بعد از دیدار با شیخ الازهر، من خواستار دیدار با ژنرال نجیب و عبدالناصر شدم یک روز بعد قرار ملاقات گذاشتند و من در کاخ ریاست جمهوری به دیدار آنها رفتم. دیدار کاملاً دوستانه بود و هر دو با احترام زیاد با من روبهرو شدند. من پس از احوالپرسی یادآور شدم؛ تا آنجا که من اطلاع دارم اخوانالمسلمین در مصر و جهان اسلام و عرب موقعیتی خاص دارد و این امر ایجاب میکند که دولت جدید که هنوز در معرض توطئه دشمنان داخلی و خارجی است، برای مبارزه با بیگانگان، آنها را تقویت کند نه آنکه مانع فعالیتهای آنان شود، بهویژه که شما در جنگ فلسطین در کنار آنها بودید و در پیروزی حرکت جدید هم آنها در کنار شما بودند...
پس از حرفهای من، ژنرال نجیب از لزوم وحدت نیروها در مصر، پس از پیروزی، سخن گفت و در واقع پاسخهای او دوستانه و نجیبانه بود؛ اما پاسخها و توضیحات عبدالناصر که بهظاهر می شد دوستانه تلقی کرد، نوعی سیاستبازی و شیطنت بود و اگر و اما زیاد داشت! و من فهمیدم که او در باطن، نقشههایی دارد و روزی آنها را پیاده خواهد کرد... و این نکته را در مصر به برادران گوشزد کردم و پس از مراجعت در عراق و ایران هم موضوع را با برادران ایرانی درمیان گذاشتم... و همه میدانیم چیزی نگذشت که پس از آزادی موقت اخوان، سرکوب آنها با اضافه شدن اتهام همکاری با ژنرال نجیب برای کودتا، به شدت آغاز شد و این بار نجیب هم به آنها ملحق گردید... من همان وقت تلگرافی به عبدالناصر فرستادم و او را از ادامه سرکوب برحذر داشتم؛ اما متأسفانه او اهداف دیگری در سر داشت و به دنبال اجرای آنها که از تقویت قومیت عربی در برابر حرکت اسلامی بود، گام برداشت!
...با این حال سه روز بعد از سالروز پیروزی افسران و خلع ید از ملک فاروق بود، از من هم توسط شیخ باقوری، دعوت رسمی بهعمل آوردند که در مراسم رژه ارتش مصر در میدا ن معروف الجمهوریه در قاهره شرکت کنم و من هم پذیرفتم و در آن مراسم در جایگاه ویژه افسران آزاد حضور یافتم و اتفاقاً من نخستین میهمانی بودم که به میدان رسیدم و در جایگاه مخصوص نشستم تا به تدریج بقیه هم آمدند تا جایگاه پـُر شد...».
این خلاصهای از خاطرات شهید نواب صفوی در مورد سفر خود به مصر و آثار و تبعات آن بود که آنها را در دیدار با مرحوم حاج سراج انصاری در منزل وی، که من نیز حضور داشتم نقل و تعریف کرد... و البته در تهران هم به بعضی از نکات اشاره کرد که مرحوم خوشنیت در کتاب خود: «نواب صفوی: اندیشهها و مبارزات و شهادت» به قسمتی از این خاطرات اشاره دارد. مجله معروف مصری المصور هم در شماره یک هزارم خود، ضمن چاپ عکسی از شهید نواب صفوی در جایگاه مخصوص میهمانان مراسم رژه، تحت عنوان: نواب صفوی در مراسم رژه شرکت می کند، چنین می نویسد: «نواب صفوی رهبر فداییان اسلام نخستین میهمان دعوت شده بود که به میدان بزرگ رژه رسید که روز شنبه گذشته در میدان جمهوریت برگزارشد. وقتی که نواب صفوی صندلی خود را در بالای جایگاه در میان افسران دید گفت: اینجا در واقع مکان طبیعی من است. وطندوستی و نظامیگری، دو برادر به هم پیوسته هستند که هیچ یکی از دیگری بینیاز نیست. من مدت اقامتم را در قاهره بیشتر کردم تا این رژه را ببینم و اکنون در آن نمونه کامل فدایی بزرگ را می بینم که پس از مراجعت به ایران موضوع سخن من خواهد بود تا جوانان سرزمین من از آن نمونهبرداری کنند و بر همین منوال پیش بروند.
