سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم
برای ایجاد ارتباط بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل، دلایل متعدد وجود داشت. اول اینکه شاه و مشاوران وی به این نتیجه رسیدند که به منظور حفظ روابط ایران و اسرائیل، سرویسهای اطلاعاتی هر دو کشور باید این روابط را اداره و کنترل کنند. به عقیده شاه، روابط آشکار دیپلماتیک بین دو کشور به نفع ایران نبود و بهترین راه برای حفظ و اطمینان از روابط پنهانی، این بود که وظیفه انجام ارتباط با اسرائیل به ساواک واگذار شود. دوم اینکه شاه و افسران ساواک بر این عقیده بودند که سازمان سیا تمرکز خود را بر رقابت با کا.گ.ب قرار داده و شکل‎گیری و فعالیت آن سازمان در زمینه جنگ سرد بوده است. چیزی که کارآموزان ساواک نیاز داشتند و شاه نیز آن را تأیید می کرد، فعالیت در سطح منقطه‎ای برای جمع‎آوری اطلاعات و ضد جاسوسی بود؛ به ویژه، با توجه به تهدیدات انقلابیون عرب علیه رژیم شاه، موساد با ارائه تجربیات وسیعش در خاورمیانه، کاملترین و بهترین همکار برای ساواک بود. سوم اینکه تعدادی از رؤسای بخشهای مختلف ساواک از آموزش کادر ساواک توسط سیا شکایت می‎کردند. در نهایت اینکه افسران ساواک معتقد بودند که برای مأموریت آنها در برابر مخالفین داخلی و خارجی شاه، مهارتهای فنی‎ای که موساد در اختیار آنها خواهد گذاشت، بسیار ارزشمندتر از هر سازمان اطلاعاتی دیگر است. 24
یکی از جنبه‎های مهم همکاریهای ساواک و موساد، تبادل اطلاعاتی بود که از طریق دستبرد به اسناد سفارتخانه‎های عرب و عکاسی مخفیانه از محتوای کیفهای دیپلماتیک به دست می‎آمد. در این رابطه، پول و زن، دو وسیله معمول در بهره‎برداری از نقاط ضعف اعراب محسوب می‎شد. در سال 1962 پس از ملاقات مایر آمیت، ـ رئیس اطلاعات نظامی اسرائیل که یک سال بعد به ریاست موساد رسید،ـ با یک مقام بلند پایه ساواک در مورد نحوه استفاده از این شیوه‎های کسب اطلاعات، توافق به عمل آمد. مقامات دو سرویس، اطلاعاتی را که از راه‎های مختلف به دست می‎آوردند و مورد علاقه طرف مقابل نیز بود در اختیار یکدیگر قرار می‎دادند. تبادل اطلاعات بین دو کشور به سه صورت انجام می گرفت: 25
الف) نیازمندیهای اسرائیل و ایران در زمینه اطلاع از فعالیتهای ارتش عراق و افغانستان و دیگر موضوعات مورد علاقه که به صورت سئوالهای کتبی مبادله می‎شد. اگر هر طرف جوابی داشت، برای طرف مقابل می‎فرستاد. در مواردی نیز نماینده یکی از سرویسها در ملاقات با نماینده سرویس دیگر، یا احیاناً مسئولان آن سرویس، به طور شفاهی تقاضای کسب اطلاعات، یا درخواست کتبی نموده و از این طریق هر ماه اطلاعات زیادی بین طرفین مبادله می‎گردید. به عنوان مثال، در سه ماهه منتهی به اسفند ماه 1351، جمعاً 187 گزارش بین ساواک و موساد مبادله شد. گزارشهای ارسالی موساد برای ساواک بیشتر حاوی مطالبی در رابطه با فعالیت سازمانهای فلسطینی، روابط اعراب با یکدیگر و همچنین تجزیه و تحلیل اوضاع داخلی کشورهای عرب بوده است. ایران نیز بیشتر، اخبار مربوط به عراق، اوضاع افغانستان و دیگر کشورهای منطقه را برای موساد فرستاده است.
ب) ملاقاتهایی که مقامات و مسئولان دو سرویس با یکدیگر داشتند. در این ملاقاتها طرفین درباره موضوعات مورد علاقه مذاکره و اطلاعات لازم را مبادله می‎کردند.
ج) هر سال چند بار تیمهای اطلاعاتی طرفین، برای تبادل اطلاعات به کشورهای یکدیگر مسافرت می‎کردند. در کنفرانسهای سه جانبه با ترکیه و اتیوپی نیز که هر ساله تشکیل می‎شد ساواک و موساد و سرویس امنیتی کشور سوم، اطلاعات لازم را مبادله می‎کردند.
اسرائیلی‎ها گاه اقدام به فروش اطلاعات خود به آمریکا نیز می‎نمودند. در یک مورد، اطلاعاتی در خصوصی هواپیماهای روسی (میگ) که به عراق تحویل داده شده بود، به دست آمد. ساواک بلافاصله اطلاعات مزبور را در اختیار موساد و سپس سیا قرار داد. هنگامی که مقامات موساد قصد فروش همان اطلاعات را به سازمان سیا داشتند، مطلع شدند که ساواک قبلاً اخبار مربوط را بدون دریافت وجهی در اختیار آنها قرار داده است. 26
بررسی روابط امنیتی‎ـ اطلاعاتی ایران و اسرائیل بیانگر این واقعیت است که اسرائیل، موثرترین و بیشترین نقش را در هدایت، تقویت و گسترش ساواک از طریق آموزش کارکنان ساواک، به عنوان بهترین شیوه برای تحقیق اهداف خود ایفا نموده است.
