکیه استکه از هم اکنون با امضای قرارداد نظامی با دولت صهیونیستی ، مار این سمبل صهیونیستها دهان کثیفش را به سوی ترکیه گشوده است. متأسفانه ترکیه روزی از این حقیقت تلخ مطلع خواهد شد که در دل این مار کثیف حل شده است. در میان بلادی که مطابق کتاب مقدس جزء موطن اصلی یهودیان قمداد می‎شود، به قسمتی از آناطولی ترکیه نیز بر می‎خوریم . در چنین موقعیتی ،‌برنامة آتی صهیونیسم اخراج مردم ترکیه است. … قسطنطنیه به روی نقشه، آخرین نقطه‎ای است که مار سمبول صهیونیسم قبل از رفتن به اورشلیم از آن خواهد گذشت. صفحه 100،‌کتاب کنگره‎های صهیونیستها مراجعه شود. کشور ترکیه از آغاز آماج توطئه صهیونیستها بوده است . در آن روزهایی که هرتزل به دنبال تاسیس دولت یهود در فلسطین بود، با سلطان عبدالحمید امپراتور عثمانی ملاقات کرد و نقشه خود را با او در میان گذاشت و پیشنهاد کرد که در برابر پرداخت قروض ، سلطان اجازه دهد یهودیان در فلسطین که در آن زمان جزء‌ مستعمرات ترکیه بود، دولت یهود را تشکیل دهد. سلطان تقاضای او را رد کرد و گفت: ((مردم من برای تصرف این سرزمین با خون خود آن را آبیاری کرده‎اند.. بگذارید یهودیان میلیونها پول خود را نگه دارند)). به صفحه 11 کتاب اسرائیل به چه قیمت نوشته آلفرد لی لی ینتال مراجعه شود. سلطان حتی در برابر وساطت ((کایزر آلمانی)) که گمان می‎کرد،‌اگر دولت یهود در فلسطین تشکیل شود، فرهنگ و زبان آلمانی در آن جا رایج خواهد شد،‌نیز مقاومت کرد . وقتی هرتزل از حمایت سلطان عثمانی مایوس شد توطئه و نقشه قتل او توسط سازمان بین الملی صهیونیسم کشیده شد. و برای انجام آن پای ارامنة‌ ترکیه را که جزو ناراضیان جامعة‌ آن روز ترک بودند،‌به میان کشیدند و دست ترور صهیونیسم از آستین آنان بیرون آمد. سوء قصد به جان سلطان عبدالحمید به جایی نرسید، ولی کشتار ارامنه را به دنبال داشت،‌بن گورین به دلیل این اغتشاش که در سال 1915 انجام گرفت، به زندان افتاد. جالب آنکه طراح واقعی نهضت جوانان ترک که به رهبری آتاتورک انجام شد، نیز صهیونیستها بودند.

28. دنیا بازیچة یهود، محمد شیرازی،‌ترجمه هادی مدرسی،‌صفحه 29.

29. Sergyei . A Nilus, op .cit, P –14.

30. Sergyei . A Nilus, op .cit, P –14.



31. همان کتاب و همان صفحه.

32. Holocaust ((هالی کاست)) یک واژة عبری – یونانی است.(( [ olah] از لحاظ ادبی مفهوم ]چه چیز به وجود آمده [ دارد.))از لحاظ کتاب مقدس (بایبل)‌به معنای ((قربانی سوخته)) می‎باشد. ولی وقتی برای نشان دادن جنایات نازیها به کار برده می‎شود، قربانیانی را که مشرکین برای جلوگیری از خشم خداوندان خود انجام می‎دادند، به خاطر می‎آورد. کتاب جنگ علیه یهودیان loay Dawidowicz ،‌ چاپ سال 1933- 1945 صفحه ، 817.

33. A. M. Lilienthal. P.461.

34. Martin Borman

35. Dachau

36. Gideon Hosner

37. Wiesen thal

38 . یوری ایوانف،‌ صهیونیسم، صفحه 142.

39. Ben Hecht

40. Rudolf Kastner

41. Kurt Becher

42. A.M. Lilienthal, The ionist Connection, P.460-485.

43. Reichert

44. Feivel Polkes

45. یوری ایوانف، ‌صهیونیسم، صفحات 128- 129.

46. همان کتاب، صفحه 129.

47. همان کتاب، صفحه 130.

48. Shon Feld

49. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 149.

50. A.- M – Lilienthal. The zionist Connection P- 405.

51. Yizechak Gruenbaum

52. ((ویلنر مایر)) یکی از نمایندگان متدین مجلس اسرائیل، پس از محکوم کردن جنگ 1967گفت : شعار ضد یهود که مهمترین اسباب برانگیختن احساسات بشر دوستانه می‎باشد،‌ (( هرگز به حال هیچ ملتی مفید نبوده است؛ نه کسانی که سیاست تبعیض نژادی را علیه یهودیان اعمال کردند و نه یهودیانی که همان سیاست را علیه اعراب به کار می‎بردند.)) به صفحه 197 صهیونیسم، نوشته یوری ایوانف مراجعه شود.

53. یوری ایوانف، صهیونیسم، صفحه 138. برای اطلاع بیشتر از همکاران صهیونیست‎ها و سازمان اطلاعاتی آلمان نازی به فصل سوم کتاب صهیونیسم ، نوشتة یوری ایوانف ،‌ترجمة‌ابراهیم یونسی مراجعه شود.

54. J.P. stern Hitler. the fuhrer and the people. P.9.

55. Charles Crane.


نوشته شده در  جمعه 87/3/17ساعت  9:18 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]