سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرحمن الرحیم

پژوهشگر: مصطفی دلاورپوراقدام

چکیده: مقاومت غیر قابل انتظار حزب الله در برابر ارتش مجهز اسرائیل،موجب شکسته شدن تابوی شکست ناپذیری این رژیم در برابر کشورهای عربی گردید و از لحاظ روانی،تأثیر مثبتی بر ذهنیت حاکمان جهان اسلام ایجاد کرد و اثبات نمود که نهادهای نظامی واطلاعاتی رژیم صهیونیستی درک درستی از توانمندی های حزب الله ندارند.تصویب قطعنامه 1701 نشان داد که رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده ناتوان است و در مواقعی که احساس شکست کند،از نفوذ آمریکا در شورای امنیت استفاده می کند؛به گونه ای که در مفاد قطعنامه،بر همان خواسته های رژیم صهیونیستی یعنی خلع سلاح حزب الله،تحویل دو سرباز اسرائیلی و اجرای قطعنامه 1559 تأکید شده است.

مقدمه
خاورمیانه به عنوان یکی از حوزه‌های استراتژیک،‌به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و دارا بودن ذخایر انرژی و منابع اقتصادی و حوزه‌های تمدنی و ایدئولوژیکی محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرتهای جهانی و منطقه‌ای است و هر یک از بازیگران ذی‌نفع و تأثیر گذار تلاش می‌کند،‌محیط و قواعد بازی را به گونه‌ای مدیریت کند که حداکثر منافع خود را در نطقه تضمین کند.
در این میان ،‌ مجاورت لبنان با سرزمین‌های اشغالی،‌وجود شیعیان حزب‌الله و امل و نزدیکی با دریای مدیترانه ،‌موجب شد تا به صورت همزمان مورد توجه ایران ،‌سوریه ،‌ایالات متحده،‌ انگلستان و فرانسه قرار گیرد و هر یک تلاش کنند، از طریق مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای خود ‌،ائتلاف سازی ،‌صدور قطعنامه از طریق سازمان‌های بین المللی و نفوذ در میان احزاب و گروه‌های داخلی این کشور،‌ نقش و جایگاه خود را در معادلات سیاسی امنیتی خاورمیانه تحکیم کرده ،‌چیدمان و آرایش سیاسی لبنان را به گونه‌ای ساماندهی و سازماندهی می‌کنند که موازنه قوا را به سمت منافع منطقه‌آی خود تغییر دهند. موازنه‌ای که در یک طرف طیف آن ج. ا. ایران ،‌سوریه و شیعیان لبنان و طرف دیگر ایالات متحده ،‌فرانسه ،‌انگلستان و ائتلاف سعد حریری قرار دارد . بیشتر تحلیل گران سیاسی و نظامی ،‌جنگ لبنان و رژیم صهیونیستی را به دلیل تأثیری که در میان مدت بر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به دنبال خواهد داشت،‌ یک جنگ نیابتی نام نهاده بودند. در این میان ،‌وزارت دفاع و سازمان‌های جاسوسی ایلات متحده ،‌از مهمترین کارگزاران این جنگ بودند که نقش فعالی را در سازماندهی ائتلاف علیه حزب الله به عهده داشتند ولی نحوه عملکرد آنان در لبنان و عراق دو عامل تأثیر گذاری است که در میان مدت جایگاه و عملکرد دونالد رامسفلد و نهادهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را زیر سؤال خواهد برد و شاهد تغییراتی در ساختار تشکیلاتی و مدیریتی آنان خواهیم بود.
پیش بینی می‌شود ،‌در میان مدت معادلات سیاسی – امنیتی خاورمیانه پس از جنگ 33 روزه لبنان و رژیم صهیونیستی به صورت زیر تغییر کند:‌
1. تغییر آرایش سایسی داخلی لبنان به نفع شیعیان حزب الله و امل