آموزشهایی که اسرائیلی‎ها به ایرانی‎ها می‎دادند تقریباً سیر مشخصی را طی می‎کرد. با توجه به اسناد ساواک می‎توان شیوه و نحوه عملکرد سازمان اطلاعاتی اسرائیل در ایران را به شکل مستدل و مدون خلاصه کرد. ارتباط آموزشی ایران و اسرائیل عمدتاً از چهار مرحله تشکیل می‎شد که عبارت بودند از:
1- شناسایی نیازها: در این مرحله، نیروهای اسرائیلی با توسل به اطلاعات و عملیات آشکار و پنهان خویش، نیازها و کاستیهای اطلاعاتی ایران را شناسایی می‎کردند.
2- تطمیع: اسرائیل پس از شناخت نیازمندیهای ایران، اطلاعاتی درباره امکانات خود به شکل مبالغه آمیز به رؤسای ساواک منتقل می‎کرد.
3- آموزش ناکافی: رؤسای ساواک پس از آن که احساس می‎کردند نیاز آنها توسط اسرائیلی‎ها برآورده می‎شود؛ افرادی را به منظور آموزش به اسرائیل اعزام می‎کردند (و یا استادانی را از اسرائیل دعوت می‎کردند). کارشناسان و مستشاران اسرائیل، طی یک دوره فشرده و کوتاه مدت، فقط برخی نکات را به شاگردان خود منتقل می‎کردند. در این مرحله، اسرائیلی‎ها سعی می‎کردند، اشتیاق و عطش آموزشیاران ساواک را بیش از پیش تشدید کنند. شیوه مزبور بر این پایه استوار و متداول است که می‎گویند دو گروه به خرید و دریافت اطلاعات بیشتر، احساس نیاز نمی‎کنند. گروه اول آن کسانی که از مقوله مورد نظر هیچ نمی‎دانند؛ و گروه دوم افرادی که در زمینه مورد نظر اطلاعات کافی دارند. از سوی دیگر، گروهی که اطلاعات ناقص در یک زمینه دارند، شور و شوق وافری جهت کسب آن معلومات از خود نشان می‎دهند. لذا برای فروش اطلاعات باید مقداری از اطلاعات را به رایگان و با سهولت در اختیار متقاضی قرار داد.
4- مرحله نهایی: در این مرحله متقاضی خواهان آموزش است، لذا اسرائیل با شرایط مطلوب و دریافت هزینه بیشتری به آموزش اقدام می‎کرد. مراحل چهارگانه فوق در بسیاری از موارد مشابه «درخواست آموزش، صادق است.» 27
بدین ترتیب آموزشهای مورد نیاز ساواک در ابعاد مختلف از جمله، آموزش بازجویی، ضد جاسوسی، ضد براندازی، ارتباطات جاسوسی و آموزش روسای نمایندگی ساواک در خارج از کشور توسط اساتید و کارشناسان برجسته موساد و با استفاده از جزوه‎ها و کتابها و فیلمهای آموزشی، تحت نظارت مؤثر، ارتشبد حسین فردوست، به پرسنل ساواک تعلیم داده می‎شد.
ساواک بسیاری از وسایل مورد نیاز خود را در امر جاسوسی و کسب اطلاعات از اسرائیل خریداری می‎کرد. از جمله می‎توان به مواردی از قبیل، ضبط صوتهای ویژه جاسوسی، مرکب نامریی، دستگاه‎های اشعه ایکس و … اشاره کرد. در کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل به تاریخ 1339 که در سالهای اولیه تأسیس ساواک، تشکیل شده بود، توافق شد: سرویس اسرائیل برای تکمیل وسایل ارتباطی مأمورین سرویس ایران حاضر است هر گونه وسایل از قبیل بی‎سیم، مرکب نامریی، وسایل عکاسی، مخفی کردن پیام و غیره در اختیار سرویس ایران بگذارد و طرز بکار بردن آنها را نیز تعلیم دهد. سرویس ایران صورت نیازمندیهای خود را تهیه و به سرویس اسرائیل خواهد داد. 28
برای نمونه، «در یکی از درخواستهای خرید تجهیزات از اسرائیل، دو نماینده اداره کل پنجم ساواک پیشنهاد کرده بودند که با توجه به اینکه وسایلی که در تخصص شیمی و عکاسی در سرویس اسرائیل موجود است و برای تخصصهای مذکور در ساواک، مفید به نظر می‎رسد؛ از موساد خواسته بود، ضمن اعلام قیمت، نحوه خرید، در اختیار گذاردن دستورها و ترتیب آموزش (در اسرائیل یا تهران) در مورد نحوه بهره‎برداری از وسایل مذکور، نیز نسبت به مجهز و آماده‎کردن یک دستگاه وانت مجهز به وسایل عکس‎برداری پنهانی برای مراقبت ثابت، توسط متخصصان سرویس اسرائیل در تهران ـ یا اعلام هزینه تمام شده و ترتیب آموزش برای بهره‎برداری از آن‎ـ اقدام مقتضی به عمل آید. همچنین اداره کل پنجم برای رفع مشکلات فنی خود به خصوص در مورد استفاده از وسایلی که از اسرائیل خریداری می‎کردند از کارشناسان و متخصصین اسرائیل کمک می‎گرفتند.» 29
موساد در ایران سازمان اطلاعاتی مستقلی را تحت عنوان «سرویس زیتون» تشکیل داد که وظیفه آن عبارت بود از مقابله با مخالفان اسرائیل در ایران، کشف اقدامات آنان، و برکناری مسئولانی که نسبت به اسرائیل بدبین و یا با آن مخالفت می‎کردند. استخدام جاسوس در تهران و اعزام آنان به کشورهای مورد نظر، از دیگر موارد همکاریهای مشترک سرویس اطلاعاتی ایران و اسرائیل بود که در قالب طرح «کریستال» به اجرا درآمد. در میان سایر اقدامات عملیاتیِ مشترک برون‎مرزی ساواک و موساد می‎توان از تجهیز نمودن کردهای عراق برای مقابله با حکومت آن کشور، کمک‎رسانی به نیروهای امام البدر در واقعه یمن، تلاش برای حفظ تاج و تخت ملک حسین در واقعه اردن، عملیات مشترک علیه گروه‎های فلسطین نام برد. آنها، همچنین، طی اجلاسهای سه جانبه با حضور سرویس امنیت ملی ترکیه به مبادله اطلاعات پیرامون موضوعاتی مانند کشورهای عربی، اتحاد شوروی، ارمنیها، کردها و سازمانهای فلسطین می‎پرداختند.
