سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 اوهام دروغین در حاشیه سالگرد حوادث 11 سپتامبر

بن لادن و آنچه به نام او در جهان رخ داد، سخن در خصوص یک فرد مشخص نیست که بتوان تاریخ جامع و نکته به نکته آن را بیان کرد. آنچه با عنوان واقعه یازدهم سپتامبر به وقوع پیوست، چنان عجیب بود که راه را برای در آمیختن حقیقت و افسانه باز کرد و این امر ناشی از وجود ابهام در لایه های زیرین این رویداد تاریخی است. این حادثه بستر مناسبی برای طرح آراء و نظرات گوناگون فراهم آورد. نگاهی گذرا به کتاب هایی که پیرامون آن نگاشته شد، نشان داد که این واقعه تا چه حد دنیا را به تأمل واداشته است. امروزه با توجه به کار مشابهی که صدام حسین در تحقق سیاست های امپریالیستی امریکا و صهیونیسم انجام داد و زمینه های تصرف قلب خاورمیانه را توسط آمریکا فراهم ساخت، نقش بن لادن را در اشغال افغانستان توسط آمریکا روشن تر می کند. بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان شواهد و قرائن کافی برای آشکار نمودن جایگاه بن لادن و صدام حسین در به انجام رسیدن مقاصد توسعه طلبانه امریکا ارائه کرده اند و شاید برای بسیاری مردم دنیا هم روشن شده باشد که این دو همکار و دوست سازمان های اطلاعاتی امریکا، این بهای گزاف را از مردم عراق و افغانستان، به عنوان بخشی از مأموریت و خدمات خود ستانده اند.
حمله 11 سپتامبر و به کارگیری هواپیمای مسافربری برای حمله به ساختمان وزارت دفاع آمریکا و مرکز تجارت جهانی، به معنای به چالش کشاندن قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا بود و شکست امنیتی، سیاسی و اقتصادی آمریکا در تأمین امنیت شهروندان خود را آشکار ساخت. بعد از بالا گرفتن مشکلات اجتماعی در آمریکا و همچنین بلند پروازی های جهانی این دولت، لازم بود که راه حل هایی برای درمان این مشکلات مطرح شود، و از آنجا که دگرگونی و پیشرفت از ویژگی های جوامع انسانی است، لازم بود جامعه آمریکا هم به یک تحول تن دهد. سیاست گذران امریکایی به دنبال عملیات تغییری که جزئی از آن با توجه به عوامل داخلی و جزئی دیگر در جهت پاسخ گویی به تحولات و جو بین الملل انجام شد، تحقیقات خود را برای به دست آوردن راه های جدید آغاز کردند. پژوهشگران اجتماعی نیز برای گذار از بحران فردگرایی، ایجاد یک شوک مانند سقوط مالی یا خطر بزرگ خارجی را مطرح کرده اند. بی تردید آمریکا تنها هنگامی می تواند به یک شوک، به طور سنجیده پاسخ دهد که رهبری سیاسی، چالش های رویاروی کشور را درک کند و در غیر این صورت، شجاعت و قدرت کافی را برای بسیج افکار عمومی نخواهد داشت. بنابراین شاید بتوان باور کرد که حوادث 11 سپتامبر یک حرکت برنامه ریزی شده از درون آمریکا بوده و شاید این واقعه همان شوکی باشد که مردم آمریکا برای ایجاد و سلطه جهانی به آن نیازمند بوده است. دولت کنونی امریکا سعی دارد به جامعه آمریکایی بفهماند که برای دور کردن هیولای فروپاشی امپراطوری آمریکا، شهروندان از برخی امتیازهای دوران رفاه باید چشم پوشی کنند. در همین جهت دولت آمریکا و شخص رئیس جمهور می کوشند که ساخت جدیدی از همگرایی ملی را ارائه کنند.