"‌ائتلاف چهارده مارس"‌ به رهبری "‌ سعدحریری"‌ توانسته بود، در انتخابات ژوئن 2005 ،‌ 72 کرسی از مجموع 128 کرسسی پارلمان را تصاحب کند و نخست‌وزیر را نیز از میان همفکران خود انتخاب کند.
سفر "‌سعد حریری " پیش از تجاوز اسرائیل به لبنان و هم صدایی این گروه‌ها با رژیم صهیونیستی برای خلع سلاح حزب الله ،‌این احتمال را قوت می‌بخشد که حمله به لبنان با آگاهی و تمایل قبلی آنان صورت گرفته بود تا جایگاه سیاسی خود را در داخل لبنان تقویت کنند.
لبنان کشوری چند قومی است که به دلیل فقدان یک دولت مرکزی قوی ،‌همواره پتانسیل‌های لازم را برای جنگ داخلی داشته است و انسجام لازم نیز میان نهادهای حکومتی آن وجود ندارد.
این احتمال وجود دارد ف‌در صورتی که دولت لبنان به رهبری "‌فؤاد سینیوره "‌ که اکثریت وزرای آن از ائتلاف سعد حریری است ،‌ بخواهند بی مشورت با سایر گروه‌ها (‌جنبش امل و حزب الله )‌،‌از قطعنامه‌های زنجیره‌ای سازمان ملل حمایت و بر خلع سلاح حزب الله تأکید کنند در آینده‌ای نزدیک شاهد تقویت بسترهای یک جنگ داخلی ،‌همانند سال ةای 90 ‌،1975 باشیم. هدف اسرائیل نیز این است که سلاح‌ مقاومت ،‌ به جای اینکه علیه این رژیم به کار رود در جنگ داخلی استفاده گردد که پیامد آن تضعیف حزب‌آلله و کاهش محبوبیت این جنبش در افکار عمومی داخلی خواهد بود . از راهبردهای ایالات متحده نیز برای خلع سلاح حزب الله ،‌ افزایش فشارهای سیاسی داخلی از طبق ائتلاف چهارده مارس (‌سعد الدین حریری،‌ ولید جنبالاط و سمیر جعجع )‌ است ؛ ولی نتایج جنگ موجب شد تا موضع پیروان حزب الله ‌،امل و میشل عون و امیل لحود در برابر مخالفان تقویت گردد و در کوتاه مدت ،‌شاهد تغییر موازنه قوا در آرایش سیاسی لبنان باشیم و با توجه به تظاهرات یک و نیم میلیونی پیروان حزب الله در مراسم جشن پیروزی در "‌ ضاحیه "‌ و افزایش محبوبت و مشروعیت این جنبش در افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای پیش بینی می‌شد که حزب الله از این فرصت در جهت دستیابی به وزارتخانه‌های کلیدی در کابینه فواد سینیوره بهره برداری کند و با شعار تشکیل "‌ دولت ملی "‌ خواستار برگزاری انتخابات زود رس در لبنان گردد.
از طرف دیگر در آینده‌ای نزدیک اختلافات داخلی میان رهبران "‌ ائتلاف چهارده مارس "‌ نیز افزایش خواهد یافت که از مصادیق آن می‌توان به کناره‌گیری "‌ امین جمیل "‌ رهبر حزب مسیحی مادونی "‌ کتائب "‌ اشاره کرد.
2. ناکارآمدی قطعنامه‌های زنجیره‌ای 1559، 1636، 1701 برای خلع سلاح حزب الله