در برخی موارد سرویس زیتون بدون اطلاع ساواک، خود به برخی از اقدامات مبادرت می‎ورزید. علاوه بر این، اسرائیل دارای سه پایگاه برون مرزی در ایران بود که عراق و کشورهای عربی را در بر می‎گرفت. نکته قابل توجه اینکه، موساد برای آنکه هیچگونه ردپایی از خود در فعالیتهای برون مرزی به‎جای نگذارد، اقدام به اخذ شناسنامه‎های ایرانی جهت نیروهای خود می‎نمود. بنابراین، در مجموع می‎توان گفت که رابطه ساواک و موساد از یک همکاری به مفهوم واقعی آن برخوردار نبود، بلکه رابطه‎ای یک‎طرفه بود که موساد در پرتو استفاده از امکانات ساواک به سوی اغراض و مسیر خود گام برمی‎داشت و این روند تا پایان دوران حکومت پهلوی ادامه یافت.
3. بعد نظامی
نیروهای مسلح، اصلی‎ترین ستون داخلی بود که شاه برای حفظ و تداوم حکومت خود به آن تکیه داشت. از اینرو، شاه همواره توجه و کنترل خاصی بر آنها اعمال می کرد. وجود مرز طولانی میان ایران و شوروی، با توجه به نظام دو قطبی و جنگ سرد و تهدیدات منطقه‎ای به‎خصوص از جانب عراق و مصر، پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر، موجب گردید تا شاه به سمت و سوی افزایش انواع سلاحهای جنگی گرایش یابد. این مسأله زمانی به اوج خود رسید که از یکسو، بر اساس دکترین نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا، شاه در راستای حفظ منافع آمریکا، نقش ژاندارمی را در منطقه خلیج فارس برعهده گرفت و از سوی دیگر، با افزایش قیمت نفت و درآمد ایران در جریان جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، ایران توان چشمگیری جهت خرید جنگ افزار کسب نمود. به گونه‎ای که دولت ایران حدود یک سوم از کل درآمدهای پولی خود را به هزینه‎های نظامی اختصاص داد.
هر چند بخش عمده تسلیحات ایران از طریق آمریکا تأمین می‎شد و ایران در اواسط دهه 1970 به بزرگترین خریدار اسلحه آمریکایی در جهان تبدیل شده بود؛ اما از آنجا که شاه، ادامة بقای خود را در داشتن تسلیحات هر چه بیشتر و متنوع‎تر می‎دید و از دید تحلیل‎گران، به «جنون عظمت» در خرید سلاح مبتلا گردیده بود، به دنبال آن دسته از منابع تسلیحاتی بود که برای فروش محدودیتی نداشته باشند. به تشخیص شاه و ژنرال طوفانیان، «اسرائیل» به عنوان مناسب‎ترین منبع تعیین شد. لازمة این تشخیص آن بود که بین ایران و اسرائیل روابط نظامی هم برقرار گردد و آنها را به همدیگر نزدیکتر سازد. به‎خصوص، هر گاه دولتهای دمکرات آمریکایی یا کنگره، با فروش سلاح جنگی به ایران مخالفت می‎ورزیدند، ایران گامهای بلندتری به سوی اسرائیل برمی‎داشت که در اذهان مقامات ایرانی به منزله «آمریکای کوچک» تلقی می‎شد. روند خریدهای تسلیحاتی از اسرائیل به گونه‎ای پیش رفت که در سالهای پایانی رژیم شاه، ایران به عنوان بزرگترین خریدار جنگ افزار و تسلیحات از اسرائیل محسوب می‎شد.