تیری میسان، نویسنده و رئیس شبکه اینترنتی «ولتر» که به شهرت رسید، در دو کتاب مستند به مدارک و ادله، این بحث را طرح کرد که دولت آمریکا در طراحی حادثه 11 سپتامبر، نقش داشته است. او مدتی قبل نیز به ایران آمده و در چند جلسه دلایل خود را بر شمرده است و در مقاله ای می نویسد: بوش با تصویب ایجاد یک کمیسیون ملی و مستقل تحقیقاتی در مورد حوادث 11 سپتامبر، شگفتی همگان را برانگیخت؛ زیرا تا آن زمان به شدت با چنین تحقیقاتی مخالف بوده است، ولی نهایتاً بر اثر فشارهای خانواده های قربانیان و انتشار کتاب من، یعنی «نیرنگ هولناک» تسلیم شد؛ ولی بوش دکتر هنری کسینجر را که رئیس هیات مدیره شرکت «کسینجر و شرکاء» و مشاور حدود 30 شرکت چند ملیتی است و مدیریت چندین شرکت را بر عهده دارد، به ریاست کمیسیون ملی تحقیق در مورد حوادث 11 سپتامبر برگزید. در حالی که این مسئله ممکن است باعث بروز نزاع بر سر منافع شود؛ مخصوصاً وقتی صحبت از شرکت های اسلحه سازی یا اکتشاف و بهره برداری از مولد اولیه در میان است و او یک جنایتکار جنگی و ضد بشری است و اولین کسی بود که پیشنهاد کرد که از این حوادث در دراز مدت و در جهت گسترش سلطه آمریکا، استفاده ابزاری شود. او می گوید با اینکه عملیات به گونه ای انجام شده که می تواند کار بن لادن باشد، ولی هنوز به طور قطع نمی دانیم. با این حال هر دولتی که به گروه هایی پناه می دهد که قادرند دست به چنین حملاتی بزنند، حتی اگر این گروه ها در واقع در عملیات 11 سپتامبر هم نقشی نداشته باشند، باید بهای سنگین آن را بپردازند.
بهر حال اصلاً لازم نیست که کمیسیون تحقیق، نتیجه ای در این مورد ارایه دهد، چرا که نتیجه گیری اصلی را بوش، حتی قبل از آنکه تمام اعضای کمیسیون، مشخص شده باشند، ارایه داد. بوش قبل از امضای دستور تشکیل کمیسیون تحقیق اظهار داشت: عاملان این حوادث، افراد «القاعده» هستند که آمریکا یکی از پس دیگری آنها را از بین می برد. پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 و قبل از حمله آمریکا به افغانستان، «نوام چامسکی» استاد دانشگاه های آمریکا، برخلاف جو غالب حاکم بر این کشور، هم عاملیت «بن لادن» را در این واقعه مورد تردید قرار داد و هم سیاست های واشنگتن را در قبال کشورهای ضعیف، علت اصل این واقعه دانست. او می گوید کسانی که کاملاً بر شرایط واقفند، در این زمینه نیز تردید دارند که بن لادن بتواند نقشه چنین عملیات شگفت و پیچیده ای را از یک غار، در جایی واقع در افغانستان، طراحی کند، اما اینکه شبکه او در این حادثه دست داشته و نیز اینکه از منبع الهام آنها بوده، کاملاً پذیرفتنی است. اگر آمریکا موفق به کشتن او گردد، ممکن است به عنوان یک شهید، نفوذ بیشتری بیابد و مردم همواره از طریق نوارهای منتشر شده و روش های دیگر، به شنیدن صدای او ادامه دهند.