نواب به هنگام تماشای رژه نظامی به فرمانده بخش، عبدالطیف بغدادی که در کنار وی نشسته بود، گفت: این رژه زیبا مرا به شگفتی واداشت و نمونه روشنی از کوشش یاران پیامبر را در مبارزه خود در راه دعوت خویش را به من نشان داد... جوانان شما با همان روحیهای که یاران پیامبر داشتند، پیش می روند. وطندوستی و عقیده دین دنیا و آخرت است!».
...شهید نواب صفوی پس از بازگشت از مصر ضمن اشاره به چگونگی سازمان و تشکیلات اخوانالمسلمین، از خدمات و فعالیتهای اخوان و مرشد نخستین آن، شهید حسنالبنا تجلیل و تعریف میکرد و از او بهعنوان شخصیت برجسته و مرد مخلص و آگاه نام می برد که با درک عمیق مسائل و مشکلات دنیای اسلام و چگونگی سلطه استعمار خارجی، بهویژه در مصر، به اقدامات و فعالیتهای بنیادی و ریشهای پرداخت و سازمانی تشکیل داد که توانست نیروهای فدایی و مجاهد خود را برای جنگ با اشغالگران صهیونیست، به جبهههای نبرد در فلسطین گسیل دارد و به همین دلیل هم پس از خلع سلاح نیروهای مجاهد اخوان توسط دولت وقت و برگشت اجباری آنها به قاهره، خود وی نیز توسط عوامل حکومت مزدور ملک فاروق به شهادت رسید.
شهید نواب صفوی، پس از مراجعت به ایران، ترجمه مقالهای از شهید حسنالبنا را با مقدمهای کوتاه، در جرائد ایران منتشر ساخت که متن آن چنین است: «روح قوی و روح جاویدان رهبر فقید اخوانالمسلمین، راهنمای جهاد مقدس ضداجنبی ملت مسلمان مصر است.» برای مسرت روح پـُرفتوح رادمرد مجاهد شهید حسنالبنا بنیانگذار جمعیت مسلمانان مبارز و مجاهدین حقیقی راه تعالی اسلام یعنی اخوانالمسلمین مصر ذیلاً به ترجمه مقالهای از آن رهبر باشهامت فقید که نمونه روح آتشین و کمال علاقه او به سربلندی عالم اسلام و زائیده ایمان و مبانی مقدس آئین آسمانی ما است میپردازیم تا ذهن خوانندگان عزیز نسبت به میزان علاقه این مسلمان واقعی، که در جهاد فی سبیلالله جام شهادت نوشید واقف گشته و بدانند برخلاف متظاهرین به دین و ریاکاران ماسکدار، مردان از جانگذشته و فداکاری نیز در جهان هستند که سر در کف نهاده و برای اعتلای پرچم مقدس مذهب اسلام جان و سر نثار می کنند، مرحوم حسنالبنا در مصر به افتتاح مکتبی مبادرت ورزید که امروز دهها هزار تن از شجاعترین و باشهامتترین جوانان و مردان دلیر مصری پیرو آن مکتب می باشند و هم آنها بودند که در حوادث جانگداز کانال سوئز اسلحه به دست گرفته و از ناموس و شرف مسلمانان دفاع کردند. در مقاله زیر، حسنالبنا رهبر جمعیت اخوانالمسلمین مصر با دلائل عقلی، نقلی، حسی و تاریخی اثبات میکند که آئین مقدس و تعلیمات درخشان اسلامی در جهان پیروز شده و قلوب افراد بشر آئین مقدس و تعلیمات درخشان اسلامی در جهان پیروز شده و قلوب افراد بشر را به نور خود منور خواهد ساخت انشاءالله تعالی.» اینک ترجمه مقاله:
«اسلام به یقین پیروز خواهد گشت» ما مسلمانان ایمان و اعتقاد تزلزلناپذیری داریم که بیشک اسلام پیروز خواهد گشت و دول و ملل اسلامی از قیود خانمانبرانداز تمدن کنونی آزاد گشته و نهضتی بهوسیله ملل مسلمان برپا گشته، رسالت پیشوای اسلام را صورت تحقق بخشیده سیادت و فرمانروائی و مجد و عظمت صدر اسلام را تجدید و پرچم مقدس این آئین را برتر از همه برخواهند افراشت. ما بر اثبات این پیشبینی روشن و ایمان ثابت خویش، دلایلی در دست داریم. دلیل سمعی: ما گفتار خدای متعال