اسرائیل نیز در فروش تسلیحات جنگی به ایران انگیزه‎های خاص خود را داشت. اولاً، به ایران به دیدة عمق استراتژیک خود می‎نگریست که در جنگها می‎توانست از کمکهای لجستیکی و پشتیبانی‎اش استفاده کند. چنانچه در چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل به دلیل نیاز فوری اسرائیل، ایران مقداری تجهیزات جنگی به اسرائیل ارسال کرد. دیگر اینکه، اسرائیل با فروش تسلیحات و گسترش دامنة همکاریهای نظامی، درآمد قابل توجهی به دست آورده و ضمناً در دراز مدت، نوعی وابستگی در ایران نسبت به تجهیزات اسرائیلی به‎وجود می‎آورد. ضمناً، اسرائیل کاملاً می‎دانست هر سلاحی که از هر طریقی به دست حکومت ایران برسد، به عنوان تهدیدی علیه کشورهای انقلابی عرب قلمداد خواهد شد و بنابراین، اسرائیلی‎ها از لابی خود جهت راضی ساختن آمریکائی‎ها به فروش تجهیزات و تسلیحات مورد درخواست شاه استفاده می‎کردند. 30
شاه به منظور کسب پشتیبانی امریکا و اخذ جنگ‎افزارهای بیشتری از آن کشور، درصدد برآمد رابطه با اسرائیل را از چارچوب همکاریهای کشاورزی و نظامی به زمینه‎های دیگری گسترش دهد. لذا در فروردین 1344 به‎رغم مخالفت آرام وزیر امور خارجه، ارتشبد حسن طوفانیان، معاون تسلیحاتی وزارت جنگ را برای خرید تعداد زیادی مسلسل دستی یوزی برای افراد شهربانی و گارد شاهنشاهی به اسرائیل فرستاد. مسلسلهای مزبور برای نخستین‎بار، در آذرماه آن سال هنگامی که پادشاه عربستان سعودی از ایران بازدید رسمی به عمل آورد و از گارد احترام سان دید، به نمایش درآمد. در سوم خرداد 1345 ژنرال عزر وایزمن، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، همراه با سروان آویهوبن نون، فرمانده نیروی هوایی آن کشور به تهران آمد. وایزمن طی سه روز اقامت خود در ایران با شاه و ارتشبد بهرام آریانا، رئیس جدید ستاد ارتش و ارتشبد محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی دیدار و مذاکره کرد. همچنین با یک فروند هواپیمایی ایلیوشین روسی که خروشچف ضمن آخرین سفر شاه به مسکو در سال 1344 به او هدیه کرده بود، عازم اصفهان گردید. 31
ژنرال طوفانیان طی درخواست کتبی به کلی سری، مورخ 18/7/1345 به شماره 2059/45187 از سرهنگ نیمرودی وابسته نظامی اسرائیل در تهران تقاضای خرید جنگ افزار و مهمات ذیل را می‎نماید:
الف) خمپاره انداز 160 م. م. همراه با ابزار و ملحقات، 14 قبضه؛
ب) خمپاره انداز 160 م. م. همراه با ابزار و ملحقات، 26 قبضه؛
پ) خمپاره 160 م. م. با تی ان تی سنگین به صورت کامل همراه با چاشنی 000/10 عدد؛
ت) خمپاره 160م. م. دودزا پی دبیلیوپی به صورت کامل همراه با چاشنی 2500 عدد؛
ج) خمپاره 160 م. م. با تی ان تی سنگین به صورت کامل همراه با چاشنی 000/10 عدد؛
چ) خمپاره 120 م. م. دودزا پی دبیلوپی به صورت کامل همراه با چاشنی 2500 عدد؛
در این نامه تأکید شده، شاه قویاً مصمم است جنگ افزارهای یاد شده، خریداری شود و طوفانیان از نیمرودی درخواست نموده که معامله را قطعی نماید. 32
در پائیز سال 1345، سرهنگ نیمرودی قراردادی درباره تعمیر 35 فروند هواپیمای جت جنگنده اف ـ 86 ایران در اسرائیل امضا کرد که مبلغ آن حدود 3 میلیون دلار بود. نیمرودی همچنین قرارداد دیگری به مبلغ 3 میلیون دلار جهت فروش خمپاره اندازهای سنگین 120 و 160 میلیمتری ساخت اسرائیل امضاء کرد. از طرف ایران، این دو قرارداد را ارتشبد طوفانیان امضا کرد که در دوستی‎اش با اسرائیل جای هیچ‎گونه شک و تردیدی نبود. به دنبال معاملات فوق، ارتشبد بهرام آریانا، رئیس ستاد ارتش ایران، همراه با طوفانیان از اسرائیل دیدن کردند. آن دو در 29 آبان 1345 وارد فرودگاه تل آویو شدند و به توصیه نیمرودی استقبال باشکوهی از آنان به عمل آمد. آریانا دوست واقعی اسرائیل بود و از شاه تقاضا کرد تا همکاری با اسرائیل را در زمینه‎های مختلف گسترش دهد. شاه خرید 6000 قبضه دیگر مسلسل یوزی [پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل] را تصویب کرد. 33 تأیید خرید اسلحه در این زمان و به دنبال بحرانی شدن منطقه و تا حدودی سردی روابط با اسرائیل به معنای موافقت شاه در گسترش همکاری مجدد با اسرائیل محسوب می‎شد.
در سوم اسفند 1346، اسرائیل به حکومت محمدرضا پهلوی پیشنهاد کرد که آماده است اعتباری به ارزش 75 میلیون دلار در اختیار ایران قرار دهد تا در جهت تقویت نیروهای دفاعی ایران، هزینه شود. در پی دریافت این پیشنهاد، هیأت وزیران در جلسه مورخ 12/8/1247 آن را مورد بررسی قرار داد و با تصویب آن به وزارت جنگ اجازه داد اعتبار مذکور را برای خرید اقلام دفاعی تحصیل نماید.
در اسناد نخست وزیری آمده است در سال 1348 وزارت جنگ، با استفاده از اعتبار واگذاری بانک اسرائیل به خرید جنگ افزار و تسلیحات مختلف از اسرائیل اقدام کرد و هیأت وزیران هم در 3/8/1348 قراردادهای خرید این وزارتخانه را تصویب نمود. این قراردادها عبارتند از:
الف) قرارداد خرید دویست قبضه تفنگ بی لگد 106 میلی متری به مبلغ 5.075.000 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 43/771.716 دلار می‎باشد.
ب) قرارداد خرید دویست قبضه خمپاره اندازه 120 میلی متری سبک به مبلغ 9.353.655 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 34/1.422.337 دلار می باشد.
پ) قرارداد خرید ده هزار تیر مهمات خمپاره اندازه 120 میلی متری سبک به مبلغ 1.145.000 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 34/174.110 دلار می‎باشد. 34
این قراردادها و به‎ویژه تخصیص اعتبارهای چند میلیون دلاری از سوی اسرائیل برای تقویت نیروهای نظامی ایران در منطقه، پیش از پیش روابط نظامی ایران را در وضعیت تازه‎ای قرارداد؛ به‎گونه‎ای که ارتش ایران به عنوان یکی از استفاده کنندگان اصلی سلاحهای اسرائیلی محسوب می‎شد.