زندگی نامه بن لادن

اسامه بن محمد بن عواد بن لادن، در سال 1957 م در «الملز» نزدیکی های ریاض دیده به جهان گشود. اسامه هفدهمین پسر از 54 فرزند شیخ محمد بن لادن است. پدرش که اهل حَضَر موت یمن بود، در حکومت پادشاهی سوری توانست خود را از باربری در بندر جده، به صاحب بزرگترین شرکت ساختمانی و راهسازی عربستان برساند. تمام فرزندان شیخ، موظف به رعایت برنامه روزانه ای بودند که پدر تنظیم کرده بود و گاهی بنا به درخواست پدر، عهده دار مدیریت برخی از پروژه ها می شدند. مادرش اهل سوریه و دهمین همسر شیخ بوده است و خود اسامه تنها پسر این مادر، کوچک ترین پسر خاندان بن لادن است.
اسامه را با اسامی مستعاری مانند بن لادن، شاهزاده، امیر، عبدا...، مجاهد، شیخ، حاج و رئیس می شناسند و این
علاوه بر القابی نظیر اسامه قهرمان، اسامه قاتل، اسامه مسیح، اسامه ضد تمدن، اسامه متفکر، اسامه عقب مانده، اسامه پاک، اسامه جنایتکار و... است که به او داده اند. وی قدی در حدود 188 سانتی متر، موهای قهوه رنگ و وزنی در حدود 75 کیلوگرم دارد. او ظاهری لاغر و پوستی گندمگون دارد؛ چپ دست است؛ از عصا استفاده می کند و از بیماری کلیه رنج می برد.
دوران کودکی اسامه در مدینه سپری شد، اما پس از مدتی خانواده اش به جده رفتند و او تحصیلاتش را در آن شهر ادامه تا اینکه توانست در سال 1979 در رشته اقتصاد و مدیریت دولتی، از دانشگاه ملک عبدالعزیز فارغ التحصیل شود. تا این زمان حادثه مهم و غیر مترقبه ای در زندگی اسامه رخ نداده بود؛ حتی آثار اسلام گرایی نیز در وجود او هویدا نبود؛ چنانکه معلم انگلیسی اش می گوید: «اسامه در آن زمان بر خلاف الان، چندان متعصب نبود.» البته گفته می شود پدر اسامه فرد دیندار و منظم بوده و سعی کرده فرزندان خود را بر مبنای اصول اسلامی پرورش دهد. با این حال علاوه بر محیط دینی و خانواده پولدار وی، محافل دانشجویی تأثیر بیشتری بر روح اسامه گذاشته اند؛ اگر چه در این دوران نیز او به صورت رسمی وارد هیچ یک از گروه های اسلامی نشد.
اولین پیوند اسامه با گروه های اصول گرای اسلامی به سال 1973 بر می گردد. این گروه ها را هم کلاسی ها و هم دانشگاه های وابسته به سازمان «اخوان المسلمین» تشکیل می دادند. او در همین دوران با «جماعت اسلامی» آشنا می شود. رابطه نزدیک خاندان بن لادن با کاخ سلطنتی و نیز دوستی اسامه با بسیاری از شاهزادگان، از جمله عوامل اصلی شکل دهنده به شخصیت و کارهای بن لادن است. اسامه مورد اعتماد ویژه مقام های عربستان و محرم شاهزاده ترکی فیصل، رئیس سازمان اطلاعات بود. در سال های نخست دهه 1990 پیوندهای او با این شاهزاده سعودی چنان محکم بود که سازمان های اطلاعاتی خارجی، به ویژه سازمان های جاسوسی اسراییلی، او را از مأموران سعودی و حتی از مدیران سازمان اطلاعات سعودی می انگاشتند. از سوی دیگر، وفاداری خانواده بن لادن به پادشاهی آل سعود، ایجاب می کرد که اسامه در پیشبرد برنامه ها و اهداف پنهان دولت سعودی، نقش بسزایی داشته باشد، اما کسانی پیدا شدند که تمام این احساسات و اطلاعات خام و بی جهت را ساماندهی کرده و به افکار، آمال