را میخوانیم که میفرماید: «والله متم نوره و لو کره الکافرون»، «یأبی الله الا ان یتم نوره»، «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله»، «کتب الله لأغلین انا و رسلی انالله لقوی عزیز»، «وعدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدینهم من بعد خوفهم امناً» ما هرگز در صحت این آیات تردید نداریم و ایمان کامل داریم که حق و درست بوده و بهزودی گفتار حق و فرمایشات الهی به عالیترین مراحل رسیده و پرچم حق ما برافراشته خواهد گشت و اسلام بهزودی در جهان حکمفرمائی خواهد کرد و خداوند توانا بیم و هراس ما را بهقدرت و به اذن خود مبدل به امن و آسایش خواهد نمود، گرچه کلیه آثار ظاهر، نشانه یأس و نومیدی و محرومیت باشد (حتی اذا استیئس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جائهم نصرنا فنجی من نشاء ولایرد باسنا عن القوم المجرمین) حتی زمانی فرا رسید که پیامبران مأیوس گشته و گمان کردند که تکذیب شدهاند! یعنی رسالتشان پایمال و نابود گشته است، آنگاه یاری و نصرت خداوند آمد بر آنها و سپس نجات یافت هر که خواهان نجات بود، و فشار و عذاب خداوند از تبهکاران، بازگشتپذیر نخواهد بود.
دلیل تاریخی: کلیه تغییرات و حوادث تاریخی از زمان پیدایش اسلام به بعد نشان میدهد که نیرومندترین و فعالترین پیشآمدی که در عالم انسانیت رخ داده، طلوع خورشید درخشان آئین مبین بوده و با وجود مشکلات و موانعی که در برابر پیشرفت آن عرضاندام نموده و خطراتی که بر گـِرد آن خط زنجیر کشیده و زحمات طاقتفرسائی که ملل اسلامی را احاطه کرده است همچنان نور ایمان در قلوب پیروان این دین متجلی و عزم آنان آهنین و برای مبارزه و ادامه جهاد مقدس خود بیش از پیش ثابتقدم و پای برجا و بر عهد خویش استوار بوده و میباشند و با همین نیروی ایمان و اتکاء به خداوند و دستورهای باهره رسول اکرم پیشوای معظم، حضرت محمد(ص) بود که ارتش اسلام با قلت بضاعت و سلاح غیرمکفی در اقطار جهان شاهد پیروزی را در آغوش کشیده و به فرماندهی افراد شجاع و باایمان فاتح و سربلند خواهد گشت.
هنگام هجوم لشگریان تاتار، دستگاه خلافت درهم شکست و ارتش اسلامی پراکنده گردید و نیروهای موجود متفرق شدند، خیالبافان جبون گمان کردند کار به آخر رسیده! اما در همان حال معجزهای بهوقوع پیوست و بهرهبری انوار مقدس اسلام، نخست همان جنگجویان وحشی، به اطراف گریخته و بعد زیر پرچم دولت معنوی اسلام ایمان آورده و مسلمان شدند. یکبار دیگر نیز مردم روی زمین این وضعیت را دیدند و آن موقعی بود که اروپای متعصب، نمیگویم مسیحی، بلکه اروپای وحشی بر تمدن درخشان مسلمین چیره گشت و امواج سرکش قشون صلیبیون مانند سیل خروشان رو به کشورهای مسلمان سرازیر گشت اما صلاحالدین ایوبی آنها را سرکوب نموده به دور ریخت».
این مقاله کوتاهی از شهید حسنالبنا بود که شهید نواب صفوی، پس از ترجمه، آن را با مقدمهای کوتاه خود در جراید ایران منتشر ساخت و در واقع با این اقدام خود، گامی دیگر در راه وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی برداشت و به جوانان ایرانی آگاهی داد که حرکت اخوانالمسلمین در مصر، همانند فدائیان اسلام در ایران، در راستای اجرای احکام اسلامی و برقراری حکومت خدایی، کوشا هستند و علیرغم فشار و سرکوب دشمنان داخلی و خارجی، سرانجام اسلام پیروز خواهد گشت.