بهره‎گیری از مشاورین نظامی اسرائیل در خرید تسلیحات نظامی از کشورهای اروپایی، انعقاد قرارداد بین شرکتهای اسرائیلی و نیروی دریائی ایران به منظور طراحی تأسیسات و خانه سازی، انعقاد قرارداد برای تعمیر هواپیمای جت جنگنده اف ـ 16 ایران در اسرائیل، تجهیز ناوچه‎های نیروی دریایی ایران به تجهیزات الکترونیکی، طرح محرمانه عملیات گُل، برای تولید موشک‎های زمین به زمین با برد 450 کیلومتر، برگزاری دوره‎های مختلف آموزش برای نیروهای نظامی ایران در اسرائیل، از جمله مواردی هستند که در روابط نظامی ایران و اسرائیل تحقق یافته است.
هر چند ایران و اسرائیل به این نتیجه رسیده بودند که با همکاری نظامی و تکیه بر ارتش می‎توانند در برابر تهدیدات منطقه‎ای به منافع واحدی دست یابند، اما در مجموع بررسی روابط نظامی این واقعیت را نشان می‎دهد که اسرائیل در روابط نظامی نیز، از یک برتری منافع برخوردار بود. چه به لحاظ کسب درآمد هنگفت از فروش تسلیحات و تجهیزات به ایران و چه به لحاظ برگزاری دوره‎های آموزشی نظامی برای نیروهای مسلح در رده‎های مختلف ارتش، که هر کدام از اینها می‎توانست نوعی وابستگی در بلند مدت نسبت به جنگ افزارهای اسرائیلی و تأثیرگذاری در سیاست دفاعی ایران برجای گذارد.
3. بعد فرهنگی
اسرائیل در رابطة استراتژیک خود با ایران، نگاه ویژه‎ای به مقوله فرهنگ و آموزش به منظور بسترسازی و تغییر نگرش افکار جامعه ایران در راستای دستیابی به اهداف مختلف خود داشت. آنها با شناخت از تمایلات درونی محمدرضا پهلوی مبنی بر احیاء باستان گرایی، به بزرگنمایی کوروش تحت عنوان نجات دهنده قوم ستمدیده یهود و یک موسی بالقوه، پرداخته و با ظرافت و شگردهای خاص تبلیغاتی از محمدرضا پهلوی به عنوان «کوروش دوم» یاد نمودند. البته این شبیه‎سازی نیز با توجه به ویژگیهای شخصیتی محمدرضا، برایش بسیار دلپذیر و خوشایند بوده و از آن استقبال می‎کرد.
مقامات اسرائیلی بر این باور بودند که عامل غیرعربی بودن در خاورمیانه زمینه احساسی نزدیکی ایران و اسرائیل را فراهم می‎سازد. بر همین اساس اسرائیلی‎ها از روشی استفاده می‎کردند که برای ایرانیان دلپذیر و خوشایند باشد. یکی از آن روشها سخن گفتن پیرامون داستانهایی همانند «استر»، زن یهودی و عموی وی، «مردخای»، مرد یهودی بود که در دربار خشایارشاه نفوذ نموده و پادشاهان ایران را تحت تـأثیر و تلقین خود قرار دادند. ماجرای استر و مردخای به طور خلاصه چنین است: در زمان سلطنت خشایارشاه، روزی پادشاه در یک مجلس بزم مردانه در حالی که سرش از باده گرم بود ملکه یا همسر سوگلی خود «وشتی» را به حضور می‎طلبد تا زیبایی او را به رخ همه بکشد. وشتی از حضور در این مجلس مردانه امتناع می‎کند و این امر بر پادشاه گران آمده و به توصیه مشاورانش که در همان مجلس حضور داشتند، تصمیم می‎گیرد ملکه دیگری برای خود انتخاب نماید … در دربار خشایار شاه یک مرد یهودی به نام «مرد خای» که از مهاجرین بابل بود، خدمت می‎کرد و چون از دستور شاه مطلع می‎شود دختر عموی خود به نام «هدسه» را به دربار می‎فرستد و به او تعلیم می‎دهد که پیوند قوم و خویشاوندی خود را با او فاش نکند. خشایارشاه ... او را ستاره یا «استر» می‎نامد و تاج مخصوص ملکه را بر سر وی می‎نهد ... بعد از توطئه‎ای که علیه خشایارشاه طراحی می‎شود و او از این توطئه جان سالم به در می‎برد؛ وزیرش، هامان حکم قتل عام یهودیان را می‎گیرد و حدود صدهزار نفر از یهودیان را می‎کشد. استر برای نجات قوم خود وارد قضیه می‎شود و خشایارشاه را نسبت به هامان بدبین می‎کند و با قتل هامان و روی کار آمدن مردخای یهودیان انتقام می‎گیرند و روز 14 آذر را به همین مناسبت «عید پوریم» نامگذاری نموده و جشن می‎گیرند. 35
درباره طرح داستان مذکور نزد ایرانیان، در یکی از روزنامه‎های اسرائیلی به نقل از دکتر دوریل، رئیس هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران آمده است: «وقتی برای افراد تحصیل کرده ایرانی صحبت می‎کنم، کافی است اظهارات خود را از داستان استر شروع کنم تا خود از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.» 36 در همانندسازی دوره هخامنشی با پهلوی، تاریخ‎نگاران یهودی هم نقش مؤثری را ایفا نمودند. حبیب لوی در کتاب تاریخ خود در مقایسه رضاشاه با کوروش و داریوش با محمدرضا می‎نویسد:
