بسم الله الرحمن الرحیم
حمایتهای سینیوره از فتحالاسلام در این مدت هم کاملا واضح است. سیمور هرش میگوید: «فتحالاسلام را سینیوره کمک مالی ـ نظامی میکند».سینیوره قصد دارد با طولانی شدن درگیری اتهام خود را به سوریه اثبات کند. سینیوره که بیشتر از آنکه سیاسی عمل کند همانند رییس یک گروه مافیایی عمل میکند در اظهارات چهارشنبه هفته پیش خود گفت: «طولانی شدن درگیری به دلیل حمایت سوریه از فتحالاسلام است».
حدود 8 ماه قبل گروهی به رهبری «ابوخالد العلمه» وارد خاک لبنان شد و بعد از درگیری 3 روزه با ارتش توانست خود را به مناطق شمالی لبنان برساند و وارد اردوگاههای فلسطینی این مناطق شود و از آنجا که در پیمان طائف امنیت داخلی هر اردوگاه بر عهده خود فلسطینیان است و ارتش حق ورود ندارد ، دیگر ارتش به تعقیب آنها نپرداخت. اما در حدود چند هفته است که این گروه به خبرسازی و جریان سازی در مهمترین نقطه خاورمیانه پرداخته است و تا کنون موجب کشته شدن 78 نفر در درگیری با ارتش لبنان شده است. سؤال اصلی اینجاست که ماهیت این گروه چیست؟ و چرا لبنان درگیر چنین بحرانی شده است؟
رسیدن به جواب سؤالهای فوق از 2 مسیر امکانپذیر است اول اینکه بفهمیم بحران کنونی به نفع چه کسی یا کسانی تمام میشود و ثانیا رهبر گروه فتحالاسلام و سابقه این گروه را پیگیری کنیم.
در ابتدا اگر بخواهیم در مورد سابقه تشکیلاتی فتحالاسلام بدانیم، با یک جواب بهتآور روبرو میشویم: «فتح الاسلام در میان گروههای فلسطینی هیچ سابقهای ندارد». خالد عارف - مدیر اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین- ضمن بیان اینکه: «تاکنون 200 نفر از گروه فتح منفک شده و به فتحالاسلام -مستقر در نهرالبارد ـ پیوستهاند»، اعلام کرده است:
«فتحالاسلام هیچ ارتباطی به گروه فتح (چه سیاسی و چه سازمان) ندارد. فتحالاسلام هیچ ارتباطی به گروههای فلسطینی ندارد، زیرا گروههای فلسطینی جنگ با اسراییل را در شمال لبنان جستجو نمیکنند».
رهبر فتحالاسلام به ظاهر «ابوخالد العلمه» است که مدتها به علت عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه در عراق و در کنار ایمن الظواهری و زرقاوی در عراق علیه مردم و شیعیان مورد تعقیب بود وی در سوریه هم مدتی زندانی شد.
رهبر نظامی فتحالاسلام «شاکر العبسیی» است که یک اردنی فلسطینی تبار است. وی سال 1970 وارد فتح شد و با دعوت رسمی قذافی به لیبی رفت و دوره خلبانی را گذراند. بعد از جنگ 1982 نیز جزء گروههای شورشی علیه عرفات شد و از فلسطین به اردن برگشت و در سال 1990 به القاعده پیوست. العبسیی برای القاعده قاچاق اسلحه میکرد و چون القاعده مورد حمایت عربستان ، اردن و مصر بود وی در اردن هرگز تحت تعقیب قرار نگرفت ولی همواره در سوریه به عنوان یک مجرم خطرناک شناخته میشد.
حتی العبسی بعد از ترور یک افسر آمریکایی در اردن به دلیل خدماتی که به القاعده کرده بود مورد محاکمه قرار نگرفت. و در سال 2003 به طور مخفیانه وارد سوریه میشود که نیروهای اطلاعات سوریه بعد از ردیابی، وی را دستگیر و به سه سال حبس محکوم میکنند.