رژیم صهیونیستی با هدف اجرای سیاست " زمین سوخته " حملات زیرزمینی گسترده ای را طی 48 ساعت پیش از لازم الاجرا شدن قطعنامه 1701 تدارک دید تا از آن به عنوان برگ برنده ای برای خلع سلاح حزب الله بهره برداری کند که تحقق آن مورد حمایت آمریکا ، انگلستان ، فرانسه ، دبیر کل سازمان ملل و اکثر حاکمان سنی کشورهای عربی منطقه نیز قرار دارد ؛ در مقابل ، حزب الله در توجیه ضرورت حفظ سلاح مقاومت ، به وقوع چهار جنگ بین عرب ها و رژیم صهیونیستی ، اشغال مزارع شبعا و بی اعتمادی به حمله مجدد این رژیم اشاره می کند .
اسرائیل قصد دارد ، از نیروهای سازمان ملل موسوم به " یونیفیل " مستقر در مرز لبنان و فلسطین اشغالی ، به منظور جلوگیری از ارسال تسلیحات به جنوب لبنان بهره برداری کند و نظام امنیتی منطقه را با استقرار دستگاه های جاسوسی و اعزام نیروهای اطلاعاتی حامی این رژیم در پوشش سربازان سازمان ملل به نفع خود تغییر دهد . مهم ترین هدف تصویب قطعنامه های زنجیره ای ، خلع سلاح حزب الله است ؛ ولی توانمندی های سخت افزاری ، نرم افزاری و حمایت 5/1 میلیون نفری جامعه لبنان از حزب الله ، با توجه به جمعیت سه میلیون نفری آن ثابت کرد که خلع سلاح مقاومت ، تنها بر روی کاغذ عملی خواهد شد و با گذشت زمان نه تنها مشروعیت آنان در میان امت اسلامی افزایش می یابد ، بلکه به یک مؤلفه تأثیرگذار در ترتیبات سیاسی ، امنیتی منطقه تبدیل خواهد شد.
3. شکست فاز اول " طرح خاورمیانه جدید "

از مهم ترین اهداف کشورهای غربی برای شکل دهی و تثبیت مهندسی امنیتی جدید منطقه ، تلاش و ایجاد اجماع نسبی برای مهار و نابودی جنبش های اسلامی یا حداقل تبدیل آنان به یک نهاد سیاسی است که در طرح " خاورمیانه جدید " که به طور رسمی توسط " کاندولیزا رایس " جایگزین " طرح خاورمیانه بزرگ " معرفی شده است ، جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است .
در این طرح ایالات متحده برنامه ریزی می کند با تأکید بر سه مقوله رادیکالیسم اسلامی ، تروریسم و تسلیحات کشتار جمعی و ایجاد تصویر مجازی و غیرواقعی از طریق رسانه های صوتی و تصویری ، زمینه های شکل گیری اجماع نسبی در نظام بین المللی را علیه جنبش های اسلامی ، مانند حزب الله حماش و کشورهای مستقل مانند ایران فراهم بسازند ؛ ولی دامنه تجاوزهای رژیم صهیونیستی و نقض کنوانسیون های ژنو 1925 نشان داد که آمریکا و رژیم صهیونیستی از بزرگ ترین نمادهای تروریسم دولتی هستند .
نیاز ایالات متحده و اسرائیل از نوع متقابل و بازی با " حاصل جمع مثبت " است و آنان برنامه ریز ی می کنند با عملیاتی کردن طرح هایی با هدف نابودی حزب الله ، گروه اسلامی حماس را نیز تضعیف کند ؛ هر چند در مورد حماس هدف " تغییر رفتار " به منظور همسو کردن آنان با جنبش فتح در جهت شناسایی نقشه راه و موجودیت رژیم صهیونیستی است ؛ ولی در مورد حزب الله ، هدف نهایی آن نابودی این جنبش است . موفقیت رژیم صهیونیستی و آمریکا در خلع سلاح مقاومت ، می تواند اجرای فاز اول
" طرح خاورمیانه جدید " را به منظور اجرای فازهای بعدی تسهیل کند که در صورت تحقق ، تهدیدهای جدیدی را برای تضمین امنیت ملی و منطقه ای ایران ایجاد می کرد ؛ ولی شکست ارتش مجهز اسرائیل از جنبش بی ادعای حزب الله موجب شد که اجرای
" طرح خاورمیانه جدید " در همان آغاز شکل گیری نطفه اولیه ناکام بماند و با شکست مواجه گردد.
4. الگوبرداری از شیوه و مدل مقاومت حزب الله در میان جنبش های اسلامی خاورمیانه