و خواسته های اسامه سمت و سویی بخشند؛ آنان محمد قطب و عبد الله عزام از استادان وقت دانشگاه هستند. محمد قطب با آنکه هنوز زنده می باشد و در ادامه افکار و اندیشه های سابق خود که بیشتر تفسیر و تبیین آرای برادرش، سید قطب است کار می کند، هرگز نتوانست همانند دکتر عبدالله عزام روح و عملکرد اسامه را تحت تأثیر قرار دهد. محمد عتوب نیز از جمله نویسندگان مسلمانی است که بر افکار اسامه تأثیرگذار بوده است. از عوامل مؤثر دیگر در شکل گیری افکار و اندیشه های اسامه، مهمانان مختلفی بودند که در ایام حج به خانه وی دعوت می شدند. این دید و بازدیدها بستر مناسبی را برای آشنایی با افکار و عقاید شخصیت های سرشناس پدید آورد. دوستان زیادی که او در این گونه مجالس پیدا کرد، از جمله عوامل مهم نفوذ افکار اسامه در مناطق مختلف جهان و دنیای اسلام اند؛ به ویژه آنکه بسیاری از این مهمانان، طلاب، علمای دینی و اعضای جنبش اسلامی بودند. همه این موارد، شخصیت اسامه را به نحو خاصی شکل داد و باعث گردید که او گامی فراتر از کارها و مشغولیت های خانوادگی خود بردارد. اگر چه بن لادن باید راه خانوادگی خود را ادامه می داد و مانند آنها در اداره شرکت ها، کارخانه ها و بازارهای بورس و... فعالیت می کرد، اما وی راه دیگری را در پیش گرفت و یا شاید اسامه را برای کار دیگر در نظر گرفته بودند.
در 27 دسامبر سال 1979 نیروهای شوروی به افغانستان حمله کردند. این امر موجب مهاجرت تعداد زیادی از اعضای گروه های مسلح افغانی به پاکستان شد. دولت پاکستان اجازه ادامه فعالیت را به آنان داد و همین امر باعث گردید.
اعراب بسیاری بر مبنای این عقیده که جنگ با روسیه به مثابه جهاد با کمونیسم است، جذب این حرکت شدند. اسامه بن لادن دو هفته پس از اشغال افغانستان به پاکستان رفت. او در این سفر میهمان دو تن از رهبران افغانی به نام های برهان الدین ربانی و سیاف بود که در همان میهمانی های ایام حج، با یکدیگر دوست و آشنا شده بودند.
برخورد دوباره اسامه با عبدالله عزام، توانست زمینه دوستی با اسامه را فراهم کرده، او را به عضویت یکی از گروه های مسلح افغانی درآورد. دوستی آنها بعدها پایه های اصلی القاعده را به وجود آورد و این دو از بنیانگذاران اصلی «بریگارد عرب در افغانستان» شدند. اسامه پس از این سفر به عربستان بازگشت و توانست توجه و حمایت خانواده و بسیاری از دوستان خود را برای کمک به مبارزان افغانی جلب نماید. البته خود آنها نیز اقدامات افغانی ها را نوعی جهاد مقدس علیه کفر و الحاد می دانستند و سخاوتمندانه کمک می کردند. اسامه به همراه چند تن از افغانی ها و پاکستانی هایی که در شرکت های بن لادن کار می کردند، به پاکستان رفت و این بار حدود یک ماه در مرز افغانستان و پاکستان اقامت گزید.
او در سال 1982 وارد خاک افغانستان گردید و با تجهیزات عظیم ساختمانی و راهسازی که سفیر عربستان در پاکستان در اختیارش گذاشته بود، مشغول راهسازی، سنگرسازی، احداث تونل و بیمارستان های صحرایی در افغانستان شد. شاید به همین خاطر بود که عده ای بن لادن را فارغ التحصیل مهندسی عمران می دانستند.