گروه فتحالاسلام به دستور العبسیی و با رهبری العمله حدود 8 ماه قبل ، بعد از درگیری سه روزه با ارتش لبنان به سادگی وارد لبنان شده بودند و به اردوگاه نهرالبارد رفتند.
زرقاوی قبل از این به نیروهای القاعده گفته بود: «سرزمین جهاد امروز لبنان است» . ایمنالظواهری هم رساندن جهادگران را به لبنان واجب دانسته بود. در نتیجه العبسیی بعد از آزادی خود را به طرابلس (شمال لبنان) میرساند. اگر چه زرقاوی در اردیبهشت سال قبل د رعراق کشته شده بود.
ورود العبسی به همراه کمکهای دولتهای عربستان ، اردن، مصر ،و سینوره بود، زیرا حضور یک گروه خرابکار سلفی برای هیچ کشوری مفید نیست مگر آنکه حضور آن گروه در خدمت منافع بعضی از سیاستمداران منفعت طلب و وابسته باشد.
فتحالاسلام با کمک سینیوره وارد لبنان شد تا ضمن اقدامات تروریستی (انفجارهای متعدد در لبنان همانند انفجار مینیبوس حامل مسافران، بر هم زدن اعتصابات ضد سینیوره و اختلاف بین شیعه و سنی) از اقتدار حزبالله بکاهد. و به همین دلیل فتحالاسلام به سادگی در خارج از نهرالبارد به عبور و مرور میپرداخت و حتی از طرف میشل سلیمان، فرمانده ارتش لبنان که منتخب سینیوره بود کمک نظامی میشد. همچنین نیروهای پلیس هر پروندهای که علیه فتح الاسلام مطرح میشد را معلق میکردند.
جریان فتحالاسلام ،از طرف سمیر جعجع و ولید جنبلاط هم مورد حمایت سیاسی قرار میگرفت و گروههای 14 مارس به رهبری «سعد حریری» به این سمت میرفتند که:
1. اختلافات شیعه و سنی را در لبنان دامن بزنند.
2. از اقتدار حزبالله در عرصه مردمی بکاهند .
3. یک گروه ساختگی و سنی مذهب را در برابر حزبالله به وجود بیاورند.
4. اعتصابات ضد دولتی را تحت تأثیر قرار دهند واز فشار علیه سینیوره بکاهند .
5. مقدمات ایجاد دادگاه بینالمللی «رفیق حریری» را بوجود آورند تا نهایتا حزبالله را خلع سلاح کنند و سوریه را نیز محکوم نمایند.
اما بدون هماهنگی با دولت سینیوره اعضای فتح الاسلام ، دستبردی به بانک طرابلس زده و 125 هزار دلار پول از آن بانک سرقت میشود . پلیس که از هویت سارقین اطلاع نداشت ، بعد از پیگیری ، وسیله نقلیه سارقین را در کنار ساختمانی مییابد و با محاصره ساختمان ، تمامی سارقین را به گلوله میبندد. فتحالاسلام که از این رفتار پلیس شگفت زده میشود اقدام به حمله به نیروهای ارتش مستقر در مرز اردوگاههای فلسطینی میکند و 14 نفر از آنها را به قتل میرساند. ارتش هم متقابلا با نیروهای فتحالاسلام وارد درگیری میشود و 78 نفر از آنها را به قتل میرساند اگرچه بعدا آمار تلفات ارتش هم به 38 نفر میرسد.
درگیری ارتش با فتحالاسلام به هیچ وجه به نفع گروهای 14 مارس نبود زیرا اگر فتحالاسلام را از بین میبردند، اهداف مورد نظر آنها تأمین نمیشد و اگر در برابر آنها نمیتوانستند مسئله را به سرعت فیصله دهند عدم قدرت دولت سینیوره آشکار میشد و به نحوی بر اعتبار حزبالله افزوده میشد زیرا حزبالله در درگیری با بزرگترین قدرت نظامی منطقه پیروز از میدان خارج شده بود ولی سینیوره با کمک دولتهای عربی و آمریکا و فرانسه نمیتوانست یک بحران کوچک امنیتی را حل کند. در نتیجه سینیوره تصمیم گرفت تا با طولانی کردن درگیری ، موقتا اهداف دیگری را دنبال کند، که این اهداف عبارتند از:
1. با بزرگ کردن فتحالاسلام، و جهادی نشان دادن این گروه، تمامی گروههای فلسطینی را زیر سؤال ببرد واقدام به اخراج و خلع سلاح گروههای فلسطینی مستقر در لبنان کند.