سلطنت این پادشاه بزرگ [رضاشاه] انقلاب عظیمی در بهبود وضع آزادی و آسایش یهودیان ایران پدید آورد و اگر گفته شود که زمان رضاشاه کبیر برای یهودیان ایران نظیر زمان کوروش کبیر و عصر فرزند او محمدرضا شاه، نظیر عصر داریوش اول گردید، راه اغراق نپیموده‎ایم. آزادی یهودیان ایران و اجرای اعلامیه بالفور که در زمان رضا شاه کبیر بود و اجتماع پراکندگان در عصر محمدرضا شاه، این دو نظر را تأیید و تقویت می‎کند. ملت ایران و خصوصاً یهودیان ایران، دین بزرگی نسبت به این شاهنشاه عظیم الشأن دارند.37
اسرائیلی‎ها در مناسبتهای مختلف از شگرد همانندسازی در جهت گسترش روابط و اهداف خود استفاده نموده و با در نظر گرفتن باستانگرایی شاهنشاهی این الگو را جلوه گر ساختند که همانند کوروش، شاه ایران هم باید نجات‎دهنده و حامی قوم ستمدیده یهود باشد. در راستای همین مشابه‎‎سازیها، روزنامه الانباء چاپ اسرائیل در شماره مورخ 22/4/1355 می‎نویسد: «رفتار و گفتار شاهنشاه چنان است که گویی معظم له از اسلاف امپراطورهایی می‎باشند که از 25 قرن پیش در ایران حکومت می‎کردند.» 38 همچنین، در سال 1354 طی مراسمی ایرانی در تل‎آویو، دکتر امنون نتصر، استاد دانشگاه عبری بیت المقدس، ضمن سخنرانی پیرامون روابط ایران و اسرائیل اظهار داشت: «من شخصاً کوروش کبیر را اولین صهیونیست در تاریخ می‎دانم و اعلامیه کوروش کمتر از اعلامیه بالفور نبوده است. در عصر کنونی هم ایران کمکهای بسیار زیادی به ما نموده است.» 39
اسرائیلی‎ها با جهت‎دهی به تشکیلات یهودیان و تحت پوشش قرار دادن نام کوروش، در مسیر اهداف تعیین شده، برنامه‎ریزی می‎نمودند و سپس، برنامه‎های خود را در تهران و تل‎آویو به اجرا در می‎آوردند. در تل‎آویو اقدام به تأسیس مرکز فرهنگی ایرانیان تحت عنوان «خانه کوروش» کردند و حتی در این زمینه تلاش نمودند بخشی از مخارج ساخت این مرکز را به عهده دولت ایران بگذارند.
خانه کوروش در تل آویو به صورت یک مرکز تبلیغاتی فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد و مسئولان اسرائیلی برای گسترش روابط خود با ایران از آن بهره‎برداری می‎کردند. در یکی از گزارشهای مرتضی مرتضایی، نماینده ایران در اسرائیل به وزارت امور خارجه در مورد افتتاح خانه کوروش با حضور اسحاق رابین، نخست وزیر سابق اسرائیل آمده است:
مورخ 20/10/36 [25] راجع به خانه فرهنگی کوروش اشعار می‎دارد که روز جمعه سیزدهم مرداد ماه جاری ضیافتی توسط هیأت مدیره خانه کوروش … ترتیب یافت که در آن اسحق رابین نخست وزیر سابق اسرائیل، موشه کاتزا و نماینده ایرانی‎الاصل مجلس اسرائیل و دو تن از همکاران نمایندگی شرکت داشتند. آقای رابین که در دوره نخست وزیری اعطای قطعه زمین برای بنیاد خانه کوروش را تصویت نموده است ضمن نطق جالبی پس از تشریح نقش ایران باستان در اشاعه تمدن و فرهنگ به سهم والای بازگردندان یهودیان توسط کوروش به ارض مقدس اشاره کرد و گفت: به عقیده وی لقب بنیانگذار اصلی صهیونیسم که به غلط به هرتصل اطلاق می‎گردد در حقیقت برازنده کوروش است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان جهان را رهین خود ساخت. رابین در ادامه سخنان خود شاهنشاه آریامهر را میراث‎دار راستین کوروش خواند و اظهار داشت: آنچنان شیفته تمدن و فرهنگ گرانقدر ایران هستم که آرزو می‎کنم ایرانی زاده شده بودم تا بتوانم به ایرانی بودن خود مباهات کنم.40
در تهران نیز، یکی ازمراکز فرهنگی یهودیان که از هر گونه مساعدت و پشتیبانی اسرائیلی‎ها برخوردار بود، تحت عنوان «کانون کوروش کبیر» فعالیت می‎کرد. مجموعه اقدامات این کانون آن قدر در زمینه‎های مختلف گسترش یافت که از آن به منزله مرکز روابط فرهنگی ایران و اسرائیل یاد شده است: در داخل اجتماع یهودی ایران کانون فرهنگی کوروش کبیر وزنة مهمی را تشکیل داده و تقریباً در تمام فعالیتهای داخل مستقیم و غیر مستقیم دخالت دارد و در نظر یهودیان ایران، مرکز فرهنگی یهودیت، مرکز ارتباط با یهودیت جهانی و اسرائیل و مرکز زبده جوانان فعال و پرشور اجتماع است. در نظر هموطنان مسلمان تظاهر روح فعال یهود است و ارزشهای فرهنگی و معنوی آن و حتی به منزله مرکز روابط فرهنگی ایران و اسرائیل است. 41
کانون فرهنگی کوروش کبیر که افرادی همچون منوچهر امیدوار، سلیمان حییم، ابراهیم موره، موسی کرمانیان و عزری آن را اداره می‎کردند، فعالیتهای مختلفی انجام می‎داد که خلاصه آن به شرح ذیل است:
1- برگزاری کلیه جشنهای اقلیت مذهبی یهود از قبیل جشنهای عروسی، ختنه‎سوران، مهمانیهای عمومی، ضیافت به افتخار ورود شخصیتهای اسرائیل و غیره؛
2- برقراری روابط فرهنگی، برگزاری مسابقات ورزشی بین ایران و اسرائیل و تهیه بورس تحصیلی از اسرائیل برای جوانان مسلمان و یهود ایران؛