سفر اسامه و دوستی او با رئیس سازمان اطلاعات عربستان، راه را برای سرازیر شدن پول های هنگفت عربستان به روی جهاد افغانستان باز کرد. امریکا که از مدت ها قبل به وسیله سازمان سیا با گروه های مسلح افغانی، رابطه داشت، مسئولیت تدارک سلاح های مورد نیاز آنها I.S.I را بر عهده گرفت. سازمان اطلاعات پاکستان، تمام کارهای ارتباطی C.I.A را با افغانستان انجام می داد و حتی اسلحه و مهمات را نیز در اختیار مجاهدان افغانی می گذاشت. اگرچه در اوایل، اسامه وارد جنگ نشد و تنها به ارائه کمک های خود از طریق حزب جماعت اسلامی اکتفا می کرد، اما بعدها توسط عبدالله عزام از این حال و هوا خارج شد و به افغانستان رفت و در آنجا به یک مبارز و فرمانده جسور مبدل گردید. در سال 1984 «بیت الانصار» را به عنوان نخستین قرارگاه مجاهدان عرب در پیشاور تأسیس کرد و تا سال 1986 توانست قرارگاه دیگری را هم بسازد. با توجه به وجود نظامیان ارشد سوری و مصری که تحت امر اسامه بودند، او تمایل داشت عملیات نظامی با فرماندهی کامل وی انجام شود. البته بن لادن، از همان آغاز ورود به افغانستان توجه خاصی به تشکیلات نشان می داد و آنچه این روحیه را در او به شکوفایی رساند، تحصیلات دانشگاهی، شخصیت اقتصادی، خانوادگی و نظام فعالیت های آنها بود. همین مسئله در سازماندهی به فعالیت های گسترده و متنوع اقتصادی یاران بن لادن در سطح جهانی نیز به وضوح دیده می شود. بن لادن به منظور ایجاد اشتیاق در داوطلبان عرب و نیز برای جلوگیری از نفوذ این روحیه در افراد دیگر، برای آنها اردوگاه جداگانه ای ساخت و نام آن را «ماسدة الانصار» یا «خانه شیر» گذاشت.
تمام این حوادث پیش درآمد تشکیل پروژه اصلی بن لادن، یعنی تأسیس سازمان «القاعده» در سال 1988 بود. این اندیشه که جنگ با شوروی تمام نمی شود، اندکی دور از ذهن می نمود، اما اینکه آیا تجربه ای مانند این جنگ در جایی دیگر از جهان اسلام رخ خواهد داد، آنان را وادار به تأسیس سازمانی با افرادی زبده و مجرب کرد. شاید کلمه «القاعده» که به معنی پایه، اساس، بنیان، اصل، زیرساخت، زیربنا و کلماتی نظیر این واژگان است، بیانگر این دیدگاه رو به آینده عبدالله عزام و همرزم جوانش باشد. توانمندی های منحصر به فرد بن لادن به ویژه در جذب پیروانش، ارتباط با نظام پادشاهی سعودی، علمای دینی و بازارهای اقتصادی و نیز ثروت سرشار او که دست کم در زمینه همسو کردن مأموران برخی کشورها به کار می رفت و یا امکان تجهیز شدن به برخی امکانات مدرن را فراهم می ساخت، همه و همه از زمینه های تقویت القاعده بودند. القاعده، این سازمان چندملیتی با در اختیار داشتن یک تیم رهبری با استعداد و مؤثر که دسته ای از آنها علاوه بر حضور در این سازمان، رهبری گروه های دیگر را نیز در دست داشتند، جایگاه و اعتبار خاصی پیدا کرد.