2. با فلسطینی خواندن فتحالاسلام ـ گروه فتحالاسلام همانطور که گفتیم تابعیت اردنی و عراقی دارد و به ندرت در آن افراد فلسطیین هستند ـ اردوگاههای فلسطینی را مورد تاخت و تاز ارتش قرار دهد زیرا طبق پیمان طائف، ارتش حق ورود به اردوگاههای فلسطینی را ندارد. در حالیکه سینوره طبق خواست رژیم صهیونیستی راغب است تا فلسطینیها را از لبنان خارج کند.
3. مسئله اعتصابات ضد دولتی را تحت تأثیر درگیریهای شمال قرار دهد و موضوع عدم مشروعیت دولت غیرقانونی را تا ایجاد دادگاه بینالمللی رفیق حریری به تأخیر بیندازد.
نشانههایی که اهداف مزبور را تأیید میکنند نیز عبارتند از:
1. سینیوره اولتیماتوم یک هفتگی را برای حل و فصل مسئله فتحالاسلام به تمام گروههای فلسطینی حاضر در لبنان میدهد. در حالی که ماهیت فتحالاسلام با آنها کاملا متفاوت است.
2. در هر بار آتش بس میان ارتش و فتحالاسلام ، فالانژهای سمیر جعجع اقدام به شلیکهای 2 طرفه میکنند و اقدام به خمپاره انداختن به سوی ارتش و فتح الاسلام میکنند.
3. العبسی بوسیله عربستان سعودی و اردن تأمین مالی و نظامی میشود و آمریکا هم 4 محموله نظامی به ارتش داده است تا با فتحالاسلام با قدرت جنگیده شود. بدین ترتیب دو جبهه همواره تقویت می شوند و این به معنای طولانی شدن درگیری ها است.
البته آمریکاییها همانند صهیونیستها از این درگیریها نهایت استفاده را بردهاند ولی آنهامیترسند تا یک القاعده دیگر در لبنان شکل بگیرد، در نتیجه سینیوره را تحت فشار قرار میدهند تا فتحالاسلام را فراموش کند. و تمام توانش را برای نابودی این گروه بکار بگیرد.
4. سینیوره و گروههای 14 مارس سعی دارند تا به هر نحو حزبالله را به درگیری با فتحالاسلام بکشانند تا هم حزبالله را تضعیف کنند ، هم جنگ داخلی ساختگی بوجود آورند و هم شیعه و سنی را در مقابل هم قرار دهند .
5. حمایتهای سینیوره از فتحالاسلام در این مدت هم کاملا واضح است. سیمور هرش میگوید: «فتحالاسلام را سینیوره کمک مالی ـ نظامی میکند».
6. سینیوره قصد دارد با طولانی شدن درگیری اتهام خود را به سوریه اثبات کند. سینیوره که بیشتر از آنکه سیاسی عمل کند همانند یک رییس یک گروه مافیایی عمل میکند در اظهارات چهارشنبه هفته پیش خود میگوید: «طولانی شدن درگیری به دلیل حمایت سوریه از فتحالاسلام است».
در حالی که سوریه العبسی را مدتها زندانی کرده بود و هم اکنون نیز هیچ مدرکی دال بر این حمایت و رابطه وجود ندارد. دولت سوریه هم این ادعا را به شدت تکذیب کرده است و ضمن غیرقانونی بودن دولت سینیوره ، وی را متهم به حمایت از فتحالاسلام کرده است. خاویر سولانا نیز این اتهام به سوریه را خطرناک اعلام کرده و گفت: «سینیوره به جای فرافکنی، قضیه کوچک فتحالاسلام را باید تمام کند».
پژوهشگر: تفضلی