3- اعزام اعضای حزب فعال صهیونیست جهت شرکت در سمینار بین‎المللی یهود و حضور در جلسات حزبی با هواپیمای العال و با خرج دولت اسرائیل برای سفر به اسرائیل؛
4- جمع‎آوری اخبار اطلاعاتی و سیاسی مورد نظر و ارسال آنها برای مراکز اطلاعاتی ذی ربط در اسرائیل؛
5- ایجاد کلاسهای آموزشی و ترویج زبان و ادبیات عبری در ایران و برای غیر یهودیها به ویژه مسلمانان؛
6- تأسیس انجمن دوستداران دانشگاه عبری و به عضویت درآوردن برخی از شخصیتهای علمی ایران؛
7- ترویج هنر و رقص و سرودهای عبری و اسرائیلی و انجام کلاس مخصوص خردسالان برای رقص و سرود اسرائیلی؛
8- تهیه و انتشار فرهنگی عبری ـ فارسی با همکاری مشترک سلیمان حییم، رئیس رژیم اسرائیل [اسحاق بن ذوی]؛
9- همکاری با سازمانهای دولتی به‎خصوص دربار به مناسبت برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی؛
10- تـرویج فـرهنگ صهیونیستی در میان مردم ایران از طریق دعوت از چهره‎های معلوم الحال یهودی و بعضاً رقاصه‎ها و آوازه‎خوانان یهودی و تبلیغ آئین ایران باستان. 42 هر چند در «اساسنامه کانون فرهنگی کوروش، هدف سازمان مذکور آشنا ساختن جامعه یهود ایران با فرهنگ یهودی و ایجاد محیط مناسب برای فعالیتهای هنری، فرهنگی و اجتماعی»43 ذکر شده، اما برخی از عملکرد و فعالیتهای ذکر شده نشان می‎دهد که این کانون به‎رغم ظاهر یک مجموعه فرهنگی تحت عنوان کوروش کبیر، به صورت یک مؤسسه اطلاعاتی و سیاسی مورد نظر اسرائیل و در جهت تبلیغ آرمان صهیونیستی و ترغیب جوانان یهودی برای اعزام به فلسطین اشغالی گام برمی‎دارد.
علاوه بر این، نامگذاری خیابانها و میادین و مؤسسات اجتماعی به نام کورش کبیر و محمدرضا شاه، تجهیز نمودن مطبوعات در ایران و دعوت از خبرنگاران و روشنفکران به اسرائیل به قصد بازدید از کشور اسرائیل و مشاهده ترقیات در امور مختلف و انعکاس تأثیرپذیری آنها در مطبوعات، تولید برنامه رادیویی به زبان فارسی، برگزاری نمایشگاهها و فستیوال فیلم، انجام مسابقات ورزشی، فعالیتهای دانشگاهی و آموزشی، برگزاری جشنهای متعدد در اسرائیل و نقش مؤثر در برگزاری جشنها در ایران به‎خصوص طراحی اولیه جشنهای دو هزار و پانصد ساله و بهره برداری از فرقه بهائیت، از جمله ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی بودند که از آنها در راستای ترویج فرهنگ صهیونیستی در میان مردم ایران و گسترش روابط دو رژیم استفاده نمودند. در مقابل رژیم پهلوی نیز، همکاری قابل توجهی در موارد مذکور با اسرائیل به عمل آورد.
نتیجه‎گیری
در این گفتار، پنج حوزه روابط ایران و اسرائیل در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه‎گیری اساسی این پژوهش که بر خاسته از سؤال مطرح شده در آغاز سخن می‎باشد این است که: روابط ایران و اسرائیل از سال 1327 تا کودتای 28 مرداد 1332، محدود و از تعادل و توازن نسبی برخوردار بوده است؛ اما، پس از کودتا تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، این روابط از تعادل و توان نسبی و تأثیرگذاری یکسانی بر اساس عرف بین المللی برخوردار نبوده، بلکه این روابط با تأثیرگذاری اسرائیل بر ایران به صورت آشکار و پنهان درابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی تحقق یافت.
علاوه بر این، یافته‎های برگرفته از بررسی پنج حوزه ذکر شده می‎تواند ما را به نتیجه‎گیری ابعاد دیگر موضوع رهنمون سازد:
1. اسرائیل در طول روابط خود با ایران همیشه منافع خود را مورد توجه قرار داده و هرگز حاضر نمی‎شد بدون در نظر گرفتن این مسأله آموزش و یا هر گونه امکانات مناسبی را در اختیار ایران قرار دهد؛
2. ایران در دوران روابط با اسرائیل، اقدامی عملی علیه منافع اسرائیل انجام نداد و حتی در مسأله بسیار حساس و مهم «فلسطین»، مواضع شاه در گفتار و عمل از ماهیت دوگانه‎ای برخوردار بود. بدین معنا که، در گفتار و نظر به ظاهر برخی از اقدامات اسرائیل را مردود دانسته و از مواضع فلسطین و کشورهای عربی حمایت می‎کرد. اما، در عمل، موجبات تقویت پایه‎های حکومت اسرائیل را فراهم نموده و در واقع این نفت ایران بود که در صنایع اسرائیل تبدیل به آتش سرخی می‎شد که بر سر مردم مظلوم فلسطین فرود می‎آمد و حقیقتاً مردم با ایمان و مسلمین جهان را به شدت متأثر می‎ساخت.
3. رژیم پهلوی، به مثابه یک اهرم پر قدرت، گامهای بسیار مؤثری در جهت اهداف اسرائیل برداشت و در این راستا خدمات بسیار ارزشمندی در حفظ موجودیت و گسترش نفوذ آن در منطقه استراتژیک خاورمیانه از خود نشان داد.