پیش بینی می شود که جنبش حماس از گروه های اسلامی ای باشد که با الگوبرداری از
حزب الله ، توان رزمی ، عملیاتی خود را در برابر ارتش رژیم صهیونیستی تقویت کرده و با تقویت توانمندی موشکی خود ، جنوب سرزمین های اشغالی را با تهدید مواجه سازد و با توجه به توان حزب الله در تهدید شمال سرزمین های اشغالی ، در آینده می توان شاهد محاصره و در تنگنا قرار گرفتن رژیم صهیونیستی در میان جنبش های اسلامی مسلح بود که با بهره برداری از فن آوری های جدید می توانند موجودیت این رژیم را مورد تهدید
قرار دهند .
سبک مقاومت حزب الله ، تلفیقی از جنگ های چریکی و کلاسیک ، با استفاده از فن آوری های نوین است و این احتمال وجود دارد که حزب الله ، آموزش نیروهای حماس و ایجاد هماهنگی و تعامل بیشتر با آنان ، توازن قوا را تا حدودی به نفع خود تغییر دهند .
5. کاهش نقش و جایگاه رژیم صهیونیستی در معادلات امنیتی منطقه

مقاومت غیر قابل انتظار حزب الله در برابر ارتش مجهز اسرائیل ، موجب شکسته شدن تابوی شکست ناپذیری این رژیم در برابر کشورهای عربی گردید و از لحاظ روانی ، تأثیر مثبتی بر ذهنیت حاکمان جهان اسلام ایجاد کرد و اثبات ساخت که نهادهای نظامی ، اطلاعاتی و سیاسی رژیم صهیونیستی درک درستی از توانمندی های نرم افزاری و سخت افزاری جنبش حزب الله ندارند.
تصویب قطعنامه 1701 نشان داد که رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده ناتوان است و در مواقعی که احساس شکست کند ، از نفوذ آمریکا در شورای امنیت استفاده می کند ؛ به گونه ای که در مفاد قطعنامه ، بر همان خواسته های رژیم صهیونیستی ، یعنی خلع سلاح حزب الله ، تحویل دو سرباز اسرائیلی و اجرای قطعنامه 1559 تأکید
شده است .
از طرف دیگر ، اعتقاد ایالات متحده به خروجی های نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل کاهش یافته است و سازمان جاسوسی موساد ، نقش مهمی را برای هر گونه تغذیه اطلاعاتی در مورد سناریوی حمله نظامی احتمالی امریکا به ایران یا سوریه بازی می کند ؛ در حالی که ناکارآمدی این نهادها در شناسایی دقیق مقر سید حسن نصرالله ، کانال های زیرزمینی حزب الله و از بین بردن شبکه تلویزیونی المنار موجب شده است که تصمیم گیری نهادهای نظامی ، سیاسی آمریکا بر اساس خروجی های نهادهای جاسوسی اسرائیل با تردیدهایی مواجه گردد که در مورد اطلاعات ارسالی رژیم صهیونیستی در مورد فعالیت های هسته ای ایران یا جایگاه قدرت سخت و نرم این کشور نیز می تواند تعمیم داده شود و نحوه تعامل با ایران را تا حدودی با چالش یا تأخیر مواجه سازد .
به عکس ، واحد اطلاعات عملیات شاخه نظامی حزب الله ، بسیار بهتر از سازمان موساد عمل کرد که از مصادیق آن می توان ، به شناسایی دقیق مکان های هلی برد نیروهای اسرائیلی یا جهت دهی به رزمندگان حزب الله از طریق ارسال کدهایی توسط شبکه المنار اشاره کرد که دامنه تأثیرگذاری آن از کدرسانی اینترنتی بیش تر است .
از طرفی ، سیاست رژیم صهیونیستی بر اساس تجاوزگری و توسعه طلبی ارضی بنا شده است و مقاومت حزب الله نقطه عطفی در برابر این توسعه طلبی است .
6. افزایش تأثیرگذاری ایران و سوریه در معادلات سیاسی ، امنیتی خاورمیانه

