سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

دوران "هروله" اعراب!

آخرین دیوار های شرم

فرو ریخت

و ما شاد شدیم

و رقصیدیم!

و به امضای صلح ترسویان ،

گفتیم مبارکباد!

دیگر از چیزی ،

نه ترس داریم نه شرم

که رگ های غیرت و غرور خشکیده در وجود

2

برای بار پنچاهم

شد تجاوز بر شرف

 وما ،

نه لرزیدیم و نه، فریاد زدیم!

و تماشای خونهای ریخته ،

مارا نترساند

و ما به دوران "هروله " رسیدیم !

و همچون گوسفندان ،

همگان به صف ، در کشتارگاه !

دویدیم له له زنان !

و برای بوسیدن چکمه جلادان،

مسابقه دادیم!

3

نیم قرن تمام،

کودکان ما را گرسنگی دادند

و در پایان روزه؟

پرت نمودند بسوی ما

یک دانه پیاز!

4

غرناطه ،

برای بار پنجاهم

از دست اعراب رفت

همانند تاریخ عرب!

ستون های استوار روح

 فرو ریخت

همراه شاخه های قبیله  و سرودهای قهرمانی

 اشیلیه ، و انطاکیه ،

سقوط کرد

و نیز تسلیم شد "حیطن"

بدون نبرد ،

و "عموریه " برباد رفت

و "مریم"

بدست جنگ سالاران افتاد

و مردی که برهاند رمز آسمان را ،

کجاست ؟

از مردانگی خبری نیست !

آخرین محبوبه های ما

به دست رومیان افتادند ...

پس از چه دفاع کنیم؟

در قصر ما ،

تک "جاریه ای" هم نیست

که قهوه ای سازد آماده و...

از چه دفاع کنیم پس؟

5

در دستان ما ، "آندلسی" نیست ،

کز آن ما باشد.

همه چیز را دزدیدند!

درها و دیوار ها ،

همسران و کودکان،

زیتون و روغن،

و سنگ فرش خیابانها...

عیسی بن مریم را نیز

ربودند،

به آن هنگام که شیرخواره بود.

یاد و خاطره لیمو،

نعنا و زردآلو را دزدیدند

و قندیل های مساجد را نیز

6

برای ما

یک کنسرو "ساردین " دادند

که غزه نام دارد!

با استخوانی خشکیده ،

"اریحا" نام

و مسافر خانه ای که "فلسطین " می نامند

بدون سقف و ستون !

و ما،

جسدی هستیم ، بدون استخوان

و بدون انگشت دستان!

7

درآنجا ویرانه ای نیست

که بر آن گریه کنیم

 و امتی ، چگونه بگرید؟

که گرفته باشند از او ،

8

چشمهایش را

پس از ازدواج پنهانی به "اسلو"

ما دیگر عقیم شدیم

میهنی به ما دادند

کوچکتر از یک دانه گندم !

میهنی که می توان آن را بلعید !

بدون نوشیدن آب

همچون قرصهای آسپیرین!


نوشته شده در  دوشنبه 87/2/30ساعت  7:45 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]