در مورد هرم تشکیلاتی القاعده، باید گفت که اسامه در صدر گروه و رهبر آن به شمار می رود. پس از او مجلس الشورا قرار دارد که تمامی دستورات و نقشه های عملیاتی در این قسمت طراحی می شوند. اسامه و محمد عاطف ـ معاون او ـ از اعضای ثابت این مجلس هستند. کمیته های چهارگانه نظامی، عقیدتی، حقوقی، مالی و تبلیغاتی، فعالیت های خود را به این مجلس گزارش می دهند. اعضای این کمیته ها و به ویژه کمیته نظامی، متعهد شده اند که فعالیت هایشان به صورت مخفی و در کمال رازداری باشد. ساختار نظامی القاعده «خوشه انگوری» است؛ یعنی گروه ها به موازات هم و به طور مستقل عمل می کنند؛ به گونه ای که هرگز یکدیگر را نمی شناسند و اگر یکی از آنها شناسایی شود، دیگران در امان خواهند بود. القاعده از طریق ثروت بن لادن و کمک سرمایه داران برخی کشورها تأمین مالی می شود. هر فردی که پس از گزینش به القاعده می پیوست، علاوه بر مسکن، ماهیانه 150 دلار نیز دریافت می کرد؛ زیرا بن لادن معتقد بود: «مسلمانانی که به ما مراجعه می کنند، باید تحت حمایت قرار بگیرند و بهتر است از ما کمک بگیرند تا اینکه به سراغ کفار بروند.»
گزینش افراد در القاعده، به سختی صورت می گرفت. آنها پس از انتخاب توسط نمایندگان بن لادن، به پیشاور پاکستان می رفتند و در آنجا پاسپورت، پول نقد و دیگر مدارک مورد نیاز خود را دریافت می کردند. سپس به منظور بررسی سوابق و پیشینه به مدت دو هفته در پاکستان می ماندند و پس از گزینش برای یادگیری مهارت ها و استراتژی نظامی، در یک اردوگاه آموزشی در افغانستان حاضر شدند. از آن به بعد آموزش ها شروع می شد. با اتمام دوره های آموزش نظامی، به یک سلول چهار یا پنج چریکی ملحق شده و منتظر دستور می ماندند.
دکتر ایمن ربیع الظواهری، 47 ساله و یک پزشک مصری است. او کسی است که هنوز هم بر روح و رفتار بن لادن تأثیرگذار است. ظواهری در ماجرای ترور انورسادات متهم گردید، اما بعدها به دلیل حاشیه ای بودن نقش او تنها به جرم حمل غیرقانونی سلاح به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان، ابتدا به عربستان و سپس به پیشاور رفت. او به زبان انگلیسی تسلط دارد. در امور تشکیلاتی رشد سریعی داشته و پس از کسب مقام سخنگویی سازمان جهاد اسلامی مصر، خیلی زود به رهبری آن رسید. ظواهری ضمن دوستی و رفاقت با اسامه، او را از سیستم تشکیلاتی سازمان های مصری آگاه کرد و این امر علاوه بر تأثیری که عبدالله عزام از طریق تعالیم و تحصیلات خود می گذاشت، زمینه گسترش قدرت اسامه را فراهم می نمود.

اسامه در ایامی دیگر

بعد از جنگ افغانستان، خود بن لادن هم که به عربستان برگشته بود، به حمایت از گروه های مخالف در عربستان و یمن ادامه داد و با تشکیل «انجمن جهاد» به پشتیبانی از گروه هایی مانند جماعت اسلامی مصر، جهاد یمن و... پرداخت. در آن زمان که اسامه در افغانستان به سر می برد، رفته رفته افراد و گروه های محدود و وفاداری در اطراف او پدید آمد که آماده هر نوع از خودگذشتگی در راه عملی کردن اهداف و مقاصد اسامه بودند. بعدها تعدادی از این یاران در خارج از افغانستان دست به فعالیت زدند. بعد از حمله عراق به کویت، اسامه درباره ایجاد سپر دفاعی لازم در برابر حمله احتمالی صدام، طرح هایی به مقامات سعودی ارائه کرد، اما طرح و برنامه های او نادیده گرفته شد. اسامه به ایراد خطبه و سخنرانی پرداخت. این کار خشم آل سعود را برانگیخت. بنابراین اسامه تصمیم گرفت مخاطبان خود را در میان طلاب و علمای دینی بیابد. وی موفق گردید فتوایی مبنی بر شرعی بودن فراگیری آموزش های جنگی و نظامی از یکی از علمای بزرگ سعودی بگیرد. او بلافاصله فتوا را منتشر کرد و توانست در حدود 4000 نفر را برای یادگیری فنون نظامی در افغانستان جمع کند. به دلیل این گونه فعالیت ها، حکومت سعودی او را از جده ممنوع الخروج کرد. اسامه چندین بار مورد بازجویی قرار گرفت و مزرعه اش در حومه جده، به دست گارد ملی تخریب شد. اسامه که از وضعیت خود خسته شده بود، تصمیم به خروج از کشور گرفت. به همین منظور توانست با متقاعد کردن یکی از برادرانش که دوستی نزدیکی با ملک فهد و شاهزاده احمد داشت، اجازه انجام یک سفر تجاری را به پاکستان بگیرد.