ملاحظات سیاسی ، امنیتی کشورهای غربی به دلیل قدرت بازدارندگی جنبش حزب الله پس از جنگ 33 روزه لبنان و اسرائیل افزایش یافت و با توجه به تأثیرپذیری که این جنبش از نظام ولایت فقیه و آرمان های امام راحل دارد ، هر گونه افزایش قدرت آن به صورت غیرمستقیم نقش و جایگاه ایران را در منطقه ارتقا داده و فرصت های جدیدی را برای افزایش چانه زنی و قدرت مانور دستگاه دیپلماتی کشور در رایزنی های سیاسی به وجود آورده است ، زیرا افزایش توانمندی مادی و معنوی حزب الله ، نوعی بازدارندگی بر اساس ترس و وحشت را در میان ایالات متحده و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است ؛ در نتیجه کارگزاران سیاسی ، نظامی ایران با انتخاب یک نگرش واقع گرایانه و شناسایی دقیق بازیگران ، محیط و قواعد بازی ، باید
مؤلفه های قدرت منطقه ای و داخلی خود را به صورت مجدد باز تعریف کنند تا منافع و امنیت ملی به صورت حداکثر نسبی تضمین گردد.
هدف اسرائیل در میان مدت ، استقرار " نیروهای واکنش سریع ناتو " به جای نیروهای یونیفیل است و برنامه ریزی می کند تا کارایی و توانایی این نیروها را در اجرای قطعنامه 1701 زیر سؤال برده تا بستر حضور ناتو مهیا گردد ، هر چند در افزایش نیروهای " یونیفیل " از دو هزار نفر به پانزده هزار نفر ، نقش خزنده ناتو پررنگ تر شده است که بر اساس بند یازده قطعنامه بین
" رودخانه لیتانی " تا خط آبی (مرز ترسیم شده توسط سازمان ملل بین لبنان و فلسطین اشغالی)
مستقر خواهند شد .
نکته مهم اینکه این نیروها به جای اینکه در دو طرف " خط آبی " به صورت مساوی تقسیم شوند ، فقط در داخل خاک لبنان مستقر شده اند .
این احتمال وجود دارد که در میان مدت ، شاهد تعریف کارکردهای جدیدی از نیروهای
" یونیفیل " باشیم ، در این چارچوب ، در چهاردهم سپتامبر 2006 مسئول نیروهای فرانسوی مستقر در لبنان ، آلن پلگوپنی اعلام کرد که " اگر ارتش لبنان قادر به خلع سلاح حزب الله نباشد ، این نیروها با هماهنگی دولت لبنان حاضر به انجام چنین اقدامی خواهند بود "
از طرفی ، بررسی ترکیب نیروها نشان می دهد که از میان کشورهای اسلامی تنها قطر ، ترکیه و اندونزی برای اعزام نیرو اعلام آمادگی کرده اند که در این میان ترکیه روابط سیایس ، اطلاعاتی و قطر روابط تجاری با رژیم صهیونیستی دارد ؛ در نتیجه در ساختار جدید نیروهای "یونیفیل "
هیچ نیروی نظامی از کشورهایی که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند ، وجود ندارد .
در صورت پررنگ تر شدن نیروهای ناتو در قالب نیروهای " یونیفیل " و با وجود یک دولت مایل به غرب در لبنان ، ایالات متحده تلاش می کند ، علاوه بر خارج کردن لبنان از حلقه امینتی ، اطلاعاتی مورد نفوذ ایران ، سوریه را نیز وادار به تغییر رفتار سازد که یک سناریوی تهدیدزا است ؛ در نتیجه ضرورت دارد با اقدام های پیشگیرانه محیط امنیتی منطقه را به سمتی هدایت کنیم که بسترهای سناریوهای تهدیدزا از بین برود ، زیرا هر گونه خلع سلاح حزب الله می تواند توازن نسبی را که بر اساس بازدارندگی بر اساس " رعب وحشت " به وجود آمده ، کمرنگ سازد .
ج . ا . ایران باید مؤلفه های قدرت منطقه ای خود را با توجه به شرایط نوین باز تعریف کند و با توجه به گسترش تأثیرگذاری نظام های منطقه ای بر ساختار نظام بین الملل ، ضرورت دارد رویکردی امنیتی ، سیاسی متداخل و تکثرگرا از طریق " ائتلاف موازنه گرا " ایجاد کند .
7. تقویت هلال شیعه در خاورمیانه