4. استفاده از طراحان، کارشناسان، متخصصان و مشاوران اسرائیلی در سطوح مختلف، به‎ویژه امور اقتصادی، اعزام نیروی انسانی در رده‎های مختلف به مراکز آموزشی اسرائیل جهت فراگیری آموزشهای مورد نیاز، الگو قرار دادن اسرائیل در بخشهای مختلف و اعتقاد بر تکمیل تکنولوژی مورد نیاز ایران به وسیله تکنولوژی پیشرفته اسرائیل؛ آگاهی یافتن از تواناییهای گسترده اسرائیل در جمع‎آوری اطلاعات و تشکیل سیستم اطلاعاتی‎ـ امنیتی توانمند، به‎خصوص کسب خبر از کشوهای عربی؛ فقدان پایگاه مردمی رژیم شاه و نیاز به یافتن حامی در منطقه خاورمیانه؛ نیاز شدید به همکاری شبکه موساد به منظور سازماندهی، تقویت و گسترش ساواک و امکان استفاده از نیروهای ویژه اسرائیل در خاموش کردن ناآرامیهای داخلی و کسب اطلاعات جهت سرکوب گروه‎های مخالف رژیم از جمله عوامل مؤثر علاقمندی ایران، به ارتباط با اسرائیل بودند.
5. عوامل مؤثر علاقمندی اسرائیل برای ارتباط با ایران شامل موارد زیر بود: خارج شدن از انزوا و احساس تنها نبودن از محاصره اعراب، جلوگیری از آسیب‎پذیری با نگاه به ایران به عنوان بخش مؤثری از کمربند امنیتی پیرامون خود؛ وجود تعداد قابل توجه یهودیان در ایران به عنوان یک منبع بزرگ اطلاعاتی، وجود بهائیان در اسرائیل و استفاده ابزاری از آنها با توجه به نفوذ در دستگاه‎های مختلف دولتی به‎ویژه در زمان تصدی نخست وزیری هویدا؛ تأمین نفت مورد نیاز خود، رونق بخشیدن به اقتصاد خود از طریق صادرات انبوه کالا به بازار پرسود ایران و فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی و زمینه‎سازی فعالیت شرکتهای متعدد اسرائیل به منظور کسب در آمد سرشار؛ ایجاد اشتغال و نفوذ در تمام شئون.
6. علاوه بر منافع خاصی که هر کدام از رژیم ایران و اسرائیل در پرتو ارتباط با هم کسب می‎کردند؛ مسایل و اهداف مشترکی هم وجود داشت که موجب تقویت و مستحکم‎تر شدن روابط می‎شد. در این باره می‎توان از: تأثیرپذیری هر دو واحد سیاسی از نظام دو قطبی و گرایش به سوی غرب، علاقه و تمایل شدید آمریکا بر پیوند و گسترش روابط آنها به‎عنوان دو ستون نظامی خود در منطقه، ضرورتهای امنیتی مشترک به‎خصوص تهدیدات ناشی از نفوذ شوروی در خاورمیانه و مقابله با تحریکات شدید جمال عبدالناصر، و تحولات پرشتاب منطقه خاورمیانه نام برد.
در برابر عوامل گسترش دهنده روابط، عوامل باز دارنده هم وجود داشت که می‎توان از فعالیتهای گسترده داخلی به‎ویژه از سوی نیروهای مذهبی و مخالفین رژیم و عکس‎العملهای شدید برخی از کشورهای عربی نام برد. این عوامل درمقاطع مختلف نقش خود را آشکار نمودند. در دوران پیروزی نهضت ملی منجر به قطع روابط گردید؛ در پانزده خرداد شاه در پاسخ به درخواست دیویدبن گوریون نخست وزیر اسرائیل مبنی بر آشکارسازی روابط، مخالفت جدی و واقعی روحانیون را اعلام نمود. در این میان نقش محوری و اساسی را به‎عنوان مهم‎ترین عامل بازدارنده، حضرت امام خمینی(ره) ایفا نمودند. ایشان در اوج قدرت رژیم شاه همواره افشاگر روابط پنهان شاه و اسرائیل بودند و همین امر، سبب شد تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر چند روابط ایران و اسرائیل قطع نگردد؛ اما، حداقل از آشکارسازی و رسمی شدن آن جلوگیری به‎عمل آید. این مسئله، در دوران نهضت انقلابی یکی از انگیزه‎های قیام حضرت امام خمینی(ره) را تشیکل می‎داد. در واقع پیوند شاه با اسرائیل فصل مشترک حرکت گروه‎های مختلف بر علیه شاه بود؛ به‎گونه‎ای که این مسئله را می‎توان به‎عنوان یکی از عوامل حرکت‎آفرین و شتابزا در نهضت انقلاب اسلامی محسوب کرد.
روابط ایران و اسرائیل به‎رغم تمایل شدید اسرائیل مبنی بر آشکار و رسمی شدن آن همچنان به صورت غیر رسمی، دنبال می‎گردید و با وجود رویدادهای پر فراز و نشیب منطقة بحران خیز خاورمیانه، تا سقوط رژیم پهلوی به همان صورت باقی ماند. با پیروزی انقلاب اسلامی، اسرائیلی‎ها ناچار شدند با یک هواپیمای مسافربری پان آمریکن، خاک ایران را برای همیشه ترک کنند و بدینسان، روابط سی ساله ایران و اسرائیل پایان یافت و اسرائیل با از دست دادن متحد استراتژیک خود خسارات سنگین و جبران‎ناپذیری را متحمل گردید. در واقع، پیروزی انقلاب اسلامی، مهم‎ترین گام استراتژیک را در حمایت از فلسطین برداشت و روزنة امیدی از نور حقیقت را در دل ناباوران پدید آورد که امروزه ثمره آن در چهره و حرکت امید بخش «انتفاضه» تجلی یافته است.

نویسنده: رضا زارع، عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین (ع)
به نقل از «سقوط»، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص 449 ـ 491
نوشته شده در  جمعه 87/3/17ساعت  10:11 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]