اسامه در آوریل سال 1991 به پاکستان رفت و در آنجا از طریق نامه ای به برادرش اطلاع داد که دیگر به کشور خود بازنمی گردد و خیلی زود راهی افغانستان شد. در این دوران نیز بارها سعی شد، اسامه ترور یا ربوده شود.
به دلیل اوضاع نابسامان افغانستان، با ظاهری مبدل و به وسیله هواپیمای شخصی خود به سودان رفت. در سودان به کارهای عمرانی از جمله راه سازی و امور کشاورزی پرداخت و حتی در جواب یک خبرنگار غربی که با او مصاحبه کرد، گفت: «من یک کشاورز ساده هستم». بن لادن توانست از طریق هزاران هکتار زمین حاصلخیزی که دولت در اختیار او قرار داده بود و نیز با استفاده از امتیاز معافیت گمرکی، به صادرات میوه، ذرت، آفتابگردان و صمغ بپردازد. او سودان را یک کشور کاملاً اسلامی می دانست.
بن لادن در یازدهم ژوئیه سال 1994 در بیانیه ای که در لندن منتشر شد، اعلام کرد براساس پیشنهاد «هیأت نصیحت و اصلاح» و به منظور توسعه فعالیت ها، تسهیل ارتباط با مردم و دریافت نامه ها و شکایات، دفتری را در لندن تأسیس کرده است. با گذشت کمتر از یک سال از صدور این بیانیه، گروه های عربی، کنفرانسی را با حضور 400 نماینده تشکیل دادند. نظیر این کنفرانس در سال 1991 و با عنوان «کنفرانس ملی عربی ـ اسلامی» برگزار شده بود که یاسر عرفات و حواتمه ـ یکی از رهبران فلسطینی ـ نیز در آن شرکت داشتند، اما کنفرانس یکم آوریل 1995 در خارطوم، رنگ و بوی دیگری داشت و در آن دکتر حسن ترابی و اسامه بن لادن نیز شرکت کردند. حسن ترابی، چندی پیش از حادثه 11 سپتامبر نیز حضوری مرموز در امریکا داشت. اهمیت این کنفرانس برای غرب به حدی بود که رادیو BBC در تفسیری درباره آن گفت: «جهان می تواند تا سه روز آسوده باشد؛ چون تمام تروریست ها هم اکنون در خارطوم گرد آمده اند.»

لغو تابعیت بن لادن

به دلیل این گونه فعالیت ها و کارهای دیگر، دولت عربستان در سال 1994 و به دستور شخص ملک فهد، تابعیت سعودی اسامه را لغو کرد. دو سال قبل از این تاریخ نیز اموال او در عربستان توقیف گردید. اسامه نیز در پاسخ به این اقدامات بیانیه ای صادر کرد و در آن آل سعود را خائن و سرسپرده امریکا خواند و گفت نیازی به تابعیت سعودی ندارد و برای تأیید یا ردّ افراد توسط آل سعود، ارزشی قائل نیست.
به دلیل فشارهای بین المللی بر سودان، این دولت از اسامه خواست که سودان را ترک کند و او به ناچار در اوایل سال 1996، آن کشور را به قصد جلال آباد افغانستان ترک کرد. در افغانستان اوضاع به گونه دیگری بود. در این زمان جنبش طالبان با حمایت قاطع امریکا توانست به صورت چشمگیری ائتلاف مسعود ـ ربانی ـ حکمتیار را به عقب براند. این حوادث مقارن ورود دوباره بن لادن به افغانستان بود. بن لادن با طالبان وارد مذاکره گردید و حمایت خود را از آنان اعلام کرد. طالبان نیز از این امر استقبال کرد و این سرآغاز ارتباط میان بن لادن، ملاعمر و جنبش طالبان بود.

خانه بن لادن

غربی ها خانه بن لادن را در افغانستان «غار خفاش» می نامند. این خانه سنگی که به دست طرفدارانش در دل کوه ها ساخته شده، محل برنامه ریزی های بن لادن علیه غرب است. غربی ها این خانه را پناهگاه می نامند. خانه بن لادن سه اتاق دارد: در یکی از آنها کامپیوترها، دورنگارهای فعال و تلفن های ماهواره ای به چشم می خورد. دومی دفتر کار و دیگری اتاق خواب است. او از طریق شبکه های ارتباطی و پست الکترونیک دستوراتش را برای طرفداران خود در خاورمیانه، آسیا، افریقا و امریکا ارسال می کند. او در این غار که کمی بالاتر از شهر جلال آباد در شرق افغانستان است، با یک تیربار کلاشینکف روسی دیده می شود. در غار بن لادن، یک کتابخانه نیز وجود دارد.
بن لادن و القاعده فاقد تئوری و اندیشه منسجم و قابل ارائه هستند و از هیچ گونه عقبه فکری متقن برخوردار و لذا همه فعالیت های بن لادن عمدتا بر یک مبنای فکری سطحی و بی عمق استوار شده است. شاید در اینجا نیز تجارب اقتصادی و ایده های مدیریتی بن لادن این احساس را پدید آورده باشد که کارگاه های کوچک و پرهزینه را حذف کند و به جای آن در کارخانه های عظیم و سودآور سرمایه گذاری کند. او به شدت رهبران الجهاد و جماعة الاسلامیه را مورد انتقاد و فشار قرار داد تا از این گونه کارها دست بردارند. رهبران این دو جماعت نیز که در آن زمان خارج از مصر فعالیت داشتند، توافق کردند که رهبری این دو جماعت را به اسامه واگذار کنند. همین امر باعث گردید تشکیلات کلی در کنار القاعده به وجود بیاید که را سامه آن را «جبهه مشارکت اسلام گرایان علیه یهودیان و صلیبیان» نامید. آنچه در این توافق از اهمیت بسیاری برخوردار است، صعود ایمن الظواهری به رهبری سازمان الجهاد بود که پس از تحولاتی انجام پذیرفت و به صورت یکی از دوستان نزدیک اسامه درآمد.
در سال 1998 رهبری سازمان و تاکتیک گروه های جهاد، دستخوش تغییراتی گردید؛ از جمله اینکه به جای «انتخاب موضوع» فهرست بلندبالایی از «اهداف مفید برای ترور» تهیه شد و همین مسئله، در کنار اتحاد افراد و تاکتیک آنها موجب افزایش قابل توجه ترورها گردیده و به صورت ریشه ای شدن مسئله ترور بین المللی جهادگرایان درآمد. اتحاد این دو سازمان با القاعده، بستر مناسبی را برای جلب حمایت دوستان فراوان این سازمان ها و به ویژه مصری ها، فراهم آورد که این امر نیز در توسعه و گسترش چشمگیر آن مؤثر بود.


نوشته شده در  جمعه 87/2/20ساعت  12:50 عصر  توسط .... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
این بار اسرائیل با اینترنت آمده است -مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]