آمریکا و متحدانش افزایش نفوذ تدریجی ایران در میان شیعیان عراق و لبنان ، و بهبود روابط سیاسی و تجاری این کشور با افغانستان و عراق را موجب تقویت تأثیرگذاری شیعیان در خاورمیانه می دانند و هر گونه افزایش جایگاه و نقش حزب الله در ترتیبات سیاسی ، امنیتی منطقه را موجب تقویت هلال شیعه و الگوبرداری سایر جنبش های اسلامی بر اساس فرهنگ مقاومت ارزیابی می کنند.
به همین دلیل ج . ا . ایران باید از تبلیغ این گزینه حداقل به صورت علنی خودداری کند ، زیرا می تواند همبستگی و اتحاد میان امت اسلامی را با چالش مواجه سازد و بر روابط متقابل با کشورهای عربی منطقه تأثیر منفی بگذارد ، زیرا کشورهای عربی دارای رویکردی ناپایدار ، متزلزل و محافظه کارند و از طرفی از گسترش نفوذ ایران در بافت جمعیتی شیعیان و تقویت هلال شیعه احساس ناامنی می کنند و ضرورت دارد با تأکید بر الگوهای مشترک هویتی و ایدئولوژیکی ، بر شکل گیری یک نظام امنیت منطقه دسته جمعی تأکید کرد .
8. افزایش اهمیت و جایگاه جنگ های نامتقارن در خاورمیانه

ویژگی های ساختاری حزب الله و آرایش سیاسی نامنظم آن موجب شد تا بازدهی حملات نظامی اسرائیل کاهش یابد که پیامد آن افزایش اهمیت جایگاه جنگ های نامنظم در نظام امنیت منطقه ای خاورمیانه است .
نیروهای نظامی ایران نیز به دلیل هشت سال دفاع مقدس تجربه خوبی را در مدیریت جنگ های چریکی و نامنظم دارند که می تواند نگرانی های امنیتی آمریکا را پیش از هر گونه حمله نظامی افزایش دهد . البته به این نکته نیز باید توجه کرد که ایالات متحده برنامه ریزی کرده بود تا از " مدل شبیه سازی " بهره برداری کند و در این چارچوب راهبرد و نوع مبارزه حزب الله در جنگ های نامتقارن تا حدودی شبیه نیروهای نظامی ایران است ، به همین دلیل تحلیل گران نظامی پنتاگون ، با بررسی نحوه مبارزه حزب الله تلاش می کنند ، تا بهترین چیدمان و راهبرد را در صورت حمله نظامی احتمالی بررسی کنند در نتیجه ضرورت دارد ، نهادهای نظامی ، اطلاعاتی و امنیتی ایران رویکردهای نوینی را در جنگ های نامتقارن مورد بررسی قرار دهند که تاکنون توسط حزب الله مورد استفاده قرار نگرفته باشد . از طرفی جنگ های نامتقارن در محیط های امنیتی بی ثبات بهتر جوابگو است و با توجه به شرایط متزلزل امنیتی منطقه ضرورت دارد ، همسو با دیپلماسی فعال ، در برابر هر سناریوی تهدیدزا نیز راهکارهای لازم در قالب ترکیبی از جنگ های منظم و نامنظم برنامه ریزی گردد که مانورهای نظامی اخیر ج . ا . ایران در
خلیج فارس و شرق کشور در این چارچوب ارزیابی می گردد.
منبع:پگاه حوزه شماره 201


نوشته شده در  چهارشنبه 87/3/1ساعت  9:53